دروس خارج اصول / درس ۱۰۸: دراشکال به فرمایش مرحوم آخوند

دروس خارج اصول / درس ۱۰۸: دراشکال به فرمایش مرحوم آخوند

نظر ما در افعال عباد روشن شد خداوند قدرت داده و حجه هم تمام فرموده البته اشتباه نشود که در جای که مکلّف فعلی را موجود می‌کند ما نمی‌گوئیم که امکان ندارد که اراده خدا به او متعلق شود که به ترک او اراده کند. این ممکن است و هوالقاهر فوق العباد ولکن مدّعی این هستیم خداوند امتحاناً للعباد در این دار دنیا اختیار و قدرت به مکلّف داده و بیان فرموده که حتی یتمیز الخبیث من الطیّب. و این را هم منکر نیستیم که خداوند نسبت به بعضی بندگان یک چیزهای دیگر را هم موجود بکند که دخل داشته باشند در صرف قدرت‌اش را در طرف فعل.. و لقد هَمّ بها لولا اَنْ رأی برهان ربّه سوره یوسف این جور عنایات هست ولی باز قدرت‌اش سلب نشده و امّا مجبّره که ملتزم شدند به جبر آنها از راه این نیست که چون ملتزم شدند به قاعده الممکن ما لم یجب لم یوجد. بلکه آنها حرف دیگر دارند و آن این است که آنها ملتزم هستند که از آیات استفاده می‌شود که غیر از ذات باری کسی مؤثر در عالم نیست او خالق کلّ شیء است و هو القاهر است علی کل شیء قدیر و وکیل است و امثال ذلک، از اینها استفاده می‌شود که آنکه در عالم متحقق می‌شود باید او به اراده الله باشد زید که زنا می‌کند خدا باید این را اراده کند. اینها اصلاً مسئله علّیت و معلولیت را منکرند که در دنیا هیچ علت و معلولی نیست منتهی عادت و طریقه خداوند بر این است که شیء موجود بشود به وسیله شیء آخر. امر شد که آتش ابراهیم را نسوزاند در حالیکه سبب احتراق بود و چاقو اسماعیل را نکشت و هکذا و نقضی که ائمه و شیعه بر مجبّره داشتند فقط مسئله عقاب است که به مجبّره گفته شود که شما ملتزم هستید که خداوند عاصی را عقاب و مطیع را ثواب می‌دهد وقتی که تمام اعمال به اراده الله است دیگرچه فرق دارد نماز خواندن من مثل نفس کشیدن است و استفاده افعال که اشخاص مثل زدن زید. ضرب بکر و غیرها این باید مصححّ‌ای داشته باشد و مصحّح همان اختیار و قدرت شخص است و بناء مسلک جبر ما آلت هستیم و الّا فاعل حقیقی خود شخص است مثل کتبت بیدی این اسناد به آلت دست چون است آلت کنایه است امّا کتبت بالقلم این اسناد الی الی القلم به نیت فرق دارد. مجبّره می‌گویند ثواب و عقاب در کسب است در قرآن است بما کسبت ایدیهم. مثلاً کسی خواسته منبر را بردارد خودش قصد کرد زور زد طرف دیگر منبر شخص هول می‌دهد و منبر بلند می‌شود این شخص خیال می‌کند که او برداشته. و افعال ما هم همین است که ما خیال می‌کنیم که ما افعال را موجود کردیم این کسب است عقاب و ثواب مال این است ولی درست نیست چون عقاب دهنده که می‌داند و علاوه بر قصد چه طور، ما… ممکن است چون قصد هم که یک فعل و از موجودات است پس باید از مشیه الله باشد پس عبد مقصدش را خودش موجود کرده نه قصدش را و نه فعل‌اش را پس چرا باید عقاب شود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *