دروس خارج فقه / صلاة / درس ۱۴: جهر یا اخفات در نماز جمعه

دروس خارج فقه / صلاة / درس ۱۴: جهر یا اخفات در نماز جمعه

آخرین وقت اقامه نماز جمعه و زمان خطبه های آن

محقق در شرایع فرموده است: مستحب است قرائت امام جمعه در نماز جمعه جهری باشد. بعد می فرماید: وقت نماز جمعه با زوال شمس از دایره نصف النهار، داخل می شود و بعد وقتی که آن سایه برگشت و به اندازه خود شاخص شد،آن وقت، زمان نماز جمعه منتهی می شود؛ یعنی نماز جمعه مثل نماز ظهر در سایر ایام نیست که وقتش تا غروب شمس امتداد داشته باشد، بلکه وقتی که ظلِّ حادث در شاخص عند الزوال که از او تعبیر به فیء و ظلَ ثانی می کنند آن ثانی و فیء اگر باندازه خود شاخص شد دیگر وقت نماز جمعه تمام می شود؛ بعد از آن ولو امام یخطب هم باشد، و اتفاقا نماز جمعه را اتیان نکرده باشند، باید نماز ظهر بخوانند. وقت نماز جمعه تمام شده است.

در مسأله ثانیه که مساله مهمی است کلام در دو مقام است؛ یک مقام این است شخصی که نماز جمعه را روز اتیان می کند، چه بر اساس وجوب تعیینی یا وجوب تخییری،آیا دو خطبه را قبل ظهر می شود بخواند؟ و وقتی که ظهر داخل شد ودلوک شمس شد، دو رکعت نماز جمعه را بخواند، یا خطبتین و نماز باید بعد از زوال شمس از دایره نصف النهار باشد؟ و آنجایی که قبل از زوال خوانده شد، آن نماز جمعه باطل است. شرط دو خطبه این است که بعد از زوال واقع بشود؛ این یک مساله است.

مساله دیگر این است که آیا آخر وقت نماز جمعه همان است که محقق ذکر کرده است و مشهور ملتزم شده اند که وقت نماز جمعه منتهی می شود « الی ان یصیر ظلَ کل شیء مثله» که تعبیر محقق است؟ یا اینکه نماز جمعه وقتش أضیق از این است، و وقتش زود تیر تمام می شود؟ «کما التزم به بعض من اصحابنا» یا اینکه این هم مثل نماز ظهر است، تا چهار رکعت به غروب مانده نماز جمعه را می شود خواند؟ فعلا کلام در اولین مطلبی است که محقق فرمود که مستحب است امام یخطب قرائت را جهراً بخواند.

حکم جهر در نماز جمعه و نماز ظهر جمعه

جهر در صلوات جهریه در مغرب و عشا و نماز صبح است و اما نماز ظهر و عصر نماز اخفاتیه هستند که در این دو نماز شخص مصلی، چه امام جماعت باشد، چه منفرداً بخواند، باید قرائت را اخفاتا بخواند، غیر از بسمله که حکمش جدا است.

ولکن در روز جمعه در قرائت نماز جمعه، جهر مستحب است و اختصاص هم این استحباب به نماز جمعه ندارد، اگر نماز ظهر را هم روز جمعه بخواند، همینطور است. اگر در سفر یا در حضر است ولکن فُرادی می خواند، نماز ظهر را که می خواند قرائتش را می تواند بلکه مستحب است که جهراً بخواند.

ادعا شده است که این حکمِ استحباب، متسالم علیه است و جای کلام نیست. نصوص و روایات معتبره دلالت بر هر دو حکم دارد. «انما الکلام» آن است که بعضی اصحاب ما گفته اند که مقتضای ادله تعیّن جهر است یعنی مقتضای ادله این است که امام یخطب باید آن قرائت را جهرا بخواند، جهر در نماز ظهر جمعه وظیفه است مثل جهر در نماز مغرب وعشا و صبح ، که اگر کسی در آنها عمداً و متعمداً و عالماً جهر نکند، نماز محکوم به بطلان است، در نماز جمعه هم مقتضای ادله این است.
ادله قائلین به جهر در نماز جمعه

