دروس خارج فقه / صلاة / درس ۱۶: وقت شروع و اتمام نماز جمعه وخطبه ها و اقوال علماء

دروس خارج فقه / صلاة / درس ۱۶: وقت شروع و اتمام نماز جمعه وخطبه ها و اقوال علماء

کلام در منتهای وقت نماز جمعه است. این مساله، مهم و مختلف فیها بین اصحاب ما است، به حسب مدارک این حکم، روایات به حسب ظاهر اختلاف دارند؛ قبل از این که مدارک این مساله را بررسی کنیم؛ عرض می کنم که اقوال اصحاب مختلف است. یک قولی هست که بعضی از قدما و متأخرین ملتزم شده اند که نماز جمعه و قتش مضیق است وقتی که زوال شمس از دایره نصف النهار شد، اگر به مقدار اذان و دو خطبه و دو رکعت من الصلاه، وقتش گذشت، دیگر نماز جمعه فوت شده است و ظهر قضا می شود؛ یعنی کسی اگر بخواهد بعد از این وقت، نماز جمعه را منعقد کند، اعم از اینکه نماز جمعه قبل از این منعقد شده بود یا اصلا منعقد نشده بود، آن نماز محکوم به بطلان است؛ باید ظهر بخواند. جماعتی هم شاید نادر باشند، از قدما یک قائل که جعفی است از او نقل کرده اند، ایشان ملتزم شده وقت نماز «من زوال شمس من یوم الجمعة» یک ساعت تمام است که همان ساعت اول بعد از زوال است،اگر گذشت دیگر نماز جمعه محکوم به بطلان است.

قول دیگر در مسأله،این است که نماز جمعه مثل نماز ظهر است تا مادامی که غروب شمس نشده، تا زمانی که چهار رکعت از وقت نماز عصر باقی است،شخص می تواند نماز جمعه اقامه کند، این را از ابن ادریس صاحب سرائر(قدس الله سره) نقل کرده اند و شهید هم در دروس و در بیان اختیار کرده است. در مقابل این سه قول،قول مشهور است که نسبتش را به مشهور داده اند و بعید هم نیست مشهور باشد قدیماً و حدیثاً،حتی در عبارت محقق در شرایع هم اینجور است و صاحب عروه وقت نماز جمعه را ذکر کرده است و عروه این جور دارد «الی ان یصیر ظل کل شی مثله» یعنی هر شاخص علی الارض سایه ای که عند الزوال بر می گردد، اگر آن سایه بر

گشته به اندازه خود این شاخص رسید،وقت نماز جمعه تمام می شود «حتی یصیر ظل کُل شی مثله»وقتی که سایه بر می گردد مثل خودش بشود، مثلش باشد. این اقوال در مساله است آنهایی که اختیار کرده اند نماز جمعه و قتش مضیق است وقتی که از زوال شمس وقت دو خطبه و اقامه گذشت «فلا جمعة» دیگر جمعه نمی شود منعقد کرد.

روایات دال بر مضیق بودن وقت نماز جمعه

روی این مسلک به طایفه ای از روایات استدلال شده است که مضمونشان این است که این نماز جمعه،نمازی است که از حیث وقت مضیق است: یکی از این روایات صحیحه زراره[۱] است- درست دقت بفرمایید در این روایات نکاتی است که آن نکات را ان شاءالله متعرض خواهیم شد- «محمد بن الحسن، باسناده عن الحسین بن سعید،عن ابن ابی عمیر ، عن عمر بن اذینه ،عن زرارة» روایت از حیث سند صحیحه است «قال :سمعت ابا جعفر (ع) یقول ان من الأمور مضیقة» برای هر نمازی دو وقت است «فالصلاة مما فیه السعة» در نماز سعه است،یعنی دو وقت دارد؛ یک وقت فضیلت و یک وقت اجزا «فربما عجل رسول الله (ص)» نماز در او سعه است « ربما رسول الله (ص)» تعجیل می کرد یعنی در وقت اول می خواند «و ربما اخّر» و ربما نماز را تاخیر می انداخت«الا صلاة الجمعة» مگر نماز جمعه «فان صلاة الجمعة من الامر المضیق» نماز جمعه امر مضیق است و «انما لها وقت واحد» نماز جمعه یک وقت دارد «حین تزول » آن وقت که شمس از نصف النهار زایل بشود «و وقت العصر یوم الجمعة وقت الظهر فی سائر الأیام» و وقت فضلیت وعصر وقت فضیلت دیگری داشت، ولکن «الا یوم الجمعة» در روز جمعه همان وقتی که برای نماز ظهر وقت فضیلت است، نماز عصر هم در همان وقت خوانده می شود، یعنی وقت فضیلتش در روز جمعه ملغی است. وقت فضلیت نماز ظهر ، وقت فضیلت نماز عصر می شود.

