دروس خارج فقه / صلاة / درس ۷۹: انتهای وقت نافله عشاء تا نصف شب

دروس خارج فقه / صلاة / درس ۷۹:  انتهای وقت نافله عشاء تا نصف شب

صاحب عروه فرمود: وقت نافله عشاء بعد از اتیان نماز عشاء تا نصف شب است، احوط این است که مابین صلاة عشاء و صلاة وتیره (کأنّ نافله عشاء است) فصل معتدّبه، نیندازد. در شبهایی که بعض صلوات بعد از صلاة عشاء وارد شده است، مکلف بخواهد آن صلات را بخواند، قبل از نافلة العشاء بخواند و نافله عشاء را بعد از آن صلوات اتیان کند، مابین صلاة عشاء و نافله عشاء فصل ندهد الا در این مواردی که اراده کرده است اتیان کند بعضی از صلوات مشروعه و وارده بعد از عشاء را، صلاة‌عشاء را که خوانده و آنها را اتیان کرد، نافله عشاء را در آخر بخواند.

کلام تارة واقع می‌شود در این که وقت نافله عشاء وقتی که نصف لیل شد تمام می‌شود، بعد از آن اگر نافله عشاءرا بخواند، نمی‌تواند اداءً اتیان کند، و دیگر این که احتیاط ولو احتیاط مستحبی است که مابین صلاة عشاء، و نافله عشاء الا در این موارد، فصل بیندازد.

صاحب جواهر (قده) ملتزم شده است که فصل مابین صلاة عشاء و نافله عشاء به فصل معتدّبه درست نیست، نباید فاصله شود. اگر یک ساعت بعد از لیل، صلاة‌ عشاء را اتیان کرد، ولکن می‌خواهد بعد از سه ساعت نافله عشاء را بخواند، فرموده است: این فصل «معتداً به» است و نمی‌شود. چرا نمی‌شود؟ می‌فرماید: اگر فصل معتدّبه شد، از بَعدیت و یا بعد صلاة‌ المغرب در روایات نافله مغرب، این است که مثل نافله ظهر و عصر مقدّم بر صلاة فریضه نمی‌شود. نافله عشاء را بعد از عشاء باید خواند، یعنی تقدیم آن مشروع نیست، نافله بعد از صلاة مؤخراً مشروع است، “بعد” به این معنا است.

مراد از بعد المغرب و بعد العشاء، ظاهرش این است که یعنی تا وقتی که وقت صلوات دیگری داخل نشده است، اتیان بشود. فاصله انداختن مضر نیست، ولکن باید بعد از انتصاف اللیل نباشد. لذا اگر کسی صلاة‌عشاء را در آخرین وقتی که چهار رکعت به انتصاف اللیل مانده بود خواند، ‌اگر بخواهد نافله‌اش را بخواند، بعد از انتصاف اللیل می‌شود. دیگر وقت صلاة العشاء تمام شده است. این که صاحب العروه می‌فرماید: وقتی انتصاف اللیل شد وقت تمام می‌شود، وقت نافله هم تمام می‌شود، می‌شود گفت: همین جور است. چون ظاهر “بعد از صلاة‌ عشاء” یعنی ” قبل از دخول وقت صلاة دیگر” است. به این مقدار متفاهم عرفی است.

نافله مغرب بعد از صلاة‌ مغرب است، یعنی باید قبل از اتیان صلاة عشاء خوانده شود و الا کسی صلاة مغرب و عشاء را خواند نافله‌های آن را بعد می‌خواند. این متفاهم عرفی نیست، این را می‌شود ادعا کرد، و امّا این که “بعد” معنایش این است که فصل معتدّبه مضر است. نه، این معنا استفاده نمی‌شود. لذا در مانحن فیه می‌شود گفت این این که صاحب عروه می‌فرماید: به انتصاف اللیل وقت نافله تمام می‌شود، مورد تأیید است.