ما ادله را بررسی می کنیم. حتی بعضی از قدمای اصحاب ما جهر در قرائت را روز جمعه در نماز جمعه گفته اند که «یجهر فیها القرائة» تصریح نکرده اند که مستحب است، محتمل است که مراد ایشان وجوب باشد، یعنی معتبر است به صورت وجوب شرطی که باید قرائت را جهرا بخوانند. صاحب وسائل(ره) در وسائل روایاتی راجمع کرده است. صاحب وسائل(ره) در باب هفتاد و سه از ابواب « القرائة فی الصلاة» ، عنوان باب را «استحباب الجهر یوم الجمعة فی الظهر و الجمعة» ذکر کرده است که هم در نماز ظهر و هم در نماز جمعه فتوا به استحباب است، ایشان نفرمود«حکم القرائة فی یوم الجمعة» اگر آنجور تعبیر می کرد معنایش این می شد که فتوا نداده است روایات را مختلف می بیند، وقتی که می گوید استحباب الجهر، این فتوا است یعنی روایات در دلالت این معنی صاف است. یکی از روایات صحیحه عمران حلبی[۱]است که در خصوص نماز ظهر یوم الجمعة است،«محمد بن علی الحسین، باسناده عن حماد بن عثمان، عن عمران الحلبی» این حماد بن عثمان، عن عمران بن حلبی نقل می کند، سند صدوق هم به حماد بن عثمان صحیح است در مشیخه من لا یحضره الفقیه ذکر کرده است«قال: سئل ابوعبدالله (ع) عن الرجل یصلی الجمعة أربع رکعات» در روز جمعه چهار رکعت می خواند، یعنی نماز ظهر می خواند «أیجهر فیها؟» آنجا جهر بخواند؟ «أیجهر فیها بالقرائة قال: نعم و القنوت فی الثانیة» در رکعت ثانیه هم قنوت بگیرد، چون نماز ظهر است ،این راجع به نماز ظهر بود. البته این نسبت به نماز ظهر دلالتی بر وجوب ندارد. سؤال از جواز بود «أیجهر فیها؟» جایز است؟ امام فرمود: بله، دیگر نسبت به ظهر دلالتی بر وجوب ندارد،«أیجهر فیها» می تواند جهر بکند و جهرش جایز است.

روایت دومی صحیحه زراره[۲] راجع به قرائت در نماز جمعه است« وباسناده عن زراره، عن ابی جعفر(ع)» نقل می کند صدوق به سندش از زراره از امام باقر(ع)« فی حدیث» این حدیث است که در اول ابواب نماز جمعه آمده است ،صحیحه زراره[۳] ، «محمد بن علی بن الحسین ، باسناده عن زراره بن اعین» ،«انما فرض الله عزوجل علی الناس من االجمعة الی الجمعة خمساً وثلاثین صلاة منها صلاة و احدة …و هی الجمعة» که نماز جمعه است بعد از آن صدوق در (من لایحضره الفقیه) نقل کرده است که امام (ع) به زراره فرمود« و یجهر فیها بالقرائة» امام در نماز جمعه قرائت را جهر می کند بدانجهت می گوید «فی حدیث- فی الجمعة- قال القرائة فیها بالجهر» قرائت در جمعه به جهر است ،ظاهرش تعیّن است« و القرائة فیها بالجهر» یعنی قرائت در جمعه به جهر است ،ظاهرش عبارت از شرطیت است.

