دروس خارج فقه / صلاة / درس ۱۸: آخرین زمان برای درک نماز جمعه وثمره بین دوقول ادراک امام در رکوع
کلام در این بود که آخرین وقتی که صلات جمعه را مکلف می تواند درک کند چه موقع است؟ محقق (ره) در شرایع فرموده است : اگر در رکعت اخیره ، امام را قبل از رکوع درک کند،یعنی قبل از این که امام داخل رکوع در رکعت اخیره شود، مأموم تکبیر بگوید وبا امام داخل رکوع شود، یقینا یک رکعت را درک کرده است وآن یک رکعت باقی را بعد از آن ، ولو صلاة جمعه است،خودش می خواند. اما اگر امام به رکوع رکعت اخبره رفت ومأموم اما را در رکوع درک کرد، قبل از این که امام از رکوع رفع رأس کند، این شخص رکوع کرد وامام را در رکوع درک کرد، می فرماید: این هم «علی قول » صلاة جمعه را درک کرده است. این نحوه کلام ایشان دلالت دارد که درک صلات جمعه « بأدراک الامام راکعاً فی الرکعة الاخیرة» محل خلاف است. جماعتی از علمای ما که نسبت داده اند به مفید (ره) وبه شیخ طوسی (ره) در کتاب تهذیب واستبصار وهم چنین به قاضی ابن جنید (ره) که این درک صحیح نیست وباید قبل از این که امام به رکوع برود، امام را درک کند وداخل صلاة شود. لکن مشهور بین الاصحاب این است که فرقی نمی کند ؛ قبل از این که امام رکوع کند، نماز را درک کند، یا امام را در رکوع رکعت اخیره درک کند، ادراک جمعه شده است ویک رکعت را خودش می خواند.
در سایر نماز هاز که به جماعت خوانده می شود ، بین اصحاب ما متسالم علیه است که اگر کسی امام را در رکوع درک کند، آن رکعت از نماز جماعت را درک کرده است. زمانی که امام در رکوع است مأموم با« یا اللّه یا اللّه» گفتن داخل صلات می شود در حالی که امام در رکوع است وآن رکعت در ک می شود پس در سایر نماز های جماعت به این گونه درک می شود. انما الکلام در خصوص صلات جمعه است که آیا صلاة جمعه خصوصیتی دارد وخصوصیت این است که قبل از ورود امام به رکوع در رکعت اخیره باید انسان صلاه را درک کند ودر رکوع اگر بخواهد درک کند فایده ندارد . منشأ اختلاف،روایات است چون بعضی از روایات ظاهرش این است که امام قبل از این که رکوع کند، مکلف باید در رکعت اخیره داخل صلاة شود. از آن روایات، صحیحه حلبی[۱] است « محمد بن علی بن الحسین بانساده عن الحلبی عن ابی عبداللّه (ع)» اما اول ثمره بین دوقول را بگویم تا متنبه شوید و” عن بصیرة” وارد روایت شوم. ثمره بین القولین کجا ظاهر می شود؟
ثمره بین القولین این است که در رکعت اخیره،اگر مأموم امام را درک کند،داخل صلات می شود وصلات را هم درک می کند ولکن این صلات را باید ظهراً تمام کند وچهار رکعت بخواند. دخولش در صلات عیب ندارد و لازم نیست که صلات مأموم با صلات امام متحد باشد. مثل این که امام صلاة عصر می خواند واو صلات ظهر می خواند که عیب ندارد،یا این که امام صلات جمعه می خواند و او صلات ظهر می خواند،این عیبی ندارد. اگر گفتیم :درک صلات جمعه به این است که باید قبل از رکوع امام« قبل این یَرفَعَ رأسه» داخل صلات شود ، صلات را به قصد صلات جمعه وارد می شود اما اگر گفتیم : شرط درک صلاه جمعه این است که امام را قبل از رکوع درک کند ، شخصی که دید امام در رکوع رکعت ثانیه است ، باید قصد ظهر کند وبه قصد ظهر اقتدا کند. یک رکعت از نماز جماعت را درک کرده است لکن سه رکعت دیگر را باید خودش بخواند . این ثمره بین القولین است. اما اگر گفتیم که ادراک جماعت در جمعه مثل خودش بخواند این ثمره بین القولین است . اما اگر گفتیم که ادراک جماعت در جمعه مثل ادراک جماعت است در سایر نماز ها ، اگر امام را در رکوع درک کند، آن رکعت از نماز هم برای مأموم یک رکعت از صلات جمعه حساب می شود وسپس بلند می شود ویک رکعت را هم خودش می خواند.
