دروس خارج فقه / صلاة / درس ۳۲: قنوت در نماز

دروس خارج فقه / صلاة / درس ۳۲: قنوت در نماز

کلام صاحب حدائق; در مشروعیت قنوت نماز وتر

صاحب حدائق۱در عدم مشروعیت قنوت در صلاة شفع وجه دیگری فرموده است که در روایات ما صلاة شفع اطلاق نشده است بلکه در روایات به مجموع دو رکعت با یک رکعت که منفرداً اتیان می شودوقنوت در آن مشروع است، صلاة وتر اطلاق می شود وفرموده است در روایات رجاء بن أبی ضحاک به آن دو رکعت، صلاة شفع اطلاق شده است، ولکن در سایر روایات اطلاقی ندارد، بلکه به سه رکعت صلاة‌الوتر گفته می شود. صلاة الوتر یک قنوت خاصه ای دارد، وآن قنوت خاصه در رکعت منفره قبل از رکوع اتیان می شود، که استغفار سبعین مرّة والعفو ثلاث مأة واستغفار من النار است، اگر این قنوت در صلاة شفع که دورکعت است مشروع بود، امام۷ مناسب بود بگوید که استغفار سبعین مرّة وعوذة والعفو در قنوت ثانیه از صلاة وتر خوانده بشود. این که در روایات فرموده در قنوت صلاة وتر استغفار سبعین مرة ‌بشود و درخصوص صلاة الوتر فرموده در قنوتش استعاذة سبعین مرة بشود، وقنوت را، به قنوت ثانی تقیید نکرده است، معلوم می شود که این سه رکعت یک قنوت دارد، آن قنوت هم در رکعت اخیره است وصلاة شفع ولو در رکعت دوم با سلام خوانده می شود ولکن قنوت ندارد، اگر داشت، این روایاتی که می گوید در قنوت صلاة وتر بخوانید، تقیید می شد بر اینکه در قنوت ثانی اینکار را بکنیم استدلالی است که ایشان فرمودند.

این استدلال درست نیست، اولاً در روایات، صلاة شفع به آن دو رکعت هم اطلاق شده، علی بن ابراهیم در تفسیرش روایتی را در تفسیر آیه(ولیال عشر*والشفع والوتر[۱]) بیان کرده است که یان « والشفع» صلاة الشفع است، دورکعت است قبل از صلاة وتر خوانده می شود. وهکذا صدوق۱ در خصال صلاة الشفع را نقل کرده است وفرموده است یکی از صلوات نافله شب که هشت رکعت است صلاة شفع که دو رکعت، والوتر است، ایشان در عیون الاخبار هم نقل کرده است که امام۷ فرموده صلاة شفع دو رکعت وصلاة الوتر یک رکعت است وهکذا در روایت رجاء بن أبی ضحاک[۲] ودر خصال وعیون هم چنین ا ست.

در تفسیر علی بن ابراهیم که به روایت رجاء بن ابی ضحاک ضحاک است اولاً صلاة شفع اطلاق شده است ثانیاً اگر صلاة الشفع اطلاق نمی شد به تمامی این سه رکعت صلاة الوتر اطلاق می شود، شما می فرمایید که در روایت باید قنوت ثانی تقیید شود. می گوییم این تقیید در روایات موجود است.

روایت دیگر[۳] در باب استحباب استغفار فی قنوت الوتر سبعین مرّة فما زاد و الاستعاذة من النار سبعاً وأن یقول العفو العفو ثلاث مأة مرّة ویدعو للمؤمنین قبل دعائه لنفسه، است که همان صورت معروف است که قنوت این طور خوانده می شود، روایت را از شیخ۱ نقل می کند، بعد می گوید« ورواه الصدوق فی العلل عن أبیه عن علی بن ابراهیم عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، عن معاویة بن عمار مثله» در آنجا دار که «الا انه قال، وبالاسحار هم یستغفرون» خداوند متعال اهل تهجّد را مدح می کند ومی گوید« قال: کانوا یستغفرون اللّه فی آخر الوتر فی آخر اللیل سبعین مرة» آ]ر وتر رکعت سوم در قنوت ثانی می شود، تقیید می کند« کانوا یستغفرون الله فی آخر الوتر» اینجا قنوت در رکعت منفرده است، اینکه می گوید« یستغفرون الله فی آخر الوتر» معلوم می شود که قنوت خاصه است این در آخروتر است، قنوت در هر صلاتی در رکعت ثانی قبل از رکوع مشروع است، واطلاقش می گیرد آن دورکعت را مثل سایر صلوات دورکعتی، پس درمانحن فیه قنوت مشروع است.

فرق قنوت در نماز وتر با دیگر نماز ها ونظر بعضی از علماء

در قنوت های دیگر دعای خاصی ندارد،‌«أُدْعُ بما بدا لک» این قنوت صلاة الوتر، خاصه است که استغفار وطلب العفو وعوذة من النار ودعای للمؤمنین دارد نمی گوییم همه اینها سندش صحیح است آن که سندش صحیح است استغفار وعوذه است، واینها محلش در قنوت صلاةِ رکعت منفرده است وچون این قنوت خاص است لذا در مانحن فیه، قنوت صلاة شفع مشروع است به حسب فتوای وبه حسب مدرک تمام است.

بعضی از علمای ما در صلاة الوتر که یک رکعت است واخیراً خوانده می شود، دوقنوت گفته اندیکی قبل از اینکه انسان رکوع برود وقتی حمد وسوره خواند یا سوره نخواند ـ چون مستحب ـ قنوت می گیرد وبعد از رکوع هم یک قنوت دیگری بگیرد، آن هم دعای خاصی دارد، بعضی ها ملتزم شده اند که در صلاة‌الوتر وقتی که از رکوع بر می خیزد، قنوت دیگری دارد که مستحب است.

دلیل اینها روایتی است که مرحوم کلینی۱ در فروع کافی[۴] که در این روایت را نقل کرده است، من در وسایل الشیعة ندیده ام علی بن محمد، عن سهل بن زیاد است، علی بن محمد، علی بن محمد بن عبداللّه است ومحتمل است که علی بن محمد بن عبداللّه همان علی بن محمد بن بندار است که از اجلاء است. عن سهل بن زیاد نقل می کند عن أحمد بن عبدالعزیز قال« قال حدثنی بعض أصحابنا» بعضی از اصحاب ما نقل کرده اند«کان أبوالحسن الاول۷» که موسی بن جعفر۷ است «‌اذا رفع رأسه من آخر رکعة الوتر» گفتیم وتر سه رکعت شد، جرا مراد در روایت از رکعت رکوع شده است؟ بیان می کنیم« کان أبوالحسن الاول۷ اذا رفع رأسه من آخر رکوع الوتر» رکعة الوتر یعنی رکوع الوتر «قال» من گفت«‌هذا مقام من حسناته نعمة منک، یارب» این مقام کسی است که اعمال حسنه او نعمتی از طرف توست یعنی بواسطه نعمت، توست«وشکره ضعیف» شکر آن شخصی که نعمت از طرف تودارد، ضعیف است« وذنبه عظیم» معصیتش بزرک است«ولیس له الاّ رفقک ورحمتک» برای این شخص راه نجاتی نیست مگر رفق ورحمت تو که او را ببخشی« فانک قلت فی کتابک المنزل علی نبیک المرسل کانوا قلیلاًمن اللیل ما یهجعون» در اوصاف مؤمنین فرموده ای که اینها شب کم می خوابند« وبالاسحار هم یستغفرون» سحرها استغفار می کنند.

