دروس خارج فقه / صلاة / درس ۴۹: وقت نماز عشاء از حیث مبدأ ومنتها

دروس خارج فقه / صلاة / درس ۴۹: وقت نماز عشاء از حیث مبدأ ومنتها

 

(عروة:) «و وقت فضیلة العشاء من ذهاب الشفق الی ثلت اللیل، فیکون لها وقتا احزاء قبل ذهاب الشفق، وبعد الثلث الی النصف».

صاحب عروه (قدس سره) بعد از این که می فرماید: وقت نماز مغرب بین مغرب وانتصاف اللیل است عشاء را هم به آن عطف می کند. یعنی مبدأ وقت نماز عشاء همان غروب شمس به معنای متقدم است وانتصاف اللیل بیانش فیما بعد می آید ان شاء الله. بحث در نماز عشاء تارة فی المبدأ واخری فی آخر الوقت است این فتوای مشهور است. در مقابل قولی هست که آخر وقت نماز عشاء الثلث اللیل است که وقت نماز مغرب و وقت نمازعشاء تمام می شود وبعد از ثلث الی نصف اللیل وقت اضطراری است.

عدم جواز تعجیز مکلّف به دست خودش

عرض کردم معنای وقت اضطراری این است که بر مکلّف جایز نیست نماز به را به آن وقت تأخیر بیاندازد. مثل مسأله ای « من ادرک رکعة من الصلاة‌فقد ادرکها» که در فریضه ای صبح وارد است، درک یک رکعت از نماز در وقت، درک همه نماز فی وقتها هست. مفاد حدیث این است که «من ادرک رکعة من الفجر فقد ادرکها» نماز را اداءً درک کرده است. وقت اضطراری به مقدار یک رکعت است، معنایش این است که اگر شخصی نمازش را نخوانده، یک رکعت مانده به آخروقت شروع به نماز کند، نمازش فی الوقت است لکن معصیت کرده است. چون این وقت،‌وقت اضطراری است.

متفاهم از ادله وخطابات اضطراری این است که مکلّف نمی تواند خودش را تعجیز کند. شارع این وقت را برای عاجز قرار داده است، ولکن از شخصی که قدرت دارد، مأمور به اختیاری را طلب کرده است. اگر کسی خودش را عاجز کرد، مأمور به اضطراری می شود، ولکن جایز نیست این کار را بکند این در مقابل قول مشهور است.

ادله تعیین وقت نماز عشاء

روی این حساب ما باید ادله ای را که در مقام هست،‌حساب کنیم ببینیم مقتضای این ادله چیست؟ عرض کردیم: در روایات صحیحه،‌ مبدأ وجوب نماز عشاء را همان مبدأ وجوب نماز مغرب قرار داده است. در صحیحه زراره[۱] این طور است: «محمد بن علی بن الحسین»‌یعنی صدوق «باسناده عن زراره» صدوق، سند روایاتی را که از زراره نقل کرده، در آخر(من لایحضره الفقیه) ذکر کرده است. سندش به زراره صحیح است. اما سندش به محمد بن مسلم ضعف دارد. « عن ابی جعفر علیه السلام قال: اذا زالت الشمس دخل الوقتان الظهر والعصر واذا غابت الشمس دخل الوقتان المغرب والعشاء الاخرة» و هکذا درمعتبره عبید بن زراره[۲] چنین است: « محمد بن یعقوب عن عدة من اصحابنا عن احمد بن محمد عن الحسین بن سعید عن القاسم بن عروة عن عبید بن زرارة عن ابی عبدالله علیه السلام قال:‌اذا غربت الشمس» وقتی که شمس غروب کرد «دخل وقت الصلاتین» وقت صلاتین داخل می شود. « الی نصف اللیل» که در روایت شیخ قدس سره بود، در نسخه کلینی قدس سره در کافی « الی نصف اللیل» ندارد. «الا ان هذه قبل هذه» هم شیخ وهم کلینی این جمله را نقل کرده است. از این امتداد الی نصف اللیل می فهمیم. در نماز مغرب می گفتیم: الا ان هذه قبل هذه» نماز عشاء که نصف اللیل است که امروز بحث می کنیم. نماز عشاء را که در وقتش اتیان می کنی باید بعد از مغرب اتیان کنی، ولازمه اش این است که مغرب هم تا آن وقت اداست.