این روایت را گفته اند که مضیق است،چون حین تزول الشمس است یعنی وقتی که زوال شمس شد باید خوانده بشود،اقلش اذان می خواهد دو خطبه و اقامه و دو رکعت می خواهد. روایت دیگری هم که دلالت بر مضیق بودن می کند،صحیحه حریز[۲] است عمده اش این دو روایت است سِرّش هم بعد معلوم می شود، اما این روایت[۳] چنین است«وعن محمد بن یحیی،و عن احمد بن محمد،عن محمد بن خالد ،عن القاسم بن عروه، عن محمد بن ابی عمیر» یا«ابی عمر» است اگر ابی عمر باشد،این روایت از حیث سند اشکال پیدا می کند و اگر ابی عمیر باشد،آن هم یک اشکال دیگری دارد چون ابی عمیر از امام صادق(ع) روایت ندارد «قال سألت اباعبدالله(ع) عن الصلاة یوم الجمعة فقال نزل بها جبرئیل مضیقة مضیقه او را نازل کرده است«اذا زالت الشمس فصلها» او را اتیان کن «قال: اذا زالت الشمس صلیت رکعتین ثم صلیتها فقال ابو عبدالله (ع) ‌أما أنا فاذا زالت الشمس لم أبدأ بشی قبل المکتوبة» در روز جمعه مستحب است وقتی که زوال شمس می شود و ظهر هنوز محرز نیست، دو رکعت نافله مستحب است ؛این از امام(ع) سؤال می کند که آن دو رکعت را بخوانم،بعد نماز فریضه را بخوانم؟ می فرماید:نه «اذا زالت الشمس صلیت رکعتین ثم صلیتها» بعد فریضه را بخوانم؟«فقال ابو عبدالله (ع) أ‌ما أنا فأذا زالت الشمس لم أبدأ بشی من المکتوبة» و هکذا در بعضی روایات دیگر وارد شده است که این نماز مضیق است.

عرض می کنم که این روایاتی است که اینها را مضِیق گفته اند ،این قول،قولی است که (لا یمکن الاعتماد علیه) و این روایات لا محاله به وقت فضیلت نماز در روز جمعه ناظر هستند،نماز فریضه چه نماز جمعه باشد چه انسان نماز ظهر را خوانده باشد، در همین روایت ابی عمیر این جور داشت «سألت ابا عبدالله(ع) عن الصلاة یوم الجمعة» نه اینکه«سألته عن صلاة الجمعة» دارد«عن الصلاة یوم الجمعة» امام (ع) فرمود که «نزل بها جبرئیل مضیقة فاذا زالت الشمس صلیت رکعتین ثم صلیت الفریضة قال ابو عبدالله (ع) أما أنا فاذا زالت الشمس لا أبدأ بشی قبل المکتوبة» قبل المکتوبه یعنی فریضه،امام صادق (ع) که نماز جمعه نمی خواند، در آن روایت هم زراره گفت: امام گفت: نیا، این نماز فریضه است مختص به نماز جمعه نیست، روایات هم در نماز وارد است که مضیق است هم در نماز ظهر در سفر وارد است، هم در مطلق نماز ظهر ولو من الحاضر یوم الجمعه وارد است مثل این روایت که خواندم نماز روز جمعه ولو ظهر را تمام بخواند، در او وارد است و هکذا روایات دیگر .