فرق سحر وصبح از دیدگاه روایات

فرق بین سحر وصبح این است، آخر شب را که قبل از طلوع فجر است، سحر می گویند بعد از این که طلوع فجر شد صبح اطلاق می شود این معنی از خود روایات استفاده می شود لازم نیست به کتب لغت ویا به استعمالات عرفیه که دارد « من طلب العلی، سهر اللیالی» مراجعه شود. یکی آن روایاتی است که وارد شده است شخصی که مسافرت می کند درماه رمضان« اذا طلع الصُبح» بعد از طلوع فجر، وهکذا روایاتی که وارد شده است در صلاة اللیل وامثال ذلک که یکی هم روایتی است که می خوانم آخر اللیل قبل از طلوع فجر می باشد، این اسمش سحر است وبعد طلوع فجر صبح است ولو زوال الشمس از دایره نصف النهار باشد، اسمش صبح است، صبح در مقابل عصر است عصر بعد از اینکه زوال شمس از دایره نصف النهار گذشت، اطلاق می شود الی اللیل امام۷ به حسب این روایت می فرماید، «انک قلت فی کتابک المنزل علی نبیک المرسل، کانوا قلیلاً من اللیل ما یهجعون وبالاسحار هم یستغفرون» طال هجوعی، خواب من خیلی شده قلّ سهری «وقلیلاًمایهجعون» برای من کثیر شد«وقلّ قیامی، وهذا السحر ان استغفرک» این سحر که آخر اللیل، استغفار می کنم، بعد می فرماید: «‌وانما استغفرک لذنبی، استغفار من لم یجد نسفه ضرّاً ولانفعاً» این تواضع است اینها را که امام۷ به حسب روایت نقل می کند این یا به حسب تعلیم است یا به جهت این است که «‌ان حسنات الابرار سیئات المقربین» یا از آن باب است که یااز این باب، والا امام معصوم است، می فرماید« وانما استغفرک لذنبی، استغفار من لم یجد لنفسه ضراً ولانفعاً ولاموتاً ولاحیاتاً ولانشوراً ثم یخرّساجداً» این که روای می گفت« اذا رفع رأسه من آخر رکعت الوتر» بعد می فرماید صبح اینها را می گفت« ثم یخر ساجداً صلوات الله علیه» که رفتن به سجده هم مستحب است مثل افتادن به زمین، پس رکعت به معنی رکوعت است یعنی وقتی که از رکوع بر می خواست، این را می خواند این قنوت می شود. به این روایت استدلال کرده اند.

این روایت مرسله است ودر سندش احمدبن سعید است که گفتیم احمد بن عبدالعزیز است که مجهول الحال است. روایت دلالتی ندارد که بین قنوت ودعا فرق است، قنوت هم دعاست، قنوت در صلاة با مطلق الدعاء فرقش این است که در قنوت هم دعای خاصی وارد نشده است، اگر وارد هم شده است تعلیم داده اند که «ادع بما بدا لک» فرقش رفع الیدین حیال الوجه است، قنوت آن وقتی می شود که انسان یدینش را حیال الوجه بگیرد ودعا کند، در این روایت ندارد که امام رفع یدین کرد، لذا این قنوت ثانی بودنش دلیل ندارد این را امام۷ به عنوان مطلق الدعا ذکر می کرد ودعا در جمیع احوال صلاة مستحب است به عنوان ذکر« کل ما ذکرت الله ودعیت فهو من الصلاة» این از صلاة حساب می شود یعنی مشروع است، لذا این به عنوان قنوت بود، باید رفع یدین ذکر بشود، پس به عنوان مطلق الدعا است.

روایات دال بر قنوت در رکعت ثانیه وعدم روایت سماعه بر رفع یدین

عرض می کنیم این روایت دلالت بر قنوت بودن ندارد، شاهد این است که رفع یدین ذکر نشده است مضافاً بر این که در روایات معتبره وارد شده است که امام۷ فرموده است بر اینکه هر قنوتی قبل از رکوع است در رکعت ثانیه، هر قنوتی امام فرموده است رکعت ثانیه هم ندارد که مختص به صلاة دورکعتی باشد.

