دروس خارج فقه / صلاة / درس ۱۵: مراد از وقوف الشمس و استدلال قائلین به جواز تقدیم خطبه ها بر ظهر
در مانحن فیه دو مساله هست؛ یک مساله اینکه: امام جمعه که می خواهد نماز جمعه را منعقد کند، آیا می تواند دو خطبه آن را قبل زوال شروع کند و خودِ نماز را که دو رکعت است، عند الزوال شروع کند؛ یا اینکه همنچنان که تقدیم دو رکعت بر ظهر جایز نیست، تقدیم دو خطبه هم جایز نیست؟ مساله ثانیه این است که وقت نماز جمعه که باید دو رکعت در آن وقت منعقد بشود، من حیث المبدأ و منتها چقدر باشد؟
عرض کردیم که شیخ در خلاف فرموده است بعض اصحاب ما ملتزم هستند که نماز جمعه را عند وقوف الشمس؛ یعنی قبل از زوال می شود اتیان کرد. و این معنا را شیخ از سید مرتضی علم الهدی (ره) نقل کرده است. ولکن در کتب سید مرتضی از این مطلب خبری نیست و موافق با بقیه اصحاب است که نماز باید بعد از زوال خوانده شود. لذا بعضی گفته اند شیخ این را که از سید مرتضی نقل کرده است به قرینه و ثاقت و عدالت و اطلاع شیخ، شاید از سید مرتضی مشافهتا شنیده است؛ بعضی از عامه هم همین جور ملتزم هستند که می شود هم دو خطبه و هم اصل نماز جمعه را قبل از زوال خواند. حتی روایت کرده اند که ما پیش رسول الله (ص) بودیم نماز جمعه را عند وقوف الشمس اتیان کرد؛ ولکن این روایت اعتباری ندارد. روایات معصومین (ع) در این جهت متفق هستند که نماز جمعه قبل از زوال اقامه نمی شود؛ از اخبار کثیره و صحیحه معلوم می شود که نماز یعنی دو رکعت قبل از زوال نمی شود، بعد از زوال شروع کرد؛ اما منتهای وقت نماز جمعه چه زمانی است؟ ان شاء الله بعد از بیان تقدیم الخطبتین مفصلا بحث خواهیم کرد.
حکم تقدیم خطبه های نماز جمعه بر ظهر و ادله آن
اما در مورد مساله تقدیم خطبتین؛آیا می شود این دو خطبه را قبل از ظهر اتیان کرد یا نمی شود؟ این دو خطبه که در نماز جمعه معتبر است اگر مثل وضو باشد که در صحت نماز معتبر است؛ وضو را قبل از ظهر می شود گرفت، لازم نیست انسان بعد از ظهر وضو بگیرد؛ ولکن این دو خطبه اگر مثل اجزای نماز باشند، مقتضایش این می شود که بعد از زوال باید اتیان بشوند. در هر صورت کلام ما در مستفاد از ادله است. اکثر اصحاب ما از قدما و متاخرین به جواز تقدیم ملتزم شده اند ولکن جماعت کثیره ای هم – یعنی فی نفسها کثرت دارند- ملتزم دشده اند که نمی شود دو خطبه را قبل از زوال خواند. در هر حال متّبَع، دلالت ادله است ،باید فقیه ببیند مقتضای ادله چیست؟ آنهایی که گفته اند دو خطبه را باید بعد از زوال خواند،گفته اند خود آیه مبارکه دلالت می کند، چون خداوند می فرماید(اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر الله)[۱] فلائی که برای نماز آنچه متعارف است در غیر روز جمعه آن ندا را روز جمعه برای نماز جمعه قرار داده است معلوم است که آن ندا، اذان است. در غیر روز جمعه آن وقت که ظهر می شوداذان گفته می شود؛ می فرماید (اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر الله) که گفتیم هم خطبه و نماز است، بلکه گفته اند قدر متیقن خطبه است ، منتها اگر طلبش وجوبی نشود بلکه استحبابی باشد، منافاتی ندارد، خطبه و نماز جمعه را بعد از ندای به او اتیان کنند؛ قهرا لازمه اش این است که دو خطبه مثل نماز ظهر واقع بشوند، خود آیه مبارکه به این معنا دلالت می کند. اگر کسی قانع بشود که مراد از ندای برای نماز، در روز جمعه،اذان است؛ لا محاله همین را باید ملتزم بشود ، و نمی شود که ندای برای نماز چیز دیگری غیر از اذان باشد. مرتکز در اذهان مسلمین اذان است. در روز جمعه هم آن اذان را برای نماز گفته اند (فاسعوا الی ذکر الله).