کیفیت نمازهای نافله ظهر روز جمعه

اگر این روایات ناظر به وقت اجزاء نماز بود دیگر در نماز ظهر که انسان می خواند یا نماز ظهر را که در سفر می خواند، در او وارد نمی شد،و حال آن که این ضیق در روایات – کما اینکه بیان خواهم کرد- هم در نماز جمعه وارد است وهم در نماز ظهر وارد است در سفر و هم در حضر یوم الجمعه. مدلول این روایات چیست؟ روایاتی را که ان شاء الله بررسی خواهیم کرد روایاتی که در وقت نماز ظهر و وقت نماز جمعه است و روایاتی که در یوم الجمعه و نوافل یوم الجمعه وارد است، در نوافل یوم الجمعه توسعه است ولو شخص روز جمعه نماز ظهر بخواند،بیست رکعت ویا بیست و دو رکعت نافله مستحب است؛ این نافله ها را عمده اش را قبل از ظهر می خواند، شش رکعت بعد از اینکه شمس مقداری بالا رفت می خواند بعد از مدتی شش رکعت دیگر می خواند،قبل از زوال ،شش رکعت می خواند،دو رکعت را هم عند الزوال می خواند،این در باره شخصی است که نماز جمعه بخواند یا نماز ظهر بخواند که حاضر است و اما اگر مسافر باشد، بنابر اینکه در سفر این نوافل ساقط است دیگر نافله ندارد،در سایر ایام که غیر جمعه است وقت فضلیت ظهر بعد از گذشتن وقت نافله است چون که نافله ظهر را بعد از ظهر و قبل از فریضه می خوانند،قهرا این نوع وقت فضیلت مکتوبه،قبل از گذشتن وقت نافله می شود، و در سفر چون نافله نیست لذا در مانحن فیه وقت فضیلت من حین زوال شمس می شود،اگر شخص حاضر هم باشد چهار رکعت بخواند چون نافله را قبل از ظهر می خواند عند الظهر وقت فضیلت فریضه شروع می شود؛ در نماز جمعه هم همین جور است،نماز جمعه بخواند اگر نوافل مشروع باشد بر کسی که نماز جمعه می خواند،کما اینکه مشروع است صحیح است این نوافل را قبل می خواند.