بعضی در مانحن فیه به روایاتی تمسک کرده‌اند، گفته‌اند: وقتی که انتصاف اللیل شد وقت نافله صلاة عشاء می‌شود مثل صحیح زراره[۱] «محمد بن الحسن باسناده عن محمد بن ابی عمیر، عن حماد» یعنی حماد بن عیسی «عن حریز عن زرارة، قال: قال أبو جعفر علیه‌السلام: من کان یؤمن باالله والیوم الآخر لایبیّتنّ الابوتر» بیتوته نکند الاّ به وتر، که صلاة وتر را خواند باشد.

معنای بیتوته و مقدار آن

بیتوته داخل شدن به شب برای استراحت است. وقتی که قبل از خواب این را بخواند، بعد از نصف شب که نمی‌شود، نوم و بیتوته متعارف، اقلّ بیتوته این است که قبل از انتصاف اللیل، مثل بیتوته‌ای که در لیالی مبیته در منی،‌ اقل بیتوته نصف اللیل است که نصف اللیل را درک کند. بدان جهت حاجی در لیالی مبیت باید نصف اللیل را در آن لیل در منا باشد، کمتر از نصف اللیل نمی شود. آن که بیتوته به آن صدق می‌کند، یعنی اقل متعارف نصف اللیل است. مراد از وتر هم صلاة‌ وتیره است. چرا؟ چون آن وتری که بعد از نماز شفع خوانده می‌شود، افضل وقتش نزدیک فجر است. این که می‌گوید بیتوته نکند، این صلاة‌ وتیره است. لذا گفته‌اند: از این روایت ظاهر می‌شود که وقت نافله تا نصف اللیل تمام می‌شود.

ولکن این جای تأمل دارد. برای اینکه بیتوته در منی تحدید به نصف اللیل شده است ممکن است که از نصف الیل یک مقدار بگذر یا یک مقدار باقی مانده باشد، بیتوته از نظر عرف تحدیدی ندارد. بدان جهت اگر انسان نماز عشاء را قبل از انتصاف اللیل خواند، «من کان یؤمن بالله والیوم الآخر فلایبیتنّ الا بوتر» یعنی نافلة اش را بخواند. در مانحن فیه منافاتی با این ندارد، لذا بعضی از اعاظم گفته‌اند: در دلالت مثل این روایات که نافله عشاء محدود است به قبل از انتصاف اللیل اشکال است. این روایات هم متعدد است.

نافله بودن وتیره برای عشاء

در مانحن فیه این صلاة‌ وتیره است. نافله بودن صلاة‌ وتیره برای عشاء ثابت نیست. صلاة‌وتیره مشروع است، ولکن مشروعیت آن به عنوان نافله عشاء معلوم نیست. صحیحه فضیل بن یسار[۲] را که می‌گفتیم، دلالتی بر این معنا ندارد. چرا؟ در آنجا داشت «منها رکعتان بعد العُتمة جالساً تعدّ برکعةٍ مکان الوتر» گفتیم: این دلالتی ندارد. برای این که ضمیر «منها» به نوافل فرایض بر نمی‌گردد، به فرائض و نوافل مشروعه فی اللیل و النهار بر می‌گردد که یکی از نوافل مشروعه فی اللیل و النهار، رکعتان بعد العتمه است، صلاة‌شب هم نوافل لیل و نهار است به آن بر می‌گردد. برای این که (صدر حدیث) «انّ الله عزوجل فرض الصلاة رکعتین رکعتین عشر رکعات» اول فرایض الل،ه پنج نماز بود دو رکعت، دو رکعت، در این صورت «فأضاف رسول الله صلی‌الله علیه‌وآله الی الرکعتین رکعتین‌ و الی المغرب رکعةً فصارت عدیلَ الفریضة» تا این که مقابل فریضةالله، مقابلش اضافه بشود «فصارت عدیل الفریضة لایجوز ترکهنّ الا فی سفر و افرد الرکعة فی المغرب» در آن چهار رکعتی مقابل فریضة دو رکعت اضافه کرد. در مغرب یک رکعت اضافه کرد «فترکها قائمةً فی السفر و الحضر» تقصیر نمی‌شود، در سفر و حضر سه رکعت است «فاجاز الله له ذلک فصارت الفریضة سبع عشرة رکعة» چون رسول الله صلی الله علیه وآله هفت رکعت اضافه کرد، چهار رکعت آن به ظهر و عصر، دو رکعت آن به صلاة عشاء و یک رکعت هم به صلاة ‌المغرب، ۱۷رکعت شد «ثم سنّ رسول‌الله صلی‌الله علیه وآله النوافل اربعاً و ثلاثین رکعة مثل الفریضة» ۳۴ رکعت نافله جعل کرد «فاجاز الله عز وجل له ذلک فالفریضة و النافلة» که صلاة‌لیل هم در این هست، صلاة نافله احدی و خمسون رکعةً» که فرائش و نوافل این قدر هستند. «منها» از این فرایض و نوافل است «رکعتان بعد العتمة جالساً تعدّ برکعة مکان الوتر» گفتیم: این به نوافل بر می‌گردد، وقتی به نوافل بر گشت، نافله فریضه نمی‌شود. دلالت نمی‌کند که این نافله فریضه است. بلکه «تعدّ برکعة مکان الوتر» معنایش این است که در سایر روایات هم هست. اگر کسی موفق به صلاة‌ وتر قبل از طلوع فجر نشود، این دو رکعت قائم مقام آن بشود. بدان جهت در بعضی از روایات فرمود: فریضه و نافله ۵۰ رکعت است. گفتیم: این روایاتی است که صلاة‌ لیل را فرض اتیان کرده است. حتی در روایات داشتیم که رسوالله بعد العشاء یعنی صلاة‌ عشاء چیزی نمی‌خواند، صلاة‌ اللیل را وظیفه بود اتیان کند. بدانجهت این معنا را اتیان نمی‌کرد.

