دروس خارج فقه / نجاسات/میته / درس ۷ : فأرة المسک المبانة من الحیّ
«فأرة المسک المبانة من الحیّ»
صاحب عروة : فأرة المسک المبانة من الحیّ طاهرة علی الاقوی و ان کان الاحوط الاجتناب عنها نعم لا اشکال فی طهارة ما فیهما مِن المسک.
میته و اجزاء میته، محکوم به نجاست هستند در صورتی که میته، دم سائل داشته باشد. اگر اجزائی از حیوان حیّ جدا بشود ولو حیوان، حیّ بوده باشد آن جزء، به منزله جزء میته است. اجزاء خیلی صغار را استثناء کرده بودیم مثل ثالول و بثور که محکوم به طهارت هستند.
مرحوم سید، متعرض فأرة مسک می شود. کانّ یک جلدة ، در ناف آهو پیدا می شود و پُر از مسک می شود. خود آن جلدة و پوست را فأرة مسک می گویند. آن شیء تَر که عطر خوبی دارد و داخل جلدة است اسمش مسک است.
سید یزدی می فرمایند: قسم اول تارةً این فأرة (جلده) از حیوان مذکّی اخذ می شود : بلا شکّ و لا تامُّلٍ خود فأرة که ظرف است پاک است و مِسک درون هم پاک است. خلافی هم در مساله نیست.
اما وجه طهارت فأرة : حیوان وقتی که مذکی شد۱- اگر این فارة از اجزاء بدن حیوان بوده است ( علی ما قیل که این جلدة از اجزاء بدن حیوان است) حیوان تذکیه شده است و اجزاء حیوان مذکی هم محکوم به طهارت است. ۲- و اگر مثل بَیضة مرغ است که بیضه، از اجزاء حیوان نیست و لذا پاک است. فارة هم مثل بیضه است و پاک است مطلقا یعنی ولو تذکیه نشود.
اما وجه طهارت مسک: در مسک دو احتمال است ۱- احتمال صحیح وقوی این است که مسک،همان دم است. دم حیوان به تدریج وارد کیسه می شود و در آن کیسه، منجمد می شود و یا غیر منجمد است. بالاخره این دم، دم متخلّف در حیوان مذکی است یعنی وقتی حیوان ،مذکّی شد این دم ، در حیوان، جا گرفته است پس آن دم پاک است. ۲- آنچه در ناف است دم نیست بلکه استحاله شده آن دم به حقیقت اُخری . در ناف این حیوان، به حسب خلقت، یک دستگاهی است که اجزاء دم را مبدّل می کنند به شیء معطَّر . در اینصورت هم پاک است چون اصلاً دم نیست.
صاحب عروة ، این صورت را تصریح نمی کند چون بلاشکّ بوده است .اما صورت دیگر را مطرح می کند:
قسم دوم: تارةً فأرة، از حیوان حتی اخذ شود. از آهو زنده، فأرة مسک اخذ شود: لا ینبغی التامل فی طهارة الفأرة و فی طهارة المسک المتکوّن فیها . یعنی فأرة مسک، طاهر است علی الاقوی
اهل خبره می گویند این ناف آهو ، به تدریج از خون آهو پُر می شود. این مسک وقتی پُر شد یک حالتی مثل خارش پیدا کردن به حیوان سر می زند یعنی نافش را می خارد و می اُفتد. بعداً آنرا بر می دارند.
سید یزدی می فرماید: فأرة و مسک چنین حیوان حیّ هم پاک است. کانّ قول مشهور اصحاب این است فأرة و مسک پاک است. فقط کاشف اللثام مخالفت کرده است و حکم به نجاست فارة مسک از حیوان حیّ کرده است.
در ما نحن فیه دو مطلب است. اولاً چرا فأرة المسک پاک است؟ ثانیاً آن مسک پاک است؟
امّا الاول: چون ادله ای که دلالت می کند بر میته بودن جزء مُبان از حیّ، شامل فأرة المسک نمی شود. مثل روایاتی که گفته بود حبالة الصید، رِجل یا ید حیوان را قطع می کند یا أَلَیات غنم را قطع می کنند، این روایات، شامل فأرة المسک نمی شود که این فأرة المسک به توسط خود حیوان در اثر خاریدن، منفصل می شود.