گفتیم بعضی از روایات ظهور در وجوب دارد یکی این صحیحه است . یکی هم صحیحه حلبی[۴] است« محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن ابن ابی عمیر، عن حماد» حماد بن عثمان است « عن الحلبی، قال: سألت ابا عبدالله(ع) عن القرائة فی الجمعة اذا صلیت وحدی اربعا أجهر بالقرائة؟ فقال: نعم» راجع به قرائت در نماز ظهر است که جهر کنم؟ «قال: نعم، و قال إقرأ سورة الجمعة و المنافقین فی یوم الجمعة» لذا انسان اگر نماز ظهر بخواند، در نماز ظهرش مستحب است سوره جمعه را هم بخواند وهمچنین می پرسد که جهر کنم در نماز ظهر یا نه؟ فرمود بله جهر کن، این دلالتی بر وجوب ندارد. یک روایت دیگر صحیحه دیگر عمر بن یزید[۵] است. « و باسناده الشیخ، عن محمد علی بن محبوب، عن العباس» عباس بن عامر هم می تواند بشود، عباس بن معروف هم می تواند بشود، اینها در یک طبقه هستند، محمد بن علی بن محبوب از هر دو روایت دارد، هر دو شخص جلیل القدر هستند.«عن حماد، عن ربعی» ربعی بن عبدالله یا عبید الله است از اجله و ثقات است«عن عمر بن یزید، عن ابی عبدالله (ع) » در آنجا دارد- در نماز جمعه است- «لیقعد قعدةً بین الخطبتین» ان شاء الله خواهیم گفت که لازم است خطیب یوم الجمعه در حال قیام خطبه بخواند و همچنین بین خطبتین می نشیند«ولیقعد قعدة بین الخطبتین و یجهر بالقرائة» قرائتش را باید جهر بکند، لسان روایات را می بینید؛ در نماز ظهر این جور دلالتی بر وجوب و شرط جهر نبود،سؤال کرده بود که می شود یا نه؟ ایشان فرمود: می شود. این هم «ویجهر فیها بالقرائة» جهر می شود. یا «لیقعد و یجهر بالقرائة» جهر بخواند،آیا بوی وجوب و شرطیت می آید؟ و همچنین صحیحه عبدالرحمن بن العرزمیّ[۶] است عبدالرحمن العرزمیّ از اجلاّ است باسناد شیخ«عن احمد بن محمد، عن علی بن حکم» که از اجلّا است «عن عبدالرحمن بن العرزمیّ عن ابی عبدالله (ع) قال: اذا رکعت الإمام یوم الجمعة و قد سبقک برکعة» درک نماز جمعه موقوف نیست که از اول رکعت باشد، باید حاضر بشود « اذا درکت الإمام یوم الجمعة» امام را یوم جمعه درک کردی.

یک نکته می گویم متوجه باشید. اگر مراد نماز جماعت بود ایشان می گفت «اذا ادرکت الإمام» دیگر تقیید به یوم الجمعه نمی کرد، این لغو می شد. در نماز جمعه، یوم جمعه مدخلیت ندارد امام را در رکعت اخیری درک کرد،آنجور اتیان می کند و رکعت یا رکعات بعدی را خودش اتیان می کند، این که می فرماید، «اذا ادرکت» فقیه باید به این خصوصیات متوجه بشود، که حکم را در بیاورد، «اذا ادرکت الإمام یوم الجمعة» اگر کسی می گوید این نماز ظهر را می گوید، اگر «اذا ادرکت الإمام» آن وقت می شد، اما اینکه می گوید «اذا ادرکت الإمام یوم الجمعة و قد سبقک برکعة» در ایف صورت «فاضف الیها رکعة اخری» رکعت دیگر را اضافه کن، رکعت دیگر نماز جمعه را امام تمام کرده است «و أجهر فیها» در آن رکعتی که اضافه می کنی، جهر بخوان پس ظاهرش تعیّن است که در نماز جمعه این جهر تعین پیدا می کند.

یکی از این روایات در نماز ظهر است صحیحه محمد بن مسلم[۷]است «باسناده عن الحسین بن سعید، عن علی بن نعمان، عن عبدالله بن مسکان» که همگی از اجلاء هستند است «عن حریز بن عبدالله سجستانی» که همان حریز معروف است که حماد بن عیسی از او نقل می کند، «عن محمد بن مسلم، عن ابی عبدالله(ع) قال: قال لنا :صلوا فی السفر صلاة الجمعة جماعة بغیر خطبة» روز جمعه اگر مسافر بودی نماز روز جمعه را جماعتاً اتیان کنید، چون کثیر هستید «بغیر خطبة»‌یعنی نماز ظهر بخوانید، چون نماز جمعه که مقابل ظهر است مشروط به خطبه است«صلوا فی السفر صلاة الجمعة جماعة بغیر خطبة» دو رکعت است در سفر هم که نماز قصر است«و اجهروا بالقرائة» ولو نماز ظهر می خوانید ولکن جهراً بخوانید«قلت انه ینکر علینا» ما وقتی که نماز ظهر را در سفر یا در غیر سفر فرق نمی کند، جهرا بخوانیم، از ما قبول نمی کنند،می گویند این بدعت است؛ مراد عامه هستند که می گویند شما نماز ظهر می خوانید، جمعه که نمی خوانید پس باید اخفات بکنید، نزد آنان نماز ظهر اخفاتی است.«ینکر علینا الجهر بها فی السفر، قال: اجهروا فیها» جهر کنید، بگذارید انکار کنند. این روایت یک قرینه می شود.