جواز کم کردن نوافل در صورت عدم قدرت بر اتیان کل

در روایات این معنا هست که انسان اگر نتواند صلوات نوافل را به آن نحوی که گفته شده است، اتیان کند، می‌تواند از نوافل کم کند. هشت رکعت نافله ظهر را می‌خواند و برای صلاة عصر دو رکعت و برای صلاة‌مغرب چهار رکعت نافله می‌خواند، و بعد از این که فریضه عشاء را خواند،‌دیگر چیزی نیست، مگر این که صلاة لیل را بخواند. عتمه را حذف کرده است. چون صلاة اللیل را می‌خواند، عتمه را حذف کرده است، بابش این است که «جواز الاقتصار بالنوافل» انسان نوافل را کم کند، در آن روایت هم عتمه چون مکان الوتر است، حذف شده است. معلوم شد که وتیره بعد از انتصاف اللیل دیگر معنا ندارد. چون وقت صلاة اللیل می‌رسد وصلاة الوتر جزء آن صلاة‌اللیل است و این هم نسبت به کسی که آن را درک نمی‌کند، بدل از آن است.

پس احوط وجوبی این است اگر کسی بخواهد وتیره را بعد از صلاة عشاء، به قصد تکلیف فعلی اتیان کند، بعنوان اتیان نافله نباشد، بدل از صلاة‌وتر باشد، وقت آن با انتصاف اللیل تمام می شود، و اگر نه، از صلاة‌ الوتر، بدل بشود، وقتش تمام می‌شود؛ چون بعد از انتصاف الیل وقت صلاة اللیل می‌رسد، این حاصل حرف ماشد.