روایت سماعة[۵] که کلینی نقل می کند عن محمد بن یعقوب«وعن محمد بن اسماعیل عن الفضل بن شاذان عن ابن ابی عمیر، عن معاویة بن عمار، عن أبی عبداللّه۷ ما أعرف قنوتاً الاّ قبل الرکوع» مشروعیت قنوت قبل از رکوع است. مقتضایش این است که این قنوت نیست، بله اگر روایت معتبر بود ورفع یدین داشت، تخصیص می زدیم«ما أعرف» عموم است، عموم قابل تخصیص است الا در دومورد روایت سند ندارد ودلالتی بر قنوت ندارد، علاوه بر این که رکعت را حمل کردن بر رکوع، خلاف ظاهر است ولو در روایات وارد شده است«انمّا سمّی الرکعة رکعة لرکوعها» چون یک رکوع دارد ومحتمل است وقتی رکعت وتر را تمام کرد، این دعا را می خواند«ثم یخرساجداً» سجده شکر است نه سجده صلاتی، آن سجده شکر است که بعد کل صلاة مستحب است بعد سجده صلاتی، آن سجده شکر است که بعد کل صلاة مستحب است بعد سجده شکرش را می کرد،‌این دعا را می خواند سجده شکر می کرد، این روایت من حیث السند مخدوش است ومن حیث دلالت دوخدشه واضحه دارد: یکی این که رفع الیدین ندارد، دیگری این است که حمل رکعت به رکوع خلاف ظاهر است ودر ثم یخرّ قرینه نمی شود. ممکن است بعد از اینکه نما زوتر را تمام کرد امام۷ این دعارا می خواند سجده شکر را می کرد هیچ محظوری ندارد.

جواب: حین دعا سر را به آسمان بلند می کند، وقتی که رکعت را تمام کرد سرش را به طرف آسمان گرفت، این هم محتمل است عمده در اشکال همان اشکال است که گفتیم رفع الیدین ندارد.

استثنای در قبل از رکوع بودن قنوت

این که گفتیم قبل از رکوع می شود، یک مورد استثناء دارد وآن یک مورد صلاة الجمعة است، در صلاة‌الجمعه دوقنوت است: یکی در رکعت اولی قبل از رکوع است یکی هم در رکعت ثانیه بعد از رکوع است، روایات کثیره متعدده ای دارد و روایات، صحیحه هم هست که در صلاة الجمعه دوقنوت است یکی در رکعت اولی قبل از رکوع ویکی در رکعت ثاینه بعد از رکوع. کسی اشکال نکند که امام۷ فرمود« ما أعرف قنوتاً الاقبل الرکوع» اینها، عام قابل تخصیص است آن امامی که این را فرموده، آن را هم فرموده است به حسب تمامیت سند این طور می شود وتخصیص داده می شود.

صلاة‌الغفیله

(عروه، مسأله۲): الأقوی استحباب الغفیلة، وهی رکعتان بین المغرب والعشاء ولکنّها لیست من الرواتب یقرأ فیها فی الرکعة الاولی بعد الحمد:(وذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن أن لن نقدر علیه فنای فی الظلمات أن لا اله الّا انت سبحانک انّی کنت من الظالمین فاستجبنا له ونجیناه من الغم وکذلک ننجی المؤمنین)وفی الآیة الثانیة بعد الحمد:(وعنده مفاتیح الغیب لایعلمها الّا هوویعلم ما فی البرّ والبحر وماتسقط من ورقة الاّ یعلمها ولاحبّة فی ظلمات الارض ولارطب ولایابس الّا فی کتاب مبین)….»

صاحب عروه۱می فرماید یکی از صلوات مستحب، صلاة‌غفیله است که دورکعت است ومابین صلاة‌ مغرب وصلاة عشاء خوانده می شود در رکعت اول بعداز حمد (وذا النون اذ ذهب مغاضباً) الی آخرآیه،‌ود ررکعت دوم(وعنده مفاتیح الغیب لایعلمها الاهو) تا آخر خوانده می شود بعد قنوت می گیرد در قنوتش هم«اللّهم انی اسئلک بمفاتح الغیب التی لایعلمها الا انت» را می خواند ایشان می فرماید این صلاة از صلوات مستحبه است ونافله مغرب نیست یعنی اینطور نیست که اگر کسی نافله مغرب را خواند دیگر این صلاة جا ندارد این نافله ای مغرب است نه صلاة‌مستحب.