استدلال به روایات در تأخیر خطبه های نماز جمعه از اذان ظهر
علاوه بر این در مانحن فیه روایاتی است که آن روایات دلالت واضحی دارند که دو خطبه نماز جمعه بعد از اذان می شود: یکی از آن روایات، صحیحه محمد بن مسلم [۲]است،«و باسناد الشیخ عن علی عن ابیه ، عن علی بن ابراهیم» یعنی از پدرش ،- صاحب تفسیر است-«عن حماد، حماد بن عیسی، عن حریز، عن محمد بن مسلم، قال: سالته عن الجمعة» ، از نماز جمعه از امام (ع) سؤال کردم؟ «قال: اذان و اقامة» اذان و اقامه دارد «یخرج الامام بعد الأذان » امام بعد از اذان خارج می شود؟«فیصعد المنبر فیخطب» صعود به منبر می کند و خطبه می خواند « و لا یصلی الناس مادام الامام علی المنبر» مادامی که خطبه می خواند باید گوش بدهند حتی نماز نباید خوانده شود. کسی بخواهد نافله بخواند، نمی شود. «و لا یصلی الناس مادام الإمام علی المنبر، ثم یقعد الإمام علی المنبر قدر ما یقرأ قل هو الله احد» بعد از خطبه اول«ثم یقوم فیفتتح خطبة» شروع به خطبه می کند«ثم ینزل» بعد از آن پائین می آید «فیصلی بالناس» با مردم نماز می خواند«ثم یقرأ بهم فی الرکعة الأولی بالجمعة و فی الثانیة بالمنافقین» با مردم نماز می خواند «ثم یقرأ بهم فی الرکعة الأولی بالجمعة و فی الثانیة بالمنافقین» که مستحب است اینجور بخواند.
کیفیت خواندن خطبه ها
خطبه ها چه موقع خوانده می شود؟ گفته اند که دو خطبه به منزله دو رکعت است که در روایات چنین آمده است«بمنزلة الرکعتین الاخیرتین»،چون که در نماز جمعه دو رکعت اولی ساقط نیست؛ همانطوری که در مسافر دو رکعت اخیرتین ساقط است در نماز رباعیه ظهر جمعه هم آن دو رکعت اخیرتین ساقط است و اما دو رکعت اول که حمد و سوره خوانده می شود؛ چون که در دو رکعت اخیرتین سوره نیست؛ حتی اگر انسان در رکعتین اخیرتین حمد بخواند،سوره ندارد این دو رکعت اولی است که حمد و سوره در آن معتبر است، ساقط دو رکعت اخیرتین است. گفته اند که دو رکعت اخیری جای دو خطبه قبل است، وقتی که این جور شد پس مقتضایش این است که این دو خطبه بعد واقع بشود، به جای دو رکعت است چون نماز ظهر اول وقتش دلوک الشمس است.
مؤید دیگری هم ذکر کرده اند که امام وقتی بعد از خطبه ها از منبر پایین آمد و شروع به نماز کرد، ما بین نماز جمعه و خطبه اش چیزی فاصله نمی شود حتی نماز نافله امام بعد از نماز است«فینزل فیصلی» شروع به نماز می کند. در روز جمعه وقت زوال که شد دو رکعت نماز نافله روز جمعه را عند الزوال می خوانند.امام چه زمانی این نافله را می تواند بخواند؟ عند الزوال باید بخواند، وقتی که اذان گفتند دو رکعت را بخواند بعد برود به منبر خطبه بخواند و بعد بیاید نماز جمعه را بخواند، دیگران هم همین جور می توانند بخوانند، پس معلوم می شود دو خطبه بعد از اذان واقع می شود.