کلام صاحب مدارک (ره) در استحباب جهر در نماز جمعه

اگر روایتی در مقابل این روایات پیدا شد که گفتیم امام فرمود جهر در نماز ظهر نمی شود، جهر فقط مختص به نماز جمعه است که با خطبه خوانده بشود و «امام یخطب» آن نماز را بخواند آن روایت حمل بر تقیه می شود. مثل این روایتی که خدمت شما می خوانم. صحیحه جمیل[۸]است. باز شیخ نقل می کند باسنادش «عن حسین بن سعید، عن ابن ابی عمیر، عن جمیل» جمیل که مطلق گفته شد، ظهور در جمیل ابن دراج دارد«قال: سألت ابا عبدالله (ع) عن الجماعة یوم الجمعة فی السفر» از نماز جماعت یعنی نماز ظهر است«فقال: یصنعون کما یصنعون فی غیر یوم الجمعة» غیر یوم جمعه اگر مسافر بودید، چه می کردید؟ الان هم همان کار را بکنید، «یصنعون کما یصنعون فی غیر یوم الجمعة فی الظهر، و لا یجهر الإمام فیها بالقرائة» جهر نمی کند«انما یجهر اذا کانت خطبة» اگر نماز جمعه بشود، خطبه اش جهر می شود،زیرا خطبه مختص به او است. این روایت قرینه می شود که این یکی مطابق مذهب عامه است،کما اینکه همین جور است،شیخ فرموده این روایت حمل بر تقیه می شود. باز نظیر این صحیحه محمد بن مسلم[۹] است که خودش او را نقل کرده بود «و عنه» یعنی شیخ «باسناده عن الحسین بن سعید، عن العلاء بن رزین عن محمد بن مسلم، قال: سألته عن صلاة الجمعة فی السفر فقال: تصنعون کما تصنعون فی الظهر و لا یجهر الإمام فیها بالقرائة انما یجهر اذا کانت خطبة» وقتی که خطبه باشد، جهر می شود.این روایات حمل بر تقیه می شود، صاحب وسائل (ره) ولو یک احتمالی داده است و جمع کرده است لذا عنوان باب را فرموده است: جهر در نماز ظهر مستحب است ولکن جهر در نماز جمعه آکد استحباباً است. این جمع عرفی نیست به واسطه قرینه است اگر آن روایت نبود که «ینکر علینا» ممکن بوداین کار را بکنیم و بگوییم مراتب استحباب است. اگر استحباب ثابت شد وجوب دیگر نباید گفته شود، و اما وقتی که قرینه روایت شد حمل بر تقیه می شود کما ذکرنا،از این احتمال وجوب، چه جور رفع ید کنیم، بگوییم که وجوب نیست؟

صاحب مدارک (ره) یک روایتی را ذکر کرده است که این قرینه است این روایات که ظهور در وجوب دارند و در قرائت نماز جمعه حمل بر استحباب می شود و آن روایت صحیحه علی بن جعفر[۱۰] است «محمد بن الحسن» یعنی شیخ «باسناده عن احمد بن محمد، عن موسی بن القاسم» موسی بن القاسم بجلی است که اکثر روایات کثیره ای را شیخ در تهذیب و هکذا دیگران خیلی روایات در حج را از این موسی بن قاسم بجلی(ره) نقل کرده اند، صاحب کتاب است موسی بن قاسم بجلی نقل می کند«عن علی بن جعفر، عن اخیه موسی بن جعفر(ع) قال: سالته عن الرجل یصلی من الفریضة ما یجهر فیه» مردی نماز می خواند از فرائض «ما» آن نمازی را که «یجهر فیه» جهر خوانده می شود، «یجهر فیه بالقرائة هل علیه ان لا یجهر؟» آیا می تواند جهر نکند؟ امام (ع) فرمود: «ان شاء جهر و ان شاء لم یفعل» اگر بخواهد جهر بخواند یا نخواند.

