فرزند فقيه مقدّس، مرحوم ميرزا جواد تبريزى(قدس سره) مى گويد: نيمه شبى در كنار قبر مرحوم ميرزا(قدس سره) در حال قرائت قرآن بودم. ناگهان جوانى حدود ۲۳ ساله را مشاهده كردم كه بر سر قبر مرحوم ميرزا(قدس سره)بسيار بى تابى مى كند، بسيار تحت تأثير قرار گرفتم، تعجّب كردم كه اين جوان از آقا چه ديده كه آن قدر ابراز احساسات مى كند. بدون آنكه متوجّه شود من فرزند ميرزا(قدس سره) هستم، از او پرسيدم: آقا شما با مرحوم ميرزا(قدس سره) چه نسبتى داريد كه آن قدر بى تابى مى كنيد؟ او به چشمان من خيره شد در حالى كه خنده ى مليحانه بر لب داشت، گفت: اين آقا كه الان موفق به زيارت قبرش شدم، چگونگى مودّت و محبّت به اهل بيت(عليهم السلام) را به من ياد داد، ايشان با آن گريه هاى خود و خروج با پاى برهنه در آن گرماى سوزان و عرض ادب به ساحت مقدّس اهل بيت(عليهم السلام) به خصوص فاطمه ى زهرا(عليها السلام)به من ياد داد كه چگونه محب اهل بيت(عليهم السلام) باشم و تا آخر عمر اين نعمت الهى را فراموش نمى كنم و امروز لذّت محبت اهل بيت(عليهم السلام) را به واسطه ى اين مرد الهى دارم. ما جوانان نمى دانستيم چگونه به اين خاندان ابراز محبت كنيم تا آنكه مرحوم ميرزا(قدس سره) با خروج با پاى برهنه در آن گرماى سوزان تحوّلى عظيم در ما ايجاد نمود. من شغل آزاد دارم و از اصفهان به نيّت زيارت بى بى، حضرت معصومه(عليها السلام)و زيارت اين قبر شريف آمده ام و آن قدر به صاحب اين قبر (مرحوم ميرزا(قدس سره)) علاقه دارم كه امروز آمده ام تا با او درد دل كنم، ايشان شخصيت بسيار بزرگى بود و چگونگى ابراز دوستى و محبت به اهل بيت(عليهم السلام)را به ما جوانان آموخت.