استدلال قائلین به تقدم خطبه ها بر ظهر
اما آنهایی که می گویند دو خطبه را می شود قبل از زوال خواند، چه دلیلی دارند؟ کلام در دو جهت واقع می شود یکی این که دلیل آنها چیست؟ و ثانیا جمع دلیل آنها با این ادله ای که گفتیم ظاهر آیه و روایات تأخیر از زوال است، چیست؟ یعنی اگر آنها دلیل پیدا کنند، و بگویند دلیل تقیدم این است، این دلیل معارضه می کند با این ادله ای که گفتیم، یا ببینیم وجهی برای جمع بین اینها هست یا نه؟
کلام فعلا در اصل دلیلی است که اینها اقامه کردند که خطبتین نماز جمعه را می شود قبل از زوال خواند. عمده اش صحیحه عبدالله بن سنان[۳] است.«محمد بن الحسن»، «و عنه» یعنی حسین بن سعید«عن النضر» یعنی النضر بن سوید «عن عبدالله بن سنان، عن ابیه»- این یک کلمه را داشته باشید که در بحثهای بعد کار داریم – «عن ابی عبدالله (ع) «قال :کان رسول الله (ص) یصلی الجمعة حین تزوال الشمس قدر شراک» شراک بند نعلین است، در باب وضو هم خواندیم کسی که پایش را مسح می کند، باید یدینش را تحت شراک ببرد، روی بند نمی تواند مسح کند چون که شراکِ نعلین، مسح را قطع می کند، خصوصا این نعلینهای عربی عرضش نه طولش، طولش خیلی است عرض آن بند با اینکه کم است، مسح کامل نمی شود، می گوید رسول الله (ص) وقتی که سایه بر می گشت به اندازه یک بند، نماز جمعه را شروع می کرد «حین تزول قدر شراک و یخطب فی الظلّ الّاول» خطبه را چه موقع می خواند؟ این هم یکی از آن قرائن است. ظاهر روایاتی که داشت«یصلی، صلاة الجمعة» ظهور در دو رکعت دارد. «کان یصلی حین تزول الشمس قدر شراک و یخطب فی الظلّ الّاول» خطبه را مقابل نماز قرار داده است، در ظلّ اول می خواند.
وقتی شمس طلوع کرد، هنگامی که شاخص به طرف غرب سایه می اندازد،آن ظل اول است، قبل از این که ظل اول تمام بشود از ظهر است واسم او را وقوف الشمس می گویند، یعنی آن شاخص زایل نشده است که سایه بر گردد« و یخطب فی الظل الاول فیقول جبرئیل: یا محمد (ص) قد زالت الشمس» جبرئیل عرض می کرد یا رسول الله (ص) طول نده خطبه را زوال شمس شد «فأنزل فصلّ» پائین بیا و نماز بخوان. بعد می فرماید«و انما جعلت الجمعة رکعتین من اجل الخطبتین فهی صلاة حتی ینزل الامام» دو خطبه نماز است تا امام بیاید پائین، یعنی باید رو به امام نشست و گوش کرد، چیز دیگری نمی شود اتیان کرد، استماع لازم است کما سیاتی ان شاء الله.
گفته اند این روایت صریح در این معنا است که امام جمعه در ظل اول خطبه را می خواند. این در مقابل آن ادله سابقه است که گفتیم، جمع عرفی هم دارد،می گوییم (اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة)[۴] یعنی وقتی اذان ظهر نماز جمعه را گفتند و اما در جایی که برای نماز جمعه ندا دادند «بغیر الاذان» که قبل خطبه بخواند،قبل باید رفت چون اذان ملاک حاضر شدن به خطبه و نماز است اگر خطبه را قبلا گفت باید قبلا حاضر شد. می گوییم اینها محمول است به آن صورتی که اذان ظهر گفته بشود و نماز جمعه بعد بخواهد اقامه بشود، صحیحه محمد بن مسلم هم ناظر است به آن صورتی که نماز جمعه را با خطبتینش بعد از زوال اتیان کنند، و اما قبل از زوال عیب ندارد، جمع عرفی دارد.