وهکذا روایات دیگر که به این معنا دلالت می کند. مبدأش در این روایات غروب شمس یعنی وقت وجوب نماز مغرب قرار داده شد، ولکن در بعضی روایات وقت نماز عشاء را بعد از ثبوت حمره قرار داده. یکی از آنها صحیحه عمران بن علی الحلبی[۳] است: «محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن عبدالله بن محمد الحجّال» که شخص ثقة‌وجلیل القدر است. در خیلی از موارد دارد احمد بن محمد عن ابن الحجّال اسمش را ذکر نمی کنند که عبدالله بن محمد است، فقط در این جا این ابن الحجّال می گویند. او همین عبدالله بن محمد الحجّال است که از اجلاء واز ثقات وعدول است، که نقل می کند« عن ثعلبة بن میمون» «عن عمران بن علی الحلبی» که یکی از حلبیین است که همه شان ثقة وعادل هستند. « قال سألت أباعبدالله علیه السلام متی تجب العتمة؟» کی واجب می شود؟ «قال: اذا غاب الشفق والشفق الحمرة» شفق همان حمره است،‌حکمش را قبلاً بیان کردیم که بر دخول به وقت فضیلت حمل می شود، روایاتی صریح بود که دلالت می کرد بر این که وقتی انسان نماز مغرب را خواند وسقوط شفق یعنی حمره نشده است، خواندن نماز عشاء عیبی ندارد. « صلّی رسول الله صلی الله علیه وآله بالناس المغرب والعشاء الاخرة قبل الشفق من غیر علّة»[۴] بدون این که اضطراری باشد«فی جماعة وانما فعل ذلک لیتسع الوقت علی امّته» تا این که بر امتش معلوم شود که موسّع است، این طور نیست که باید منتظر شفق بشوم تا سقوط پیدا کند. آن وقت فضیلت است.

لذا روایات در مبدأ به آن نحوی که گفتیم، جمع عرفی دارد. جمع عرفی این است که اذا غربت الشمس یعنی وقتی که نماز مغرب واجب شد، نماز عشاء هم از آن وقت مجزی است. الا نه، افضل این است که بعد از سقوط شفق نماز عشاء خوانده شود. بدان جهت در موثقه جمیل [۵]بود: «وعنه» شیخ نقل کرده از سعد بن عبدالله «عن احمد بن محمد» که عیسی یا برقی است« عن الحسن بن علی بن فضال عن جمیل بن دراج قال: قلت لأبی عبدالله علیه السلام ، ما تقول فی الرجل یصلی المغرب بعد ما یسقط الشفق؟» مغرب را بعد از سقوط شفق می خواند، مغرب باید قبل از سقوط شفق خوانده شود، وقت فضیلتش ضیق است« فقال:‌لعلة لابأس، قلت : فالرجل یصلّی العشاء الاخرة قبل ان یسقط الشفق، قال: لعله لابأس» که گفتیم: علت یعنی چیزی که باعت شود ترک افضل کند، مثل اینکه روزه است یا شکمش گرسنه است یا حواسش پرت است، نه این که علت به معنای اضطرار است.