پس اصالة الطهارة دلالت بر طهارت فأرة المسک می کند.
آن ادلّه،اجزاء روح دار را شامل می شود و توسط شخص یا حباله ، قطع می شوند به خلاف فأرة المسک که بالطبع روح از او منفصل می شود و می افتد. بعضی از اقسام ثالول هم از این قبیل است که اول ، روح داشتند ولی روح از بین رفته است.
اَمّا الثانی: چرا مسک ، پاک است؟ اگر مسک، دم مستحیل است یعنی اول ، دم بود و بعداً استحاله شده است، پس پاک است . چون نجاسات ما ، محصور است و مِسک ، از اعیان نجسه نیست. واگر بگوئید استحاله نشده است( علی القول الصحیح) و این دم، منجمد شده است، در اینصورت ، طبق ادله اوّلیه باید حکم به نجاست کنیم چون دم است. ادلّه نجاست دم، شامل سیلان و انجماد دم می شود . منتهی می گویند: اَنّه دمٌ منجمدٌ . « نظیر آب منجمد که همان حقیقت آب است ولی وصفش (سیلان) رفته است، منتهی بطور مقیّد می گویند: اَنّه ماءٌ منجمدٌ.
نکته: ادله اطلاق ماء، آب منجمد را شامل نمی شود. اما ادله اطلاق دم ، دم منجمد را شامل می شود.
نکته: در رساله ها داریم که اگر خون ، زیر ناخن یا زیر پوست منجمد شود و سیاه رنگ می شود مادامی که آن دم، بروز پیدا نکرده است اشکال ندارد چون آب در وضوء و غُسل، به آن دم نمی رسد . اما اگر دم، بروز پیدا بکند آب با ملاقات آن، نجس می شود. اینکه دم منجمد هم نجس است از طریق اطلاق ادله نجاست دم استفاده کردند.»
منتهی باز حکم به طهارت مسک می کنیم . چرا؟ چون ادله نجاست دم، قابل تقیید است.ظاهر و معروف از مِسک در لسان روایات، همین مسک است که حیوان حیّ ،فأرة را می اندازد واهل بوادی آنرا جمع می کنند و روایات هم حکم به طهارتش کرده است. صحیحه عبدالله بن سنان دارد که پیامبر (ص)، فأرة المسک داشت که با آن عطر، شناخته می شد. فرد شائع مسک، همین است. پس ادله جواز استعمال مسک و استحباب استعمال مسک ، دلالت بر طهارت مسک می کند ولو دم بوده باشد.
محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی العطار عن احمد بن محمد بن عیسی عن حسن بن محبوب عن عبدالله بن سنان عن ابی عبدالله(ع) . قال : کانت لرسول الله (ص) مُمَسَّکةٌ (ظرف مِسک) اذا هو تَوَضَّاَ اَخَذَها بیده و هی رَطبةٌ ( دست پیامبر با اینکه مرطوب شده بود. دست به ظرف مسک می زد و ازمسک، بر می داشت. پس اصلاً نجس نبود) فکان اذا خرج عَرَفوا انّه رسول الله (ص) برائحته[۱] .(منافات ندارد که علاوه بر عطر عرضی، عطر ذاتی هم برای بدن پیامبر (ص) بوده باشد) قسم سوم : فأرة المسک اخذ شود از میته. آهو مُرده است و فأرة او را اخذ کنند. حکمش چیست؟ صاحب عروة فرمود: امّا الماخوذة من المیتة فیشکل طهارتُها و کذا طهارةُ مِسکها و جه اشکال در طهارت چیست؟
بعضی ها گفته اند: این فأرة از اجزاء حیوان است . وقتی حیوان، میته شد، فأرة هم محکوم به نجاست می شود. اما مسک که در آن فأرة است اگر بگوئید که مسک، دم است، محکوم به نجاست است.