بیان صاحب مدارک (ره) در تأخیر خطبه ها از ظهر
انما الکلام در اشکال صحیحه عبدالله بن سنان است. گفته اند در این صحیحه در اولش دارد،که «کان رسول الله (ص) یصلی الجمعة حین تزول الشمس قدر شراک» این قدر شراک طول می کشد تا به اندازه انگشت زوال پیدا کند، معنایش این است که به مجرد زوال نمی خواند، وقتی که قدر شراک می گذشت، شروع می کرد؛ صاحب مدارک (ره) فرموده است: که مراد از ظل اول یعنی فیئی که قبل از شراک است، ظل اول نه آن ظل اول که ظرف صبح در شاحص پیدا می شود، وقتی که اذان می گفتند همان وقت خطبه را شروع می کرد، ظل اول آن بود وقتی که قدر شراک می شد شروع می کرد به نماز خواندن، این منافات با آن ادله سابقه ندارد. منتها صاحب مدارک فرموده است: عیب ندارد . ولکن ایشان یک کلمه در عبارتش دارد، کما این که اشاره کردم، که برگشتن زوال شمس به قدر شراک،خیلی مدت نمی خواهد، پنج شش دقیقه بگذرد او پیدا می شود ،به اندازه بند انگشت گذشت، رسول الله (ص) دو تا خطبه را می خواند.
لذا صاحب مدارک فرموده که در این روایت یا دو خطبه بعد از ظهر ( بعد از زوال) شروع شده یا اگر قبل از زوال هم شروع شده بعد از زوال تمام می شد نه قبل از زوال، بلکه وقتی سایه به اندازه بند انگشت می رسید آن وقت خطبه را تمام می کرد و نماز را می خواند. می گوییم: ای صاحب مدارک! اگر بنا بشود خطبه را قبل از ظهر انسان شروع کند بعد از ظهر تمام کند این مجزی می شود آن وقتی که حین الزوال همه اش را تمام کند، چون که احتمال فرق نیست، کلام این است که آیا این دو خطبه، مثل ظهر است که باید بعد از ظهر شروع بشود. یا اینکه نه این تقدیمش جایز است؟ شما یک چیز را اقرار کردی که تقدیمش جایز است منتها از این دو خطبه به قدر شراک بعد از ظهر را درک کند، این به چه مناسبت است؟ اگر بنا شد شروع دو خطبه قبل از ظهر جایز نباشد، شروعش هم جایز نیست. لذا یک خطبه ممکن است- و نوعا هم یک خطبه قبل از ظهر واقع می شود- دو خطبه باید بعد از ظهر واقع بشود. لذا این روایت فی نفسها منافاتی با روایات سابقه ندارد.
(سؤال … و پاسخ استاد) : اقلاً ده دقیقه طول می کشد .قدر شراک بجهت یقین به زوال شمس است که یک بند انگشتی صبر می کنند تا یقین کنند که زوال شمس شد.
اول زوال که تشخیص داده نمی شود، خصوصا اگر دایره هندی را نکشند،شاخص و عمودی که در زمین مسطح می گذارند، این محرز نمی شود، آنهایی که تجربه کرده اند،- ما هم تجربه کرده ایم- می دانند که اول زوال محرز نمی شود، وقتی مدت کوتاهی گذشت، محرز می شود که زوال شده است. رسول الله (ص) نماز را که این جور شروع می کرد، حکمتش ظاهرا این است. نگویید جبرئیل را که مردم نمی دیدند،جبرئیل که به ایشان عرض کرد:«یا رسول الله (ص) قد زالت شمس» چرا نبی الرحمه (ص) صبر کردند؟ بجهت ازمنه لاحقه و زمان بعد از خودش هست. مردمی که جبرئیل را نه می دیدند و نه حرفش را می شنیدند،نگویند که زوال شمس نشده رسول الله (ص) صلاتش را قبل از زوال می خواند. لذا این منافات با روایات سابقه ندارد، نمی گویم اذان قبل از زوال مشروع است، چون بعضی چنین گفته اند دو خطبه به منزله دو رکعت است، چه اشکال دارد برای نماز جمعه قبل از زوال، اذان بگوید، نه، می گویم این مانوس در اذهان نیست و نقل هم نشده است ولکن منافاتی با آن ادله سابقه ندارد، جمع عرفی دارد ولکن این در صورتی است که این صحیحه معارض نداشته باشد.