آخر وقت نماز عشاء

آخر وقت نماز عشاء، ذهاب ثلث اللیل یا انتصاف اللیل است؟ صحیحه زراره در تفسیر قوله سبحانه: (اقم الصلاة‌لدلوک الشمس الی غسق اللیل[۶])فرمود: اربع صلوات، ظهر وعصر ومغرب وعشاء است که در اینوقت باید اتیان شود. وفرمود: « دلوک الشمس، زوال الشمس» از همان دایره نصف النهار که دخول ظهر می شود« وغسق اللیل الی انتصاف اللیل» امام علیه السلام فرمود: مراد از غسق، انتصاف اللیل است. پس روی آن کلام تأخیر نماز عشاء ادائاً تا نصف اللیل، مدلول آیه مبارکه است که (اقم الصلاة لدلوک الشمس الی غسق اللیل) اگر این اربع اطلاقش اقتضاء نکند که همه اش را می توانی تا نصف اللیل مؤخر بکنی، کما این که اطلاق قید خورده است، ظهرین را باید از مغرب خواند، مغرب وعشاء را هم باید بعد از دخول اللیل خواند، این را تقیید وارد شده است. اگر از سایر جهات اطلاق نداشته باشد که اقتضاء کند مغرب وعشاء را تا نصف اللیل می توانی اتیان کنی، ‌کما این که در این اطلاقات مناقشه می کردیم آن نماز عشاء قدر متیقن اداء است، نماز عشاء را تا غسق اللیل می شود اتیان کرد،‌والا اگر عشاء را هم نشود تا نصف اللیل اداء کند، این آیه بلامدلول می ماند.

بدان جهت قدر متیقن این که می گوید: آیه صریح است، مراد شان این است که آیه را نمی شود در نماز عشاء تخصیص داد. آیه مبارکه صریح در این معنا است به انضمام آن تفسیر که غسق اللیل، انتصاف اللیل است. مع ذلک در بعضی از روایات تصریح شده که نماز عشاء تا انتصاف اللیل است. لکن مع ذلک در مقابل این آیه وآن روایات،‌روایاتی هست که دلالت می کند که ثلث اللیل شد نماز عشاء وقتش تمام می شود.

یکی از این روایات موثقه معاویه بن وهب[۷] است: اوقات فرایض را جبرئیل بر رسول الله صلی الله علیه آله آورد، فرمود: بلند شو نماز ظهر را بخوان، مغرب را بخوان ، عشاء را بخوان « وباسناده» یعنی شیخ « عن الحسن بن محمد بن سماعه» که واقفی است« عن محمد بن علیّ حمزة» محمد پسر ابی حمزه ثمالی است یا نوه اوست که به وی نسبت داده شده است. این شخص توثیق شده است. چطور توثیق شده است؟ حسن بن علی بن فضال در آخر عمرش از فطحی بودن بر گشت وگفت: ‌فطحی نسبت به من اصل ندارد، راوی اش این بود. آنجا گفتیم که علی بن حسن فضال منکر بود ومی گفت: پدرم حسن بن علی بن فضال بر نگشته بود. آنجا گفتیم: یکی از رفقایش که شخص معتبری بود، گفت: این محمد بن ابی حمزه، آدم درستی است وقولش معتبر است واین اوثق است از او، روی این حساب این شخص روایتش هم معتبر است. «‌عن معاویة بن وهب» موثقه معاویة بن وهب است« عن أبی عبدالله علیه السلام قال: أتی جبرئیل رسول الله صلی الله علیه وآله بمواقیت الصلاة».

در این روایت تمام صلوات را ذکر می کند از ظهر وعصر، در ذیلش دارد بر این که اول نماز عشاء را آورد« ثم اتاه حین سقط الشفق» آن وقتی که حمره مغربیه زایل شد که شفق بود« ثم اتاه» نماز عشاء را آورد، اول وقت وآخر وقت را آورده، ثم اتاه بعد از آن که روز دیگری آمد «حین ذهاب ثلث اللیل» وقتی که ثلث اللیل گذشت، آورد، که یعنی ثلث اللیل آخرش است در مانحن فیه، پس انتصاف اللیل آخر وقت نیست. دلیل مایکی این روایت موثقه است که عرض کردیم. دیگر هم صحیحه معاویة بن عمار[۸]است: « محمد بن علی بن الحسین باسناده عن معاویة بن عمار فی روایة» در روایتی که معاویة بن عمار نقل می کرد «أنّ وقت العشاء الاخر الی ثلث اللیل» وقت نماز عشاء الاخرة الی ثلث اللیل است. پس طبق این روایت آخر وقت نماز عشاء ثلث اللیل است. اینها روایاتی بود که من حیث السند معتبر بود واشکالی نداشت.