کلام در دومقام واقع می شود یکی اینکه آیا مشروعیت صلاة غفیلة ثابت است که انسان بین صلاة‌ العشاء والمغرب، صلاة غفیله را بخواند؟ دیگری هم این است که این دورکعتی که خوانده می شود علی تقدیر استحباب، صلاة‌مستقلی است یا این دورکعت همان نافله مغرب است؟ انشاء اللّه در اوقات صلوات بحث می کنیم. بعضی ها نزد ائمه: شکایت کردند که من مشغول تجارت هستم این نوافل را به این نحوی که شما گفتید، نمی توانم بیاورم، چکار کنم؟ امام۱ هم درآن روایت وهم در روایات دیگری صحیحه هستند فرموده، می شود نافله را تخفیف داد، تخفیفش به این است که صلاة العصر رانافله اش را چهار رکعت بخواند دورکعت بعد از ظهر بخواند دورکعت قبل العصر، آن وقتی که ظهر وعصر را جدا می خواندند وقتی که ظهر را خواند دورکعت از نوافل را بخواند بعد که می آید عصر را بخواند دورکعتش را بخواند، جمع کند وچهار رکعت را یکجا باید خوانده بشود، روی این اساس این تخفیف در نافله مغرب هم است.

جوازیاعدم جواز تخفیف در نافله ای مغرب

آیا ادله ای که برای صلاة غفیلة اقامه شده، معنایش این است که نافله مغرب تخفیف داده شود یا این که این صلاة‌در مقابل نافله مستقل است؟

صاحب وسائل در «باب استحباب التنفل ولوبرکعتین فی ساعة الغفلة وهی مابین العشائین»[۶] روایتی را نقل کرده است که این روایت را صدوق۱ در علیل نقل کرده ودر فقیه آن را مسند نقل کرده است. این روایت[۷]چنین است است: «محمد بن علی بن الحسن» ،«وفی (العلل» عن أبیه عن سعد بن عبدالله عن احمد بن أبی عبدالله البرقی عن أبیه» که همان محمد بن خالد برقی است «عن زرعة عن سماعة عن جعفر بن محمد۷» که امام صادق۷ است «‌عن أبیه قال: قال رسول اللّه۹:» رسول الله۹چه فرموده است؟«تنفلوا فی ساعة‌الغفلة، ولوبرکعتین خفیفتین» در ساعت غفلت ولو به دورکعت خفیفه نافله بخوانید، رکعت تارة ثقیله می شود اگر با سوره خوانده شود ک در روایات است وتارة‌رکعت خفیفه است اگر بلاسوره خوانده شود«تنفلوا فی ساعة الغفلة ولوبرکعتین خفیفتین فانهما تورثان دار الکرامة» انسان به دار الکرامة می رساند صدوق در ذیلش فرموده است«قال وفی خبر آخر دار السلام وهی الجنة وساعة الغفلة بین المغرب والعشاء الآخرة» مابین المغرب والعشاء است در علل هم که نقل کرده است«الآخرة»‌را ندارد، بین المغرب والعشاء که صحیح است، این را ساعت غفلت می گویند.

جمع یا تفریق صلاة ظهرین عشائین

درصدر اول رسول الله۹ این صلوات را در زمان خودش تفریق می کرد غالباً نه اینکه جمع نمی کرد، در روایات مادارد که جدّما«رسول الله۹جمع بین صلاتین بغیر مطر وعذر» بدون عذر، شیعه دیدند که جمع کردن آسان است وجایز بودنش مطلقا از ائمه:ثابت شد، جمع کردن شعار شیعه شد لذا شیعه جمع بین صلاتین کرد، تفریق أفضل است ولکن به جهت تحفظ بر مذهب شیعه با توجّه به این که اینمعنی از رسول الله۹ ثابت است، جمع کردند وامروز هم متداول است فردایش را خدا می داند چطور می شود؟