عدم صحّت تقدیم نافله ظهرین بر فریضه

مسئله ای مانده، اورا هم تدارک کنیم: اگر انسان شانزده رکعت را قبل از ظهر بخواند و راحت بشود، و بعد از ظهر فقط فریضه را بخواند؛ گفتیم: این معنا جایز نیست و مشروعیّت آن ثابت نیست؛ ولو صاحب عروه(قده) تجویز کرده بود، یوم الجمعه را استثناء کردیم، گفتیم: در یوم الجمعه نافله ظهر و عصر را قبل از زوال یعنی قبل از ظهر بخواند، مانعی ندارد. این متفقٌ علیه بین اصحاب است. منتها صاحب عروه(قده) فرمود: این صلاة ‌نافله در یوم الجمعه چهار رکعت اضافه می‌شود. در سایر الایام۱۶ رکعت است، ۸ رکعت مال صلاة الظهر، ۸رکعت مال صلاة‌ العصر، روز جمعه ۲۰رکعت می‌شود. ایشان فرمود: ۶ رکعت آن را وقتی که شمس منبسط شد بخواند، مقداری که گذشت، کأنّ صدر النهار شد، آنجا هم ۶ رکعت بخواند، و ۶ رکعت هم قبل از زوال بخواند،‌ که ۱۸ رکعت قریب الزوال می‌شود، دو رکعت هم عند الزوال بخواند که مجموعاً ۲۰ رکعت می‌شود. فرمود: افضلش عبارت از این است.

دلالت روایات افضلیت نافله قبل از زوال

این مسئله در روایاتی است: یکی روایت سعد الاشعری[۳] است «محمد بن الحسن باسناده عن محمد بن احمد بن یحیی»، «عن البرقی» یعنی محمد بن خالد البرقی «عن سعد بن سعد الاشعری» روایت صحیحه است، سعد بن سعد الاشعری (ره)، در همین شیخان مدفون است، از اصحاب امام رضا علیه‌السلام بود «عن ابی الحسن الرضا علیه‌السلام، قال سألته عن الصلاة یوم الجمعة کم رکعة» صلوة در یوم الجمعه چند رکعت است؟ «هی قبل الزوال؟» قبل از زوال چند رکعت است؟ کأنّ مشروعیّت تقدیم آن ثابت بود، «قال: ست رکعات بُکرةً» اول صبح «و ستّ بعد ذلک اثثنتا عشرة رکعة، و ست رکعات بعد ذلک ثمانی عشر رکعة و رکعتان بعد الزوال» یا عند الزوال در بعض نسخ «فهذه عشرون رکعة» این ۲۰ رکعت می‌شود. دو رکعت دیگر را هم دارد «و رکعتان بعد صلاة العصر» دو رکعت هم بعد صلاة عصر بخواند «فهذه ثنتان و عشرون رکعة» و لکن در مصباح که نقل کرده است و آن دو رکعت را نقل نکرده است، شیخ در مصباح این روایت را نقل کرده است، تا عشرون رکعة نقل کرده است «و رواه فی المصباح مرسلاً الی قوله: فهذه عشرون رکعة عشرون رکعة که صاحب عروه (قده) این جور می‌فرماید؛ ایشان می‌فرماید، این اولی است.

جور دیگری هم ممکن است که در صحیحه بزنطی[۴] هست. شیخ نقل می‌کند «باسناده عن محمد بن احمد بن یحیی، عن احمد بن محمد بن ابی نصر» البزنطی «قال: سألت أبا الحسن علیه‌السلام عن التطوع یوم الجمعة، قال: ست رکعات فی صدر النهار، و ست رکعات‌قبل زوال و رکعتان اذا زالت» دوازده رکعت می‌شود «و رکعتان اذا زالت» ۱۴ تا می‌شود «و ست رکعات بعد الجمعه فلذلک عشرون رکعة، سوی الفریضة» شش رکعت هم بعد از جمعه است، یعنی صلاة الجمعه است که مجموع آن بیست رکعت می‌شود، اینهم منصوص است، روایت هم من حیث السند صحیح است، اشکالی ندارد. در روایت علی بن یقطین[۵] این جور است: «محمدبن الحسن باسناده عن احمد بن محمد، عن محمد بن یحیی، عن محمد بن احمد بن یحیی، عن احمد بن محمد، عن الحسن عن أخیه الحسین» این حسن و حسین پسران علی بن یقطین، عن ابیه» آن هم از پدرش نقل می‌کند حسن و حسین هر دو جلیل القدر هستند، بدانجهت روایت من حیث السند صحیحه است «قال: سئلت أبالحسن علیه‌السلام عن النافلة التی تصلّی یوم الجمعة وقت الفریضه قبل الجمعه أفضل أو بعدها؟ قال:‌ قبلا الصلاة» اولی این است که قبل الصلاة در یوم الجمعه، یعنی قبل از الزوال اتیان بشود.