کلام صاحب حدائق وشیخ در تقیید آیه وانتهاء صلاة‌ عشاء به ثلث اللیل

صاحب حدائق بلکه شیخ در تهذیب، چطور ملتزم این روایات شده اند وگفته اند: آخر وقت نماز عشاء ثلث اللیل است، با وجود این که مخالف با آیه مبارکه است؟ گفته اند: مخالفت این روایات با آیه مبارکه، مخالفت اطلاق وتقیید است. این روایات در بیان وقت اختیاری بود که وقت اختیاری نماز عشاء الی ثلث اللیل است، وآیه هم مطلق است، نماز عشاء وقتش الی انتصاف اللیل است،‌منافات ندارد. مطلقات کتاب با آن مقیداتی که در کتاب هست، تقیید می شود. سپس روز ثانی که جبرئیل آمد در آخر وقت عشاء، در ثلث اللیل آمد، خوب در وقت اختیاری است. اینها فرموده اند: آیه مبارکه مطلق است که وقت اربع صلوات تا انتصاف اللیل است، ما بودیم می گفتیم:‌الی انتصاف اللیل است حتی اختیاراً، خوب این روایات آیه را تقیید می کند، تأخیر العشاء عند الاضطرار الی انتصاف اللیل است ولذا با همدیگر تنافی ندارد. اما روایاتی که مخالفت تباینی با کتاب دارند« یُضْرَبُ علی الجدار» کما این که در اصول خوانده ایم، واما مخالفت روایات با کتاب به اطلاق وتقیید وعموم وخاص، به قرینه و ذی القرینه، مخالفت نیست. اصلا روایات همینطور است، چون آیات حتی آیات الاحکام ،آن موادری که احکام رابیان کرده اند، احکامش در قرآن استقصاء نشده است سرّ این که رسول الله صلی الله علیه وآله،‌اهل بیت علیهم السلام را با قرآن قرار داد تا اینها این قیودات واین که قرائن در کجا بر خلاف ظاهر اراده شده است را بیان کنند. پس این جمع عرفی می شود وجمع عرفی هم مانعی ندارد.

ردّ بر کلام صاحب الحدائق وشیخ در وقت اختیاری واضطراری

لکن این حرف درست نیست، که بگوییم:‌وقت اختیاری تا ثلث است ، و وقت اضطراری تا نصف اللیل است. در موثقه معاویة بن وهب[۹] خواندیم که در روز اول « ثم أتاه» بعد از خواندن نماز مغرب، جبرئیل نزد رسول الله صلی الله علیه وآله آمد، حین سقط الشفق، وقتی که شفق ساقط شد، اول نماز عشاء را آورد، آیا این اول وقت فضیلت است یا اول وقت اجزاء؟ این اول وقت فضیلت است. قبلش وقت احزاء است، این جور نیست که کسی نماز عشاء را قبل از سقوط شفق بخواند، نماز را قبل از وقت خوانده است. صریح بر این بود که تأخیر رسول الله برای این بود که «لیتسع الوقت» که در وقتش وسعت پیدا کند. وقت اجزایش موکول به رسول الله شد. رسول الله صلی الله علیه وآله یک منصب شارعی دارد، یعنی خداوند متعال اینجور نیست که تمام احکام را خودش فقط بفرماید ورسول الله صلی الله علیه وآله فقط مبلّغ آنها باشد، اینها را تبلیغ کند. کما این که در ائمه علیهم السلام هم همینطور است، آنها حکم شرعی را از خودشان جعل نمی کنند، چون شارع نیستند. احکام شرعی که بر رسول الله صلی الله علیه وآله جعل شده است، علم آنها را پیش اینها ودیعه گذاشته است. منتها ربّما بیان حکمی در زمانی مصلحت نیست، تأخیر می اندازد. مثل خمس که در غیر معادن وغیر غنائم حربی است. ولکن رسول الله شارع بود، یعنی خداوند متعال اختیار به او در جعل حکم داده بود، نه این که همه احکام را خودش جعل کند، یا همه احکام را رسول الله صلی الله علیه وآله این اختیار را داشت. (لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة[۱۰]) او هم که (وماینطق عن الهوی*ان هو الّا وحیٌ یوحیٰ[۱۱]) این اختیار را داشت. لذا رسول الله صلی الله علیه وآله در نماز رکعتین را خودش اضافه کرد، خداوند متعال۱۰ رکعت را الزام کرده بود، وبقیه اش را ایکال به رسول الله صلی الله علیه وآله کرده بود، نوافل هم همینطور است.