سوال: از کجا می گوئید که فأرة ، از اجزاء بدن حیوان است؟ فأرة مانند بیضة مرغ است که از اجزاء حیوان نیست. در سُرّة (ناف) حیوان، یک جلده ای متکون می شود و بعداً ،آنرا می اندازد. پس ادله نجاست میته که اجزاء میته را می گیرد شامل فأرة المسک نمی شود. پس تمسک به عمومات نجاست میته برای ما نحن فیه، مشکل است. سلّمنا که فأرة المسک، از اجزاء میته باشد و نجس باشد، اما چرا آن مسک (دم) نجس بوده باشد؟ اگر دم باشد ادله نجاست دم آنرا شامل می شود. اما اگر استحاله به شیء طاهر شود حکمش این است که اگر آن شیء اگر جامد باشد می توانیم آنرا تطهیر کنیم و استعمال کنیم.
علی هذا الاساس، طبق ادله اولیه، نمی توانیم حکم کنیم که این فأرة و مسک آن، نجس است. چرا؟ چون احتمال می دهیم که فأرة ، مثل بَیضه بوده باشد و پاک است. اما اگر مسک ، دم باشد نجس است.اما اگر مسک، استحاله پیدا کرد پاک می شود. با این بیان، در ما نحن فیه دو تا صحیحه داریم که موجب می شود حکم به نجاست فأرة و مسک کنیم.
یکی از صحیحتین، اطلاق دارد و دلالت می کند بر اینکه فأرة و مسک آن ،لا بأس به .این اطلاق، همه صُوَر ثلاثه را می گیرد.
محمد بن علی بن الحسین(صدوق) باسناده عن علی بن جعفر (شیخ طوسی هم به سند صحیح دیگر نقل کرده است که چنین است: محمد بن الحسن(شیخ طوسی)باسناده عن سعد بن عبدالله عن موسی بن الحسن و احمد بن هلال جمیعاً عن موسی بن القاسم عن علی بن جعفر) عن اخیه موسی (ع) قال: سالتُه عن فأرة المسک تکون مع مَن یصلِّی ( مصلِّی با خودش فارة مسک را دارد) و هی فی جَیبه او ثیابه فقال لا باس بذلک.[۲] امام (ع) تفصیل نداده است که چگونه فأرة ای است و از کدام قسم از اقسام ثلاثه است. اما صحیحه دوم داریم که مقیِّد صحیحه عبدالله بن سنان است که اگر صحیحه عبدالله بن سنان . اطلاق داشته باشد ومخصوص به خود پیامبر (ص) نباشد ( حقّ، عدم اطلاق است).صحیحه دوم،صحیحه عبدالله بن جعفر است. وباسناده عن محمد بن علی بن محبوب (سند شیخ طوسی به ابن محبوب،صحیح است) عن عبدالله بن جعفر حمیری قال: کتبتُ الیه یَعنی ابا محمد (ع) یجوز للرجل ان یصلی و مَعَه فأرة المسک فکَتَبَ لا باس به اذا کان ذکیّاً[۳] اصل سوال ، معلوم است که فأرة المسک از حیوان مذکی را نمی پرسد چونکه همراه داشتن حیوان مذکی ، اشکال ندارد. پس فارة المسک از حیوان غیر مذکی مراد است.
مرحوم کاشف اللثام،ضمیر مستتر در اذا کان ذکیّاً را به حیوان ارجاع داده است .یعنی اگر حیوان ، مذکی شد فأرة او اشکال ندارد. اما اگر حیوان، حیّ باشد یا میته باشد فأرة او ، نجس است.
ولکن در ما نحن فیه دو تا قرینه داریم که مراد از ضمیر، حیوان مذکی نیست، بلکه ضمیر به فأرة بر می گردد.مراد از ذکیّ بودن فأرة، طاهر بودن فأرة است.
قرینه ۱- سوال از اینکه فأرة از حیوان مذکّی جدا شده است، معنا ندارد. داشتن اجزاء حیوان مذکی ، جای اشکال نیست.
قرینه ۲- اصلاً لفظ حیوان ذکر نشده است تا ضمیر به آن ارجاع داده شود. ظاهر کلام به فأرة بر می گردد.
معنای ذکّی بودن و پاک بودن فارة این است که از میته، جدا نشود. زیرا متعارف و شائع این بود که فارة از حیوان حیّ بیفتد . پس مقتضای این صحیحه این است که فارة ای که از میته اخذ شده باشد محکوم به نجاست است. چرا؟ چون امام(ع) فرمود: اذا کان ذکّیاً وقتی خود فارة ،نجس شد مسک هم نجس است. چون مسک، یا دم است که ادله دم آنرا شامل می شود و اگر دم، نباشد اما چون ملاقات با میته و پوست میته کرده است باز حکم به نجاست می کنیم به شرطی که مایع باشد اما اگر از اول ، منجمد بوده باشد نجاست عرضیه خواهد داشت.پس این روایت باعث می شود که فارة مسک از میته نجس باشد.