استدلال به روایات برای اثبات ضیق در وقت فریضه جمعه

لذا این روایات ناظر است که روز جمعه نماز جمعه و هکذا نماز ظهر در سفر و نماز ظهر در حضر، قیاس به سایر ایام نمی شود،وقت فضیلت در آنها توسعه دارد در سایر الایام لمکان النافلة، در خودروایات است و اما آن توسعه،در ظهر نیست؛ وقت فضیلت، حین زوال شمس است برای نماز فریضه چه جمعه و چه ظهر باشد و در حضر یا در سفر باشد. این روایاتی که در قول دومی بیان خواهیم کرد، خود آن روایات مصصح این معنا است که این روایات ناظر به وقت فضیلت مکتوبه است. وقت فضیلت در سایر ایام غیر از وقت فضیلتی است که در روز جمعه است . وقت فضیلت در روز جمعه مضیق است چون نافله ندارد یا نافله را قبلا می خوانند، و اما در ایام توسعه است، می شود فریضه را از زوال تأخیر انداخت، یعنی فضیلتش هم همین جور است کسی که می خواهد نافله بخواند، اول نوافل را باید بخواند بعد نماز ظهر را بخواند، این روایات ناظر بر این است.
دلیل بر اینکه این روایات ناظر به ضیق است ،یک روایت را می خوانم که هم دلیل بر قول ثانی “ساعت” است،و هم اینکه مراد از ضیق چسیت؟ روایت[۴] چنین است«محمد بن یعقوب،عن عده من اصحابنا ، عن احمد بن محمد بن عیسی،و عن محمد بن الحسن زعلان،احمد بن محمد بن عیسی و محمد بن الحسن بن زعلان» اینها جمیعا نقل می کنند از «حماد بن عیسی،صفوان بن یحیی،عن ربعی بن عبدالله، و فضیل بن یسار جمیعاً، عن ابی جعفر(ع)، قال: ان من الأشیاء أشیاء موسعة و أشیاء مضیقة فالصلاة مما وسع فیه تقدم مرة و تؤخر اخری و الجمعة مما ضیق فیها، فان وقتها یوم الجمعة ساعة تزول» این قول ثانی است،آن ساعتی که ازاله شمس بشود«و وقت العصر فهیا وقت الظهر فی غیرها» و وقت نماز عصر در وقت ظهر در غیر این روز جمعه است. و از این روایات شاهد بر این که اینها ناظر به وقت فضیلت هستند،روایت مسمع بن ابی سیار[۵] است«عن علی بن محمد، عن سهل بن زیاد، عن محمد بن الحسن بن شمون،عن عبدالله بن قاسم» از «مسمع بن ابی سیار» این روایت من حیث سند ضعیف دارد ولکن مثلش هست «قال: سألت ابا عبدالله (ع) عن وقت الظهر یوم الجمعة فی سفر، قال هذ اعند زوال الشمس وقت الظهر فی یوم الجمعة» وقت نماز ظهر در روز جمعة«فقال عند زوال الشمس وقت الظهر یوم الجمعة » وقت نماز ظهر در روز جمعه«فقال عند زوال الشمس و ذلک وقتها یوم الجمعة فی غیر السفر» در غیر سفر که نماز جمعه می خوانند،همان وقت نماز جمعه وقت نماز ظهر است بلا اشکال اگر بخواهد نماز ظهرش را روز جمعه در آخر وقت بخواند، مجزی است این وقت فضیلت است که اگر بخواهد نماز ظهرش فضیلت پیدا کند، هکذا ببینید صحیحه اسماعیل عبدالخالق[۶] ،نقل می کند شیخ (ره) «عنه» یعنی عن حسین بن سعید «عن صفوان عن ابن مسکان عن اسماعیل بن عبدالخالق، قال: سألت ابا عبدالله (ع) عن وقت الظهر، فقال:بعد الزوال بقدمٍ او نحو ذلک» بقدم که وقت نافله است که در سایر ایام خوانده می شود «الاّ یوم الجمعة» مگر روز جمعة حین تزول الشمس است یعنی روز جمعه یا نافله نیست مثل سفر یا نافله را قبلا می خوانند، لذا وقت فضیلتش مضیق می شود، و آن وقتی می شود که زوال شمس بشود، این روایات را نمی شود حمل کرد که وقت نماز جمعه حین زوال الشمس مضیق است، به نحوی که اگر این وقت گذشت دیگر نماز جمعه نمی شود منعقد بشود، ظهر خوانده می شود ،چون که اینها علت و ملاک است ودر روایات که ذکر شده است، ملاکش هم که همان خواندن نافله است، این ملاک است که به واسطه آن، نماز ظهر یوم الجمعه که اربع رکعات است، مضیق شده است این تضییق نسبت به وقت فضیلتشان است، نسبت به نماز جمعه هم همین جور می شود. وقت به حسب فضیلت ضیق می شود اما نسبت به اجزاء‌ دلالتی ندارد.

کسانی هم که گفته اند وقت آن یک ساعت است ،استدلال کرده اند به این تحدیدی که در صحیحه فضیل بن یسار و ربعی بن عبدالله[۷] وارد است و هکذا در صحیحه زراره[۸] هم وارد است «عن حریز، عن زراره، عن ابی جعفر(ع) قال: اول وقت الجمعة ساعة تزول الشمس»آن ساعتی است که زوال شمس بشود «الی ان تمضی ساعة» تا یک ساعت بگذرد،«تحافظ علیها» به آن ساعت محافظت کنید، «فان رسول الله (ص) قال: لا یسأل الله عزّوجلّ عبد فیها خیرا الّا أعطاه الله» مگر این که خدا اعطا کرده به او، آنچه را که از خدا مسألت کند این روایت هم معلوم شد که وقت فضیلت را می گوید، چرا؟ چون اگر وقت اِجزاء بود، باید بگوید که «ان وقت الجمعة ساعة تزول الشمس الی ان تمضی ساعة تحافظ علیها» تعلیل کرد که رسول الله (ص) فرمود اگر این گذشت دیگر نماز جمعه نمی شود، این که می گوید «لا یسأل» این تعلیل حکم استحبابی است، درک فضیلت است.