این حرف را می شود گفت آیا معارضی دارد یا معارضی ندارد؟ معتبره عبدالله بن میمون قداح[۵] است«محمد بن الحسن باسناده عنه» یعنی محمد بن علی بن محبوب، «عن الحسن بن علی» حسن بن علی کوفی است، حسن بن علی بن عبدالله مغیره که نوه عبدالله بن مغیره معروف می شود، توثیق خاص ندارد ولکن به نظر ما از معاریف است و در مانحن فیه قدحی به او وارد نشده است بعید نیست روایت از حیث سند تمام باشد،« عن عبدالله بن میمون قداح» از اجلّا است«عن جعفر عن ابیه، کان رسول الله (ص) اذا خرج الی الجمعة» عادتش این بود کان دلالت بر عادت می کند «کان رسول الله (ص) اذا خرج الی الجمعة قعد علی المنبر حتی یفرغ المؤذنون» بر منبر می نشست تا مؤذن فارغ بشود، بعد شروع به خطبه می کرد، این روایت می گوید رسول الله (ص) خطبه اش بعد از اذان بود و در صحیحه عبدالله بن سنان هم «کان» بود که «کان رسول الله (ص) یصلی الجمعة حین تزول الشمس قدر شراک و یخطب فی الظل الاول» در ظل اول خطبه می خواند این موجب می شود که این دو تا روایت با هم دیگر تنافی داشته باشند.
(سؤال… و پاسخ استاد): اینها عبادت است. نماز جمعه که پیش مردم معنای عرفی ندارد این را باید از شارع تلقی کرد، که چه جور است. مشروعتیش را باید از فعل نبی (ص) به دست بیاوریم «کان» یعنی همیشه رسول الله (ص) این گونه می خواند، اینها با هم متعارضین می شوند.
استدلال به فعل رسول الله (ص) بر تقدیم خطبه بر ظهر یا عدم آن
کلام در مشروعیت دو خطبه قبل از اذان بود که این مشروعیت را از فعل نبی (ص) می خواستیم استفاده کنیم. این معتبره عبدالله بن میمون قداح می گوید فعل نبی (ص) عکس این بود، مؤذّنین تمام می کردند آن وقت شروع به خطبه می کرد، نگویید این دو تا روایت متعارضین می شود پس وقتی که تساقط کردند، رجوع به اصل عملی می کنیم.
در نماز جمعه دو خطبه باید خوانده شود شرط صحت است یا نه؟ نمی دانیم خصوص دو خطبه بعد از زوال یا مطلق دو خطبه ولو قبل از زوال باشد، شک در اطلاق و تقیید می شود. در اصول چه گفتیم؟ مقتضای اصل، برائت از تقیید است که بگوییم بخصوص دو خطبه بعد از زوال مقید نیست. شما این سخن را نگویید چون که نوبت در مانحن فیه به اصل عملی نمی رسد، وقتی که در مانحن فیه تساقط کردند رجوع به اطلاق آیه مبارکه می شود.یعنی این روایتی که اخیرا خوانده ام مطابق با آیه شریفه است(اذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الی ذکر الله) این روایت که «کان رسول الله (ص)» داشت به از اذان مؤذنین، خطبه می خواند، موافق با اطلاق آیه مبارکه است پس به آن اخذ می شود، روایت مخالفت کتاب طرح می شود آن حجیتی ندارد، اگر نوبت به معارضه بشود، اینجور می شود. مگر این که کسی بگوید«کان رسول الله (ص)» و «کان رسول الله (ص)» واو جمع باشد که رسول الله (ص) عادتش اینجور بود که این جور هم می خواند، این هم خلاف ظاهر است کان دلالت بر استمرار می کند، در آن روایت جور دیگر ذکر نشده است.
سابقا ما می گفتیم که تقدیم دو خطبه بعید نیست جایز بشود؛ ولکن محل اشکال است چون این روایتی که بر تقدیم دو خطبه به او استدلال شده است، مبتلا به معارض است و معارضش هم موافق با کتاب است لذا مساله محل اشکال است و احتیاط نباید ترک بشود.
—————————————————————————————-
[۱] – جمعه /۹٫
[۲] – وسائل الشیعة ج ۵ ، باب ۲۵ ابواب صلاة الجمعة و آدابها ح ۳٫
[۳] – وسائل الشیعة ج ۵،باب ۸ ابواب صلاة الجمعة و آدابها. ح ۴٫
[۴] – جمعه /۹٫
[۵] – وسائل الشیعة ، ج ۵ ، باب ۲۸ ابواب صلاة الجمعة و آدابها ،ح ۲٫