اشکال به استحباب جهر در نماز جمعه

صاحب جواهر (ره) از این کلام صاحب مدارک (ره) تعجب کرده است و فرموده است اولا که سؤالش اشکال دارد، چون که سائل باید سؤال می کرد«له ان لا یجهر» چون نماز نماز جهریه است باید بگوید که برای مصلی حق است که جهر نکند«هل علیه»، الزام را می گوید،آیا برای او الزام است که جهر نکند؟ فرموده است در این سؤ‌ال شاید «علیه» اشتباه است،بعد فرموده است که اما الجواب «ان شاء جهر و ان شاء لم یفعل» این جواب عام است. نماز مغرب وعشا و هم صبح را می گیرد،آنها هم نماز جهریه است. امام (ع) هم در جواب فرمود که بخواهد جهراً بخواند یا جهراً نخواند، فرموده این حدث قابل اخذ نیست، در صلوات جهریه باید جهر بشود مگر اینکه کسی حمل کند به صورت جهر، ولکن این منافات با خود روایت دارد که مرد می داند که باید جهر بشود، می گوید می شود جهر نکنم و اخفات کنم ؟ لذا صاحب حدائق(ره) گفته است روایتی را که تمام صلوات جهریه را می گیرد، مختص کرده است به نماز جمعه که نماز جمعه است که فریضه است«یجهر فیها» انسان می تواند جهر نکند این معنایش این است که امام فرمود می خواهد جهر بکند می خواهد نکند؛ یعنی واجب نیست. صاحب حدائق(ره) خواسته کأََنَّ این را بگوید، فرموده ضعف این توجیه معلوم است زیرا حمل مطلق بر فرد نادر است و تخصیص عام است به مقداری است که مستهجن است. ایشان انجور مناقشه کرده است.

صاحب مدارک (ره) در این صحیحه- والله العالم- استدلالش این است که می گوید: نماز جمعه از صلوات یومیه ونهاریه است که بدل ظهر است علی القاعده باید اخفات خوانده بشود. عامه هم جهراً می خوانند، سؤال می کند که این صلاتی که جهر می خوانند و متقضی القاعده وجوب اخفات است، بر مصلی واجب است که در او «هل علیه ان لا یجهر؟» سؤال از این است که وظیفه این است که اخفات بخواند، وظیفه این است چون که نماز یومیه است «هل علیه» غلط نیست، اشتباه در سؤال و از سائل نیست؛ نکته دارد، می گوید: وظیفه این است که اخفاتا بخواند، ولی جهر آنجا مشروع نیست ولو مردم جهر می خوانند. نظرش این که سؤال علی بن جفر که خبیر است و برادر امام ااست از او کتاب و مسائل دارد، آیا این علی بن جعفر تا آن وقت نمی دانست که نماز مغرب را باید جهر خواند، اخفاتش درست نیست؟ این محتمل نیست؛ اینکه سؤال می کند در صلاتی که جهر می خواند و فریضه است، نماز جمعه از فرائض است جهر می خوانند ما اگر بخوانیم باید اخفات بخوانیم یا نه، می شود اخفات خواند؟ امام فرمود: نه ، می شود جهر خواند و می شود اخفات خواند؛ این دلیل می شود که در نماز جمعه جهر واجب نیست.

روی این اساس صاحب مدارک (ره) روایات را به واسطه این صحیحه بر استحباب حمل کرده است. اینکه استظهار کردید و کلام صاحب مدارک (ع) را با آن توجیه کردید قرینه «علیه» است که در سؤالش نگفت «فله ان یجهر» اگر از جواز می پرسید، علی بن جعفر نمی دانست که نماز مغرب و عشا را باید جهر خواند، اخفات عمدا و متعمدا صحیح نیست! این احتمال در باره او نیست، اگر این احتمال هم بود «له» می گفت.

اینکه صاحب لسان «علیه» می گوید معلوم می شود جهر مردم در آن فریضه که قاعده اولیه اش اخفات است، آیا در او جهر می شود یا نه؟ گفت: جهر می شود، عیب ندارد. امام فرمود: می خواهی آن جور کن یا این جور کن. این غرضش این است و ظاهر که صاحب مدارک (ره) ادعا می کند که این روایت دلالت دارد باید همین جور توجیه کند که گفتیم و این توجیه هم خیلی خلاف ظاهر نیست بلکه مناسب است به ملاحظه مقام علی بن جعفر که راوی از برادرش است و ملاحظه کیفیت سؤال که «عن الرجل یصلی من الفریضة ما یجهر فیه بالقرائة هل علیه ان لا یجهر»؟ بر او وظیفه است که جهر نکند؟ امام (ع) فرمود: نه وظیفه نیست در آن نماز جمعه می خواهد جهر کند می خواهد نکند.