در همه روایاتها بیست رکعت است، دو رکعت را صحیحه سعد بن سعد دارد، شیخ آن را که در مصباح نقل کرده، دو رکعت را نقل نکرده است.

وقت نافله صلاة صبح

«وقت نافلة الصبح بین الفجر الاولی و طلوع الحمرة المشرقیّة و یجوز دسّها فی صلاة اللیل قبل الفجر، و لو عند النصف بل ولو قبله اذا قدّم صلاة اللیل علیه، الا أنّ الافضل اعادتها فی وقتها»[۶].

صاحب عروه (قده) می‌فرماید: وقت نافله صلاة صبح، عند طلوع الفجر داخل می‌شود. ظاهر از طلوع الفجر هم طلوع فجر ثانی است، یعنی فجر صادق است. وقتی که فریضة الصبح واجب شد، همان وقت، وقت نافله‌اش داخل می‌شود. منتها وقت صلاة‌صبح، تا طلوع شمس است، کما ذکرنا، ولو وقت فضیلت آن به ظهور الحمرة فی المشرق، منتهی می‌شود فی الافق الشرقی، ولکن وقت اجزاء تا طلوع شمس می‌ماند. ولکن در وقت نافله من طلوع الفجر الی ظهور الحمرة فی المشرق است. یعنی افق شرقی که شمس از آنجا طلوع می‌کند، آنجا اگر حمرة پیدا شد (شمس طلوع نکرده است، حمرة پیدا می‌شود) وقتی حمره پیدا شد، وقت نافله تمام می‌شود.

پس نافله فجر را قبل از فجر نمی‌شود خواند. یک صورت را استثناء می‌کند، می‌گوید: الاّ کسی که بخواهد نافله فجر را داخل در صلاة‌ اللیل بکند. اگر صلاة‌ اللیل را اتیان کرد، می‌تواند بعد از صلاة لیل نافله را اتیان کند،‌رکعت دوازدهمی و سیزدهمی را نافله فجر قرار می‌دهد. بلکه از هم ترقی می‌کند و می‌گوید: دربعض موارد نافله شب را می‌شود جلوتر از نصف اللیل خواند. مثلا کسی می‌ترسد بعد از انتصاف اللیل خوابش بگیرد و موفق نشود یا ضرورتی دارد، می‌تواند مقدم کند، می‌گوید: اگر با آن ضرورت، صلاة اللیل را قبل از انتصاف اللیل مقدم کرد، بعد از یازده رکعت می‌شود نافله فجر را خواند ولو هنوز انتصاف اللیل نشده است،‌این را دسّ می‌گویند؛ یعنی داخل کند «الاّ اذا دسّها فی صلاة اللیل» دسّ النافله فی نافلة اللیل، نافله فجر را داخل در نافله شب بکند.

نتیجه فرمایش ایشان این است که اگر کسی صلاة‌لیل نمی‌خواند، فقط می‌خواهد صلاة‌نافله فجر بخواند، باید منتظر طلوع فجر باشد. لازمه فرمایش ایشان این است که وفت نافله صبح عند طلوع الفجر است، مگر اینکه دسّ در صلاة‌اللیل بکند «نعم یجوز دسّها فی الصلاة اللیل» ولو قبل از انتصاف اللیل هم صلاة‌اللیل را اتیان کند،‌ دسّ در آن بکند.

جواز دسّ نافله صبح در نماز شب و تقدم آن بر فریضه

نظر اصحاب ما در وقت نافله صلاة‌اللیل من حیث المبدأ و الانتهاء، مختلف است. دو امر نزد اصحاب ما مسلّم است: یکی این که می‌شود نافله فجر را دسّ در صلاة‌ اللیل کرد. هر وقت اتیان کردن صلاة ‌اللیل مشروع شد، می تواند بعد از آن نافله فجر را اتیان کند. این متسالم علیه در حکم است.