اشکال سندی به صحیحه زراره و بیان استاد

لذا این ساعت در قول ثانی که وقت فضیلت است ؛مراد از این ساعت چیست؟ بعضی ها در سند این روایت اشکال کرده اند، گفته اند شیخ این را از حریز عن زراره در مصباحش نقل کرده است این روایت مرفوعه است چون شیخ نمی تواند از حریز بلاواسطه نقل کند،ایشان واسطه اش را ذکر نکرده است ولکن این کلام، کلامی درستی نیست چرا؟ چون شیخ این سندی را که به کتب اشخاص دارد،در دو جا نقل کرده است یکی در مشیخه تهذیب و یکی هم در فهرست، سندش را به کتبی که اصحاب کتب را بیان می کند نقل کرده است؛ در آن اشخاصی که اصحاب کتب هستند، در بعضی ها دارد که «اخبرنا بجمیع کتبه و روایاته» این اشخاص، لذا وقتی که یک شخصی را در تهذیب نقل کند،و سندی در تهذیب به او ذکر کند و آن سند ضعیف باشد، آن شخص اگر مثل حریز باشد در فهرست گفته است«اخبرنا بجمیع کتبه و روایاته» سند آن را ذکر کرده است که در آن سند صحیحه است،آن را معتبر می دانیم چرا؟ چون که می گوییم در فهرست گفته است«اخبرنا بجمیع کتبه و روایاته» اگر در تهذیب از کتاب او اخذ کرده ام پس در فهرست سندش را گفته است در آن کتاب دیگر اشکال ندارد، این را تبدیل سند گفته اند . آنجایی که «اخبرنا بجمیع کتبه» باشد، در مثل حریز«اخبرنا بجمیع کتبه و روایاته» علاوه بر کتب، روایات را گفته است شیخ از حریز نقل می کند،آن سندی که در فهرست بر روایات حریز است آن سند به این روایت می آید و سند تمام می شود، لذا هر روایتی که در مصباح به عنوان مرفوعه باشد، در ظاهر و آن شخص اسمش در فهرست شیخ باشد و در حق او گفته باشد «اخبرنا بجمیع کتبه و روایاته» وسند صحیح ذکر کند، آن خبر حجت می شود. این روایت حریز از آن قبیل است عن حریز عن زراره عن ابی جعفر(ع) «اول وقت الجمعة ساعة تزول الشمس الی ان تمضی ساعة تحافظ علیها».

معنای ساعت و مراد از آن در روایات

این ساعت معنایش چیست؟ ساعت شصت دقیقه ای در آن زمان مرسوم نبود؛ ساعت در کلمات واخبار، حتی در کتاب مجید به معنای شصت دقیقه استعمال نشده است؛ ساعت دو معنا دارد: ساعت مرادف با حین است، حین یعنی وقت، یک معنایش هم «وقت کم» است، مقداری از وقت را می گویند نه تمام وقت را «فاستراح ساعة» یعنی یک مقدار از زمان را استراحت کرد، لذا در این روایات، ساعت به معنای یک ساعت نیست، به معنای «وقتی» است. این که می گوید «اول وقت الجمعة ساعة تزول الشمس الی ان تمضی ساعة» ذکر کرده است مثلا در موثقه سماعه[۹] فرموده است: «محمد بن یعقوب، عن محمد بن اسماعیل،عن الفضل بن شاذان،عن حماد بن عیسی، عن ربعی بن عبدالله،و عن محمد بن یحیی» آن یک سند بود«عن محمد بن الحسین، عن عثمان بن عیسی، عن سماعه، جمیعا عن ابی عبدالله(ع) « وقت الظهر یوم الجمعة حین تزول الشمس» ساعت به معنای حین است و هکذا در غیر این روایت،ساعت به این معنا است. لذا فضیلت آن وقت شروع می شود، منتها کلام ما در وقت اِجزاء است که اِجزاء نماز جمعه ولو فضیلت نداشته باشد،تا چه زمانی است؟ آیا تا «صیرورة الظل مثله» است که مشهور می گویند؟ یا تا غروب شمس است،چهار رکعت مانده به وقت مخصوص نماز عصر، که وقت برای نماز جمعه مانده باشد، کلام در این است، روایات هم دلالتی بر این معنا ندارد.