اگر از این صحیحه غمض عین کردیم یا گفتیم این صحیحه دلالتی ندارد، شاید علی بن جعفر در سؤال اشتباه عمل کرد. می گوییم نه، در روز جمعه، جهر مستحب است وجوبی ندارد چرا؟ چون در اصول منقح شده، امر به فعلی، در جایی که مورد توهم حظر باشد،آن امر ظهوری در وجوب ندارد. این در اذهان مردم حتی اکثر اهل العلم قبل از این قضایا که الان نماز جمعه معروف شده است اصلا توی ذهنشان این بود که نماز یومیه که ظهر و عصرش باید اخفاتا خوانده شود و نماز جمعه عوض ظهر است . و آن که بدل است بر او حکم مبدل جاری می شود اگر دلیل بر خلاف نبود؛ روی این اساس مردم توی ذهنشان این بود که نماز جمعه باید اخفاتا خوانده شود. اگر امام جمعه ای جهرا بخواند شاید عده ای از مأمومین بگویند ایشان اشتباه کرده یادش رفته که روز است، قرائتش را جهراً می خواند. در این مقام گفته اند که «یجهر فیها بالقرائة» معنایش ترخیص است؛ یعنی همان که در صحیحه علی بن جعفر عن اخیه آمده است که می تواند جهر بکند، روایتش مطلوبیت و مستحب بودنش است ، چون عبادت است، جهر وقتی که جایز شد مستحب می شود، کما اینکه آن یکی مشروع است این یکی هم مشروع است. لذا در این مسأ‌له اشکالی نیست که در جهر در قرائت نماز جمعه شبهه وجوب نیست آن که می شود ملتزم شد «جهر بها» است استحبابا کما ذکرنا.

(سؤال… و پاسخ استاد): آنها که خدا را هم قبول ندارند، ما کاری به همه نداریم، ظهور عرفی متبع است، اگر شما به آقا زاده تان قبلا گفته بودید که پسر عزیزم، صبح قبل از طلوع آفتاب اصلا بیرون نرو، اما شب عید بگویی قبل از آفتا می خواهی برو، معنایش این نیست که واجب است بروی، معنایش این است آن حظری که باعث شد این یوم را به سایر ایام قیاس می کرد او را منع می کند، لذا در اصول منقح است ،حقیقت و مجاز در کار نیست، متَّبَع حجیت ظواهر است ولو ظاهر معنای مجازی باشد، معنای مجازی فی الکلمه یا مجاز فی الاسناد باشد هر چه باشد.

اقامه نماز جمعه و زمان خطبه های آن، قبل از زوال یا بعد از آن

اگر در روایت وارد بشود که «من بنی بیتا بنی الله له بیتا فی الجنة» بنّا آمده روزی پنج هزار تومان مزد می گیرد در مسجد بنائی می کند و می گوید اگر مزد مرا زیاد نکنید از فردا نمی آیم، این روایت«بنی له بیتا فی الجنة» مال این بنّا نیست، مال آن حاجی است که زحمت کشیده پول به دست آورده،می گوید مسجد و بیت خدا را تمام کن. این مناسبت حکم و موضوع است و ظهور کلام است ولو ظهور مجاز فی الاسناد باشد، اسناد به آن شخص حاجی که چند روز در میان یک سر می زند به مسجد و می رود،آن بنای تسبیبی را می گیرد نه بنای مباشری را . در مانحن فیه هم ما گفتیم مرتکز در اذهان این است که نماز ظهر و عصر را باید اخفاتا خواند، این مرتکز در اذهان است یا نیست؟ «ثم» مرتکز در اذهان نیست که نماز جمعه مشروع و عوض نماز ظهر حساب بشود. وقتی بدل او شد اگر دلیل بر خلاف نباشد حکم او بر این جاری می شود؛ لذا صاحب مدارک (ره) گفت علی بن جعفر از برادرش پرسید که «هل علیه ان لا یجهر» چون این بدل نماز ظهر است لذا در اینجا امر دلالت بر وجوب نمی کند.