دیگری این است که بعد از طلوع الفجر بخواهد نافله فجر را قبل از صلاة غداة اتیان کند این عیب ندارد، مادامی که در افق شرقی،‌ حمره ظاهر نشده است می‌تواند نافله را بخواند، بعد فریضه صبح را بخواند. این دو امر متفق علیه بین اصحاب است، و در روایات منصوص است.

ابتدا و انتهای نافله نماز صبح

اختلاف، یکی در مبدأ مشروعیّت نافله صبح است، که آیا مبدأ مشروعیّت آن از چه وقت است؟ و دیگری هم منتهای آن است، آیا منتهای مشروعیّت، ظهور الحُمره است یا نه؟ در صحیحه بزنطی[۷] دارد: «محمد بن حسن باسناده عن احمد بن محمد بن عیسی» سندش شیخ به کتاب احمد بن محمد بن عیسی صحیح است «عن احمد بن محمد بن ابی نصر» البزنطی «قال: سألت الرضا علیه‌السلام عن رکعتی الفجر» از دو رکعت صلاة‌فجر سؤال کردم «فقال: احشوا بهما صلاة‌ اللیل» آن دو رکعت را در صلاة‌ اللیل داخل کنید، حشو کنید، معنایش این است که تفرقه نیندازید، صلاة اللیل را خواندید نافله فجر را هم بخوانید.

ظاهر همین روایت است که از کتاب سعد بن عبدالله الاشعری[۸] نقل کرده است: «و باسناده» الشیخ «عن سعد» یعنی عن سعد بن عبدالله الاشعری «عن أحمدبن محمد عن احمد بن محمد بن أبی نصر، قال: قلت لأبی الحسن علیه‌السلام: و رکعتی الفجر اصلّیهما قبل الفجر أو بعد الفجر؟» قبل از فجر بخوانیم؟ «فقال: قال أبو جعفر علیه‌السلام: احش بهما صلاة اللیل و صلّهما قبل الفجر» اینها را داخل صلاة اللیل کن و قبل از فجر بخوان! امر شده است بر این که قبل از فجر بخواند.

قبل از فجر دو جور می‌شود خواند: یکی این که داخل می‌کند و با صلاة‌ اللیل می‌خواند، این قدر متیقن است. این معنا جایز است و اشکالی هم ندارد. روایات دیگری در مقام هست که بر این مطلب دلالت می‌کند: یکی از آنها صحیحه هشام بن سالم[۹] است،‌روایت معتبر است «و باسناده عن الحسین بن سعید، عن النضر» بن سوید « عن هشام بن سالم، عن زرارة، عن أبی جعفر علیه‌السلام قال سألته عن رکعتی الفجر قبل الفجر او بعد الفجر، فقال: انهما من الصلاة‌اللیل ثلاث عشر رکعة صلاة اللیل» صلاة‌ اللیل سیزده رکعت است و این هم از صلاة اللیل است.

لذا بعضی از اصحاب ما فرموده‌اند:‌وقتی که انسان صلاة‌ لیل می‌خواند، بعد از آن وقت صلاة الفجر است. یعنی نافله فجر را بعد از صلاة اللیل می‌شود خواند. و می‌تواند بعد از فجر وقیل از ظهور حمره مشرقیه بخواند، آن هم بر این معنا دلالت می‌کند.

این روایت[۱۰] دارد: «محمد بن حسن باسناده عن احمد بن محمد، عن الحسن بن علی بن یقطین، عن اخیه الحسین، عن علی بن یقطین، قال: سألت أبالحسن علیه‌السلام عن الرجل لایصلی الغداة صلاة صبح را نخوانده است «حتی یسفرّ و تظهر الحمرة ولم یرکع رکعتی الفجر» نافله فجر را نخوانده است «أیرکعهما؟» اضطرار حاصل شده است و حمرة هم پیدا شده است، این دو رکعت فجر را بخواند؟ «أیؤخّرهما؟» اینها را نخواند بعد از صلاة‌ صبح بخواند؟ «قال یؤخرهما»‌ امام فرمود: نه، صلاة‌صبح را بخواند، این را آخر بگذارد. منتهی قضاء می‌شود یا اداء فعلاً متعرض آن نمی‌شویم، گفتیم: بعد از وقت قضاء می‌شود.