لذا این روایت که دلالت دارد که حین سقوط شفق جبرئیل آورد، رسول الله صلی الله علیه وآله حق تشریع داشت، این وقت، وقتِ فضیلت بود واین را توسعه داد « صلّی رسول الله قبل توسعه را خودش قرار داده و وقت را تمدید کرده چون این اختیار را داشت. بدان جهت این اول وقت، وقت فضیلت است. آخرش هم آخر وقت فضیلت می شود، وقتی که ثلث را آورد وقت فضیلت می شود، واما وقت الاجزاء الی نصف اللیل است، مقتضایش این طور می شود.

انصراف عنوان حکم به اختیاری یا اضطراری

چرا نمی شود گفت: وقت اختیاری واضطراری؟ اگر عنوانی موضوع حکم شود، وشارع حکمی را بر او جعل کند، ظاهرش این است که آن عنوان حکم را به اختیاری جعل می کند. پس خطاب را حمل کردن به حکم اضطراری، بیان می خواهد، احتیاج به قرینه دارد والاّ ظاهر خطاب این است که حکم اختیاری را بیان می کند. مثلا نهی شده است عن التخلی استقبال القبلة واستدبارها، انسان حرام است روبه قبله وپشت به آن تخلی کند. اگر مستراحهایی درست می کنند که بین جنوب ومغرب است، ‌روبه قبله نیست ولکن بین مشرق ومغرب است، یعنی جهتی است که در حال اضطرار وجهل می شود به آن طرف نماز خواند، انسان اگر در حال جهل به قبله آن طرف نماز خواند، مجزی است. حالا این مستراح طرف بین مشرق ومغرب است، یعنی جهت اضطراری قبله، آیا تخلی جایز است یانه؟ گفتیم: اشکالی ندارد. استفتائاتی هم که می شود گفته ایم که این طور مستراح را کج کنید، این دیگری رو به قبله نیست ولکن در جهت قبله اختیاری است. کما این که ظهور وقت در وقت اختیاری است . عناوین خطاب را حمل کردن بر حکم اضطراری، احتیاط به قرینه دارد. لذا این که خداوند متعال می گوید: (اقم الصلاة لدلوک الشمس الی غسق اللیل) ظاهرش این است که حکم اختیاری را می گوید،‌که وقت اختیاری صلوات الی غسق اللیل است، منتها قدر متیقنش نماز عشاء است،یعنی وقت اخیتاری اش آن وقت است.

اگر به ظاهر اکتفاء نکنیم در این خطاب قرینه است که این حکم اختیاری است. چون اقم الصلاة خطاب به نبیّ اکرم صلی الله علیه وآله است، تو این کار را بکن! یعنی تو نماز را تا غسق اللیل بخوان! رسول الله صلی الله علیه وآله که نماز را از وقت اختیاری به آخر نمی اندازد. این وقت، وقت اختیاری است بدان جهت روایات ثلث، حمل به أفضیلت می شود.

ومن هنا عروه وغیر عروه ومشهور می گویند: وقت فضیلت نماز مغرب کوتاه است، از دخول لیل تا زوال حمره مشرقیه است، بعد از آن الی انتصاف اللیل وقت اجزاء است. نماز مغرب یک وقت فضیلت دارد، ولی نماز عشاء وقت فضیلتش أوسع است. وقتی که غسق اللیل شد، وقت فضیلتش می رسد الی ثلث اللیل، تا ثلث اللیل تمام شود، در عبارت عروه هم هست، دلیلش این روایات است که این آیات ناظر به بیان وقت فضیلت است که الی ثلث اللیل است، به دو قرینه: یکی این که ظهور خطاب بیان حکم اختیاری است، ویکی هم خطاب به نبی اکرم صلّی الله علیه آوله است. می گوید:( اقم الصلاة ) لذا در مانحن فیه حمل به اضطراری نمی شود. پس ثلث اللیل وقت فضیلت می شود.