قرینه دلالت روایات بر وقت فضیلت نماز جمعه نه وقت اِجزاء

یک قرینه روشنی ذکر کنم بر این که روایاتی که می گوید نماز جمعه وقتش مضیق است، ناظر به وقت فضیلت است،نه وقت اجزا،آن قرینه این است که می دانید خطبا مختلف هستند،- اگر مراد این باشد که وقت نماز جمعه وقتی تمام می شود که اذان گفته شود و دو خطبه وهکذا دو رکعت نماز تمام بشود و در روایات این بود که :برای نماز جمعه، اذان و اقامه و دو خطبه و دو رکعت هم نماز بود- این دو خطبه،من حیث الخطیب، مختلف است،یک خطیبی حرف زدنش آرام است ویک خطیبی هم هست که مثل مسلسل حرف می زند، بعضی کلماتش هم فهمیده نمی شود،بعضی خطبا هستند اموری را برای سامعین تذکر می دهد آن اموری که در روایت علل صدوق بود که اموری را که مهم می بیند آنها را تذکر می دهد، یک خطیبی هست که مقدار واجب را می گوید و در جایی خطبه می خواند که آن حرفها آنجا مصرف ندارد، خوب ملاک کدام خطبه است؟ مضیق اگر بشود ملاک کدام دو خطبه است؟ و ربما دو خطبه اگر گفتیم جواز تقدیم دارد، و نماز حین تزول الشمس شروع می شود،وقتش مختلف می شود،این ضابطه ای ندارد، وقتی که ساعت هم به معنای حین شد آن هم ضابطه ندارد،آن وقت چه قدر است؟
لذا جماعتی از اصحاب ما از محققین متاخرین گفته اند این روایات فقط از حیث مبدأ وقت نماز جمعه را تعیین می کنند،که مبدء وقت نماز جمعه، زوال شمس است و وقت فضیلتش هم همان وقت است و اما منتهای وقت اجزا چه وقت است،او را تعیین نمی کرده اند.

این روایات من حیث المنتهی مجمل هستند،ما چه کار کنیم؟ اینجور فرموده اند و مرحوم حکیم هم این را در مستمسک در وقت نماز جمعه دارد، فرموده اند که ما خطابات شرعیه ای داریم که دلالت می کنند برای هر مکلفی وقتی که زوال شمس از دایره نصف النهار شد، واجب است«صلاة الظهر و العصر الی ان تغرب الشمس» روایاتی که دلالت می کند «فی کل اسبوع خمس و سبعین صلاة واجبة» و روایاتی که وارد است در شروع نماز ظهر «و صلاة العصر الی ان تغرب الشمس».مقتضای آنها این است که روز جمعه هم همینجور است نماز ظهر وعصر واجب است«حتی تغرب الشمس» منتها به برکت روایاتی که در نماز جمعه وارد شده بود برای نماز ظهر عِدل درست کردیم یوم الجمعه عِدل تعیینی بنا بر این که نماز جمعه وجوب تعیینی داشته باشد،یا عِدل تخییری «کما ذکرنا هو الصحیح».