هذا تمام الکلام. خلاصه: اگر ضمیر به حیوان برگردد : دلالت بر نجاست فارة جدا شده از غیر مذکی می کند. غیر مذکی اعم از میته و حی است اگر ضمیر به فارة برگردد : یعنی فارة طاهری که از میته جدا نشده است پاک است. پس فاره از حی طاهر است. شیخ اعظم از تحفة الحکیم نقل کرده است که مِشک ، چهار قسم است .خود مسک نه فأره ، چهار قسم است.
۱- خونی که حیوان می ریزد از طریق حیض یا از طریق بواسیر .این خون حیض یا خون بواسیر که از آهو خارج می شود اگر روی احجار بیفتد منجمد می شود و خون خوشبوئی است. اسم این مسک ترکی می گویند.
شیخ اعظم فرمود: بلا اشکال، این مسک،نجس است. اطلاقات دم آنرا شامل می شود ولو منجمد شده باشد.
سوال: چرا اطلاق ماء، ماء منجمد را شامل نمی شود ولکن اطلاق دم ، دم منجمد را شامل می شود.
جواب : سیأتی در بحث دم.
اگر بگوئید که دم بواسطه انجماد، استحاله پیدا می کند، شیخ اعظم فرمود که چنین نیست زیرا دم، با انجمادش، وصف مایعیت را از دست داده است ولی به حقیقت اُخری تبدیل نمی شود.
۲- مِسک هندی است: آهو را تذکیه می کنند خونی که بعد از تذکیه آهو، خارج می شود ،را با روث آهو مخلوط می کنند به رنگ اصفر (زرد) یا اَشقر ( قرمز متمایل به سفیدی) در می آید.
شیخ اعظم فرمودند: این مسک هم مانند قسم اول ، نجس است. چرا؟ روث، پاک است اما با دَم مخلوط شده است و اختلاط طاهر با نجس، از مطهّرات نیست.
ما می گوییم : مراد شیخ اعظم از دم مخلوط با روث، آن دَم خارج شده از حیوان است که با روث مخلوط شد. اما اگر دَم متخلف و باقی مانده در بدن آهو ، مخلوط به روث شود اشکال ندارد. زیرا دم متخلّف ، پاک است و روث هم پاک است.
۳- خون در ناف آهو جمع شده است. اطراف ناف را فشار می دهند، در آن گودی، خون جمع می شود و آن خون، منجمد می شود و بر می دارند . چون مسک می شود.
شیخ اعظم فرمود: اگر حیوان را تذکیه کردند و بعداً خون او ار بافشار گرفتند پاک است. زیرا آن خون، دم متخلف است. اما اگر حیوان زنده را چنین کرده باشد یا میته را چنین کرده باشند نجس است. اطلاقات دم و اطلاقات میته آنرا شامل است .
۴- خون در ناف آهو تکوّن پیدا کند و انجماد پیدا می کند. سپس با حکّ و خاراندنِ آن موضع، آن فارة می افتد.
شیخ اعظم فرمود: این مسک ، پاک است و صلاة در آن جائز است.
متعارف از مسک ، همین قسم رابع است. صحیحه عبدالله بن سنان داست که پیامبر(ص) مسک را استعمال می کرد متعارف از مسک، همین قسم رابع است . صحیحه علی بن جعفر هم دلالت می کرد که مسک پاک است الّا فارة ای که از میته جدا شود.
اما فاره ای که ماخوذ از مذکی یا حیوان حیّ است پاک است. طهارت شیخ اعظم ج ۵/ ۵۷
———————————————————–
[۱] صحیحه عبدالله بن سنان وسائل ج ۴/. ۴۳۴ باب ۴۳ ابواب لباس مصلّی ح ۱
[۲] صحیحه علی بن جعفر وسئل ج ۴/ ۴۳۳ باب ۴۱ لباس المصلّی ح
[۳] وسائل ج ۴/ ۴۳۳ باب ۴۱ لباس مصلّی ح ۲