از بعضی از روایات، عکس مطلب استفاده می شود، که وقت فضیلت نماز عشاء نزدیک نصف اللیل خواندن است ـ یعنی همان نصف اللیل که می گفتیم: وقت اجزاء تمام می شود ـ وقت فضیلت او است، نه این ثلث اللیل. یکی از آنها موثقه ذریح[۱۲] است: «وعنه» یعنی باسناده الشیخ عن الحسن بن محمد بن سماعة «عن ابن جبلة» عبدالله بن جبلة است « عن ذریح» که ذریح محاربی است، اینها ثقات عدل هستند، وموثقه بودن به اعتبار حسن به محمد بن سماعه است، « عن ابی عبدالله علیه السلام (فی حدیث) أنّ رسول الله صلی الله علیه وآله قال:‌لولا أنیّ أکره أن أشق علی امّتی» اگر این را من مکروه نمی دانستم که امّتم را به زحمت بیندازم «لأخّرتها» با تأکید است، «لأخرتها یعنی العتمة» صلاة العشاء را «الی ثلث اللیل» تأخیر می انداختیم تا ثلث اللیل بگذرد، یعنی بعد از ثلث اللیل می آوردم. مثل این که شما می گویید: اَخَرْتُ الی اللیل یعنی تالیل اتیان نکردم ودر لیل اتیان کردم. این هم همینطور است، تا مضیّ ثلث تأخیر بیاندازم که بعد از مضیّ ثلث اتیان کنم.

روایت دیگری که به این معنا دلالت می کند، موثقه ابی بصیر[۱۳] است: « وباسناده» الشیخ « عن الحسن بن محمد بن سماعه عن محمد بن زیاد» این محمد بن زیاد، محمد بن أبی عمیر است. چون اسم پدر محمد بن ابی عمیر “زیاد” بود. محمد بن ابی عمیر یعنی محمدبن زیاد عین او است. ویکی محمد بن زیاد دیگری هم در این طبقه هست ، چون او هم ثقه وعدل است، لذا این محمد بن زیاد ولو ابن ابی عمیر است، اگر آن دیگری هم باشد اشکالی ندارد وسند اعتبار دارد. « عن هارون بن خارجه عن ابی بصیر عن ابی جعفر محمد بن سماعة‌از محمد بن ابی عمیر نقل کرده است. چون در مانحن فیه تعبیر به محمد بن زیاد کرده است به قرینه این روایات کثیره، این محمد بن ابی عمیر است. « عن ابی بصیر عن أبی عبدالله علیه السلام قال رسول الله صلی الله علیه آله: لولا أن أشق علی امتی لأخّرت العشاء الی ثلث اللیل» عشاء به مابعد از ثلث اللیل می انداختم.

چون اگر انسان نما زعشاء بخواند، یا در ثلث اول می خواند، یا در ثلث ثانی می خواند، ثلث ثانی از نصف اللیل می گذارد. رسول الله صلی الله علیه وآله که نماز می خواند همان ثلث اللیل بود. حتی در آن وقتی که قبل از شفق هم بود ثلث اول لیل بود، این که می گوید «لولا» گذشتن ثلث او است. در فهم روایات این دقتها مدخلیت دارد، والا رسول الله همیشه در ثلث اول می خواندند. این که می گوید« لاخرت الی ثلث اللیل» یعنی از مضیّ ثلث اللیل که ثلث اللیل بگذرد، آن وقت می شود انتصاف اللیل چون آ‌خرش انتصاف اللیل است، یعنی نزدیکهای انتصاف اللیل یا گذشت است نماز عشاء را بخواند افضل آن می شود. روایت دیگری حدیث ابی بصیر[۱۴] است. از صدوق(علیه الرحمة) «وعن محمدبن الحسن» بن الولید، که استادش است،‌او نقل می کند «‌عن الصفّار»محمدبن حسن صفار است که استاد محمد بن حسن بن ولید بود. « عن محمد بن الحسین بن ابی الخطاب »‌الاشعری.