پس این روایات دلالت می کند نماز جمعه عدل است بعد از زوال شمس، تا کِی عِدل است؟ اما تحدید در روایات وجود ندارد،مقام، از آن صغریات قاعده ای است که اگر عامی وارد بشود اولاً، بعد فردی از عام خارج بشود،بعد شک کنیم بعد از زمان متیقن که حکم فرد باقی است یا نه؟ بگوییم در غیر وقت متیقن باید رجوع به عام بشود علی که می گوید برای هر مکلفی واجب است نماز ظهر و عصر تا غروب شمس این تخصیص خورده در روز جمعة، حین زوال شمس این نماز جمعه عدل برای نماز ظهر شده است ،نمی دانیم عدلیتش تا آخر وقت است که این فرد اساسا از تحت عام خارج می شود «الی ان تغرب الشمس»، یا این که فقط در اول وقت از عام خارج شده است اول وقت گذشت ثانی وقت را به عام تمسک کنیم پس باید ظهر خواند،آیا نماز جمعه باقی است تا غروب شمس، یا این که نه باید به عام تمسک کنیم؟

اِجزای نماز جمعه در غیر اول وقت

گفته اند ما نحن فیه از صغریات این کبری است،روی این اصل این نماز جمعه ار علی کل تقدیر باید در زمانی خواند که اجزایش متیقن است که اول وقت است و نمی شود تأخیر انداخت، نماز جمعه را باید در اول وقت خواند نه روی روایات که حمل بر فضیلت شد، بلکه به جهت این که مقدار متیقن از خروج از عام که ظهر و عصر را در تمام ایام واجب کرده آن زمان متیقن است،اینجور فرمودند،این وجه هم به نظر قاصر فاتر ما کما این که دیگران هم فرموده اند، درست نیست، چرا؟ چون اگر در روایات تمسک به عام بشود یا حکم فرد خاص می شود، در صورتی است که خاص اجمال داشته باشد، اجمال در این روایاتی بود که خواندیم ولکن خاص خطاب دیگری دارد،که در آن خطاب دیگر اجمال نیست، اطلاق آن خطاب خاص،اجمال اینها را رفع می کند، بدین ترتیب مثل موثقه سماعه[۱۰]«عن محمد بن یحیی، عن محمد بن الحسین،عن عثمان بن عیسی، عن سماعه قال سالت ابا عبدالله عن الصلاة یوم الجمعة فقال اما مع الإمام فرکعتان و اما لمن صلی وحده فهی اربع رکعات» روز جمعه را می گوید، وقتی که زوال شمس می شود چه چیزی بر مکلف واجب است؟ می گوید«اما مع الامام رکعتان و اما من صلی وحده فهی اربع رکعات» آن فریضه دو رکعت است با امام یعنی «حتی تغرب الشمس» در ما نحن فیه خاص اجمالی ندارد، اطلاق این خاص اقتضا می کند کما این که ابن ادریس و شهید می گویند وقت نماز جمعه تا آخر روز جمعه مستمر بشود تا آن مقداری که به نماز عصر وقت بماند و قضا نشود. این مقتضای اینها است،آیا می شود فتوای مشهور را تصحیح کرد یا نه؟ ان شاء الله در بحث بعد.

——————————————————————————–

[۱] -وسائل الشیعة ج ۵ ،باب ۸ ابواب صلاة الجمعة و آدابها، ح ۳٫
[۲] – وسائل الشیعة،ج۵ ،باب ۸ ابواب صلاة الجمعة و آدابها ،ح.۲۰
[۳] – وسائل الشیعة ،باب ۸ ابواب صلاة الجمعة و آدابها،ح ۱۶٫
[۴] – وسائل الشیعة ج ۵، باب ۸ ابواب صلاة الجمعة و آدابها، ح ۱٫
[۵] – وسائل الشیعة ج ۵ ،باب ۸ ابواب صلاة الجمعة و آدابها، ح ۲٫
[۶] – وسائل الشیعة ج ۵ ، باب ۸ ابواب صلاة الجمعة و آدابها، ح۷ .
[۷] – وسائل الشیعة ج ۵ ، باب ۸ ابواب صلاة الجمعة و آدابها، ح ۱٫
[۸] – وسائل الشیعة ج ۵ ،باب ۸ ابواب صلاة الجمعة و آدابها، ح ۱۹٫و ح ۱۳
[۹] – وسائل الشیعة ج۵ ، باب ۸ ابواب صلاة الجمعة و آدابها، ح ۱۴٫
[۱۰] – وسائل الشیعة ج۵ ،باب ۶ ابواب صلاة الجمعة و آدابها،ح۸٫