معلوم می‌شود که علی بن یقطین عارف بود که قبل از اضطرار می‌شود نافله رکعتین را خواند. سؤالش از این است که اینها را بخواند و بعد صلاة الصبح را بخواند و یا این که به تأخیر بیاندازد؟ «قال: یؤخرهما» ظاهر این است که در مانحن فیه اتیان کردن نافله فجر قبل از صلاة ‌صبح، قبل از ظهور حمره و الاضطرار امری مسلم پیش علی بن یقطین بوده است.

انتهای وقت نماز نافله صبح به ظهور حمره

صاحب عروه و غیر ایشان از این حکم امام علیه‌السلام استفاده کرده است «ان یؤخرهما» وقتی که حمره مشرقیه زائل شد وقت صلاة نافله صبح تمام می‌شود. بحث ما در این است که کسی که صلاة‌ اللیل را نمی‌خواند، بعد از انتصاف اللیل می‌گوید: صلاة الوتر را بخوانم، خیلی فضیلت دارد، صلاة الوتر هم دو اطلاق دارد: یکی به آن یک رکعت اطلاق می‌شود و دیگری به سه رکعت که دو رکعت صلاة‌ شفع و یک رکعت صلاة وتر است، اطلاق می‌شود. آن را در روایات صلاة‌ وتر می‌گویند. کسی بعد از انتصاف اللیل می‌گوید: این صلا‌ة الوتر را بخوانم، این بلا اشکال مشروع است. صلاة الوتر منفرداً از صلاة اللیل مشروع است و روایتی هم دارد، کما این که صلاة ‌اللیل منفرداً از صلاة الوتر و الشفع منفرداً مشروعیت دارد. صلاة اللیل ۸ رکعت است، اگر خواند و رفت خوابید، عیب ندارد.

کلام در این است که آیا نافله فجر هم مثل صلاة وتر است؟ بعد از انتصاف اللیل صلاة وترش را خواند منفرداً و خوابید. بعد از طلوع فجر بیدار شد و نماز صبحش را اتیان کرد، این نافله منفرداً من صلا‌ة اللیل مشروع است یامنفرداً از صلاة اللیل مشروع نیست؟ ظاهر عروه این استکه مشروع نیست. اگر رکعتی النافلة الفجر بخواهد منفرداً اتیان بشود، باید بعد از طلوع الفجر اتیان بشود، عبارتش در عروه این است که وقت این صلاة‌ بعد از طلوع فجر الی ظهور الحمره داخل می‌شود، «نعم یجوز دسّها فی صلاة‌ اللیل» معنایش این است که اگر با صلاة اللیل بخواند، می‌شود.

و الحمد لله رب العالمین.

—————————————————————————

[۱]ـ وسائل الشیعة ج۳، ابواب اعداد الفرائض و نوافلها، باب ۲۹، ح۱٫
[۲]ـ وسایل الشیعة ج۳، ابواب اعداد الفرائض، باب۱۳، ح۲٫
[۳]ـ وسایل الشیعة ج۵، ابواب صلاة الجمعة، باب۱۱، ح۵٫
[۴]ـ وسایل الشیعة ج۵، ابواب صلاة الجمعة، باب۱۱، ح۶٫
[۵]ـ وسایل الشیعة ج۵، ابواب صلاة الجمعة، باب۱۱، ح۳٫
[۶]ـ عروه ج۱، ص۵۲۴، مسأله۶٫
[۷]ـ وسایل الشیعة ج۳، ابواب المواقیت، باب۵۰، ح۱٫
[۸]ـ وسایل الشیعة ج۳، ابواب المواقیت، باب۵۰، ح۶٫
[۹]ـ وسایل الشیعة ج۳، ابواب المواقیت، باب۵۰، ح۳٫
[۱۰]ـ وسایل الشیعة ج۳، ابواب المواقیت، باب۵۱، ح۱٫