خواندن خطبه قبل از زوال

آیا دو خطبه را قبل از زوال می شود خواند یا نه؟ مساله مهمی است چون اگر شرطیت ثابت بشود، که خطبتین باید بعد از زوال بشود این نماز جمعه هایی که خطبه شان قبل از ظهر خوانده می شود، همه اش محکوم به بطلان می شو و ظهر باید قضا بشود؛ یا قبل از زوال هم می شود خواند؟ یا قبل از زوال اگر شروع بشود، باید تمام شدنش بعد از زوال بشود که یان بعد از زوال هم خطبه باشد؟ کلام شیخ را نقل می کنیم، اما اصل نماز باید بعد از ظهر بشود چه آن کسانی که می گویند می شود خطبه را قبل خواند و چه آنهایی که می گویند نمی شود خواند، متفق علیه است در مانحن فیه که نماز باید بعد از ظهر خوانده شود،لکن شیخ در خلاف کلامی دارد، ظاهرش این است که بعضی از اصحاب ما ملتزم هستند که خود نماز را هم می شود قبل از ظهر خواند؛ چون در خلاف فرموده: خطبتین را می شود تقدیم کرد کما اینکه محقق (ره) هم فرموده است که می شود تقدیم کرد.

بعد ایشان در وقت نماز جمعه فرموده است ما بین اصحاب ما کسی هست که ملتزم شده است که نماز فریضه رکعتین عند وقوف الشمس است.

وقوف در مقابل زوال است وقوف یعنی قبل از زوال، قبل از اینکه شمس منحرف بشود از دایره نصف النهار و ظهر داخل بشود، قبل از آن را وقوف و قیام الشمس می گویند.

در اصحاب ما کسی است که گفته است این دو رکعت را قبل از زوال می شود خواند، بعد ایشان اسم برده می گوید سید مرتضی(ره) ملتزم به این بود که می گفت جایز است که رکعتین را قبل از زوال خواند؛ بعد از شیخ آنهایی- مثل ابن ادریس- که کلام شیخ را دیده اند گفته اند کتب سید مرتضی را ما دیده ایم در کتب سید مرتضی اینجور نیست که خود رکعتین را عند وقوف شمس می شود خواند، بعد گفته است شیخ می گوید«لعل سمع الشیخ» این جواز«صلاة عند الوقوف» را «عن السید المرتضی مشافهة» کأن از او شنیده است. انسان ممکن است در کتابش چیزی ننویسد ولکن توی ذهنش این است که نه عیب ندارد این جایز است. روی جهتی ننویسد وکیف ما کان، لذا نسبت به مشهور داده اند، آنهایی که متتبع هستند، گفته اند مشهور این است که رکعتین را نمی شود قبل از زوال خواند، اما آیا خطبتین را می شود قبل از زوال خواند یا نه؟ اکثر اصحاب گفته اند می شود قبلا خواند، و اما جماعت دیگری که از قدما و متاخرین می باشند، گفته اند نمی شود.لعل این را نسبت به معظم اصحاب داده اند که ملتزم به جواز تقدیم الخطبتین نیستند.

 

———————————————————————-

[۱] – وسائل الشیعة ،ج ۴، باب ۷۳ ابواب القرائة فی الصلاة ح ۱٫

[۲] – وسائل الشیعة، ج ۴، باب ۷۳ ابواب القرائة فی الصلاة ح ۲ .

[۳] – وسائل الشیعة، ج ۵ ، باب ۱ ابواب صلاة الجمعة، ح ۱٫

[۴] – وسائل الشیعة ج ۴ ، باب ۷۳ ابواب القرائة فی الصلاة ح ۳٫

[۵] – وسائل الشیعة ج ۴ ، باب ۷۳ ابواب القرائة فی الصلاة ح ۴ .

[۶] – وسائل الشیعة ج ۴ ، باب ۷۳ ابواب القرائة فی الصلاة ح ۵٫

[۷] – وسائل الشیعة ج ۴ ، باب ۷۳ ابواب القرائة فی الصلاة ح ۶٫

[۸]- وسائل الشیعة ج ۴ ، باب ۷۳ ابواب القرائة فی الصلاة ح ۸٫

[۹] – وسائل الشیعة ج ۴ باب ۷۳ ابواب القرائة فی الصلاة ح۸٫

[۱۰] – وسائل الشیعة ج ۴، باب ۲۵ ابواب القرائة فی الصلاة ،ح ۶٫