یک نکته را توجه کنید: صدوق در (من لایحضر ه الفقیه) نقل می کند محمدبن الحسن بن الولید نقل کرد از محمدبن حسن صفار که محمدبن حسن صفار می گوید: از عَمْریّ پرسیدم که شما آقا را آخرین موقعی که دیدیدکی بود؟ که امام زمان را دیدی وآخرین ملاقاتت کی بود؟ فرمود: در آخرین ملاقاتم امام زمان را در حج طواف دیدم. بعد غیبت کبری شد ودیگر ندیدم. این روایت صحیحه است وصدوق نقل می کند عن محمد بن الحسن بن الولید،‌محمد بن الحسن الولید از محمدبن الحسن صفار رضوان الله علیه، او هم نقل می کند از نایب خاص عمریّ که از او پرسیدم که آخرین مرّه ای که امام زمان علیه السلام روحی وارواح العالمین له ولأجداده الفداء چه موقع بود؟ گفت: آخرین وقتش همین طور بود. این را صدوق علیه الرحمه در من لایحضره الفقیه ظاهر در کتاب الحج نقل می کند. جایش را درست نمی دانم ولی این حدیث آنجا هست.

«محمدبن الحسن عن الصفار عن محمد بن الحسن بن أبی الخطاب عن الحسن بن علی بن فضّال عن ابی المغزاء حمید بن المثنّی العجلیّ عن سماعة عن ابی بصیر عن ابی عبدالله قال‌رسول الله صلی الله علیه وآله: لولا نوم الصبی وغلبة( علّة) الضعیف لاخرت العتمة الی ثلث اللیل» ثلث اللیل که می گذشت، نماز عتمه را اتیان می کردند.

از آن جوابی که گفتیم، معلوم شد. عرض کردم رسول الله صلی اله علیه آله شارع بود، در نماز عشاء وقت فضیلت را در ثلث ا ول قرار داده است. چون برای امت زحمت می شده، لذا این طور قرار داده والا اگر بعد از گذشتن ثلث اول قرار می داد که معنای این روایات این است ، باهم تنافی ندارند، فعلا آنجه رسول الله صلی الله علیه آوله قرار داده تشریع شد چون ولایت تشریعی دارد اگر رسول الله صلی علیه وآله می فرمود: چیزی که مشقّت بر امت است نباشد رئوف ورحیم بر امتش است، رسول الله صلی الله علیه وآله که نبی رحمت است رئوف است،‌لیلة المعراج پیش خداوند تضرع کرده است که بر امت تحمیل نشود آنچه بر امم سابقه بود. در روایات صحیحه نقل شده است،‌ رسول الله صلّی الله علیه آله می گوید مکروه داشتم که امت من در مشقت بیفتند.

 

 

—————————————————————-

[۱]. وسائل الشیعة، ج۳،‌ابواب المواقیت، باب۱۷،‌ح۱٫
[۲] . وسائل الشیعة، ج۳، ابواب المواقیت، باب۱۷،ح۱۱٫
[۳] . وسائل الشیعة، ج۳، ابواب المواقیت، باب۲۳، ح۱٫
[۴] وسائل الشیعة، ج۳، ابواب المواقیت، باب۲۲، ح۲٫
[۵]. وسائل الشیعة، ج۳، ابواب المواقیت، باب۱۹، ح۱۳٫
[۶] . اسراء/۷۸٫
[۷]. وسائل الشیعة، ج۳، ابواب المواقیت، باب۱۰ ح۵٫
[۸]. وسائل الشیعة، ج۳، ابواب المواقیت، باب۲۱ ،ح۴٫
[۹] وسائل الشیعة، ج۳، ابواب المواقیت، باب۱۰،ح۵٫
[۱۰] ـ احزاب/۲۱
[۱۱]ـ نجم/ ۳٫
[۱۲]ـ وسائل الشیعة، ج۳، ابواب المواقیت، باب۱۷ح۱۰٫
[۱۳] ـ وسائل الشیعة، ج۳، ابواب المواقیت، باب۲۱ ح۲٫
[۱۴] وسائل الشیعة، ج۳، ابواب المواقیت، باب۲۱ ح۶٫