لذا مغرب که در مسجد می خواندند خیلی ها هم می گفتند عشاء طول می کشد تا شروع بشود وشفق از طرف مغرب زایل بشود، خانه هم که نزدیک بود می رفتند کارهایی که عادی است مشغول می شدند این ساعت را ساعت غفلت می گفتند. لذا می گوید«وساعة الغفلة بین المغرب والعشاء» بین مغرب وعشاء را می گویند این صلاة‌را غفیلة گفتند یعنی درساعت غفلت خوانده می شود. کلام این است که این نماز که در ساعت غفلت خوانده می شود آیا نافله مغرب است یا صلاة مستقله است؟ در این روایت که من حیث السندصحیح بود دلالتی ندارد که این صلاة مستقله است بلکه دلالت دارد که همان نافله است« ولوبرکعتین» ولومرتبه ای خفیفه وأقل را می گیرد یعنی چهار رکعت بخوانید می شود نافله، فرمود ولو دورکعت خفیف بخوان« ولوبرکعتین خفیفتین تنفلوا» نافله بخوانید این می شود نافله مغرب، نافله مغرب بعد از صلاة مغرب خوانده می شود أقلش هم دورکعت است، خفیفه است ولودورکعت را بلاسوره بخوانید چون اینجا سوره وجوبی ندارد.

اینجا که در رکعت اول آیه(وذا النون اذ ذهب) بخواند ودر دومی(وعنده مفاتیح الغیب) را بخوان، از این روایت صلاة‌همان نافله بیشتر فهمیده نمی شود، لذا به روایت دیگری تمسک کرده اند که روایت هشام بن سالم است که شیخ الطایفه در مصباح المتهجد[۸] نقل کرده است: «‌عن هشام بن سالم عن أبی عبدالله۷من صلی بین العشائین رکعتین یقرء فی الاولیٰ الحمد وذا النون اذ ذهب مغاذباً الی قوله وکذلک ننج المؤمنین وفی الثانیة، الحمد» که سوره ندارد« وقوله وعنده مفاتیح الغیب لایعلمها الا هو الی آخر الآیة‌ واذا فرغ من قرائة ورفع یدیه وقال اللهم انی اسئلک بمفاتح الغیب التی لایعلمها الا انت أن تصلی علی محمد وآل محمد وان تفعل بی کذا وکذا وتقول اللّهم انت ولی نعمتی والقادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسئلک بحق محمد وآله، لما قضیتها لی» لمّا بمعنی الّا قضیتها، یعنی حاجتم را نگذار الّا بالقضا واز حاجتم نگذر والابالقضا، حاجت را ممکن است بکذرد به تأخیر بیاندازد«‌الابقضاء لم ا قضیتها» لمّا بمعنی الّا است لمّا قضیتها لی، « وسئل الله حاجته فاعطاه اللّه ماسئل» ظاهر این است که این نماز صلاة‌به کیفیت خاصه است چون در نافله مغرب وقتی که یک حمد خواندی،‌کافی است اگر یک حد نخواندی سوره می خوانی آیه خوانده نمی شود، قنوتش قنوت خاصی نیست، در کل صلاة« فادعُ بما بدالک» این قنوت خاصی دارد عوض سوره آیه دارد ظاهرش این است که این صلاة دیگری ا ست مشروع شده است به این کیفیت، غایة الامر ظرف الاتیانش بین المغرب والعشاء است. فقهایی که خبره ای فن هستند به این روایت استدلال کرده اند برای مشروعیت نماز غفیله، کأنّ یکی از آنها صاحب عروه است. انشاء اللّه می گوییم آنها استدلال کرده اند که ایندلالت روایت بر این که صلاة‌ مستقله است وتمام است ولکن روایت قبلی که به حیث سند ثقة ومعتبر بود دلالتی بر صلاة غفیله ندارد.

————————————————————————-
[۱]. فجر/۱۰٫
[۲]. وسائل الشیعة، ج۳، باب ۱۳ ابواب اعداد الفرائض ونوافلها، ح۲۴٫
[۳]. وسائل الشیعة، ج۴، باب۱۰ ، از ابواب القنوت، ح۷٫
[۴]. فروع کافی ج۳، باب السجود والتسبیع والدعاء فیه، ح۱۶٫
[۵]. وسائل الشیعة، ج۴، باب ۳ ابواب القنوت ح۶٫
[۶] . وسائل الشیعةج۵، باب ۲۰ ابواب بقیة الصلوات المندوبة.
[۷]. وسائل الشیعة،ج۵، باب۲۰ ابواب بقیة الصلوات المندوبةح۱٫
[۸]. مصباح المتهجدح۲٫