استدلال به روایات برای زمان درک نماز جمعه واقتدای حین الرکوع
در صحیحه حلبی چنین دارد« محمد بن علی بن الحسین باسناده عن الحلبی عن ابی عبداللّه۷ انه قال: اذا أدرکت الامام قبل ان یرکع الرکعةالأخیرة » قبل از این که امام در رکعت اخیره رکوع کند،امام را درک کند« فقد ادرکت الصلاة» صلات جمعه را درک کرده« وان ادرکته بعد ما رکع » اگر امام را بعد از رکوع درک کردی، در این صورت « فهی اربع بمنزلة الظهر» صلات توباید صلات چهار رکعتی وصلات ظهر شود. ظاهر این « قبل این یرکع» یعنی « قبل ان یدخل الامام فی الرکوع». قهرا اگر بخواهد این این را قبل ازاین دخول درک کند، باید قبل از رکوع وارد صلات شود « اما اذا أدرکته بعد ما رکع » عیب ندارد توهم می توانی اقتدا کنی ولکن باید چهار رکعت بخوانی که صلات ظهر می شود. روایت دیگری در مانحن فیه باز صحیحه حلبی[۲] است ، لکن آن قبلی را صدوق نقل کرده بود ولی این را کافی نقل کرده است. ممکن است دو روایت بشوند . در این جا چنین دارد « محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن أبیه عن ابن ابی عمیر عن حماد بن عثمان عن الحلبی» بعید نیست که همان روایت اولی باشد به این لسان . منتهی این روایت مفصل تر است« قال:سألت أباعبداللّه (ع) عمن لم یدرکِ الخطبة یوم الجمعة» از کسی که خطبه صلات جمعه را درک نکره است« قال: یصلی رکعتین » اوصلات جمعه بخواند، عیب ندارد« فان فاتته الصلاة» اگر خود رکعتین فوت شد، در این صورت« فلم یدرکها فلیصل اربعاً» صلات ظهر بخواند« وقال: اذا ادرکت الامام قبل ان یرکع الرکعة الاخیرة» اگر امام را درک کردید قبل از اینکه امام در رکعت اخیره رکوع کند « فقد ادرکت الصلاة» صلات جمعه را درک کرده اید«وان انت ادرکته بعد ما رکع» اما اگر بعد از این که داخل در رکوع شد، درک کردید « فهی الظهر اربع» صلات تو صلات ظهر است وباید چهار رکعت بخوانید. این صحیحه حلبی که بعید هم نیست یک روایت باشد،ظاهرش این است که قبل از این که امام در رکوع داخل شود این گونه است. اما آنچه که در ذهن می آید ودر ذهن حضرات اصحاب این جوری آمده است که بعید است جماعتی که شرط صحت است در صلات جمعه ، باجماعتی که شرط کمال وفضیلت است درسایر صلوات؛ درک کردی یک رکعت از آن صلات می شود. اما اگر این نحو باشد که رکوع را در صلات جمعه درک کردی،یک رکعت از صلات می شود اما اگر این نحو باشد که رکوع را در حالت رکوع درک کردی صلات ظهر حساب می شود چون این معنا بعید است وروایاتی که وارد شده است در این که انسان جماعت را بادرک یک رکعت در ک می کند اتفاقا آن روایات مطلق است، هم جماعت در صلوات یومیه را می گیرد وهم جماعت در صلات جمعه را می گیرد، هر دو را شامل می شود، لذ چون آن روایات هردو را شامل می شوند گفته اند که در مانحن فیه این روایت دیگر صحیحه حلبی دیگر، معنی دیگری دارد که می گوییم.
روایاتی که در صلات جماعتی واردشده است، که هم صلات جمعه را وهم سایر صلوات را می گیرد،یکی از این ها صحیحه سلیمان بن خالد[۳] است« محمد بن الحسن باسناده عن حسین بن سعید عن النضر بن سوید عن هشام بن سالم عن سلیمان بن خالد عن ابی عبداللّه (ع) انه قال:فی الرجل اذا ادرک الامام وهوراکع» در حالی که امام راکع بود امام را درک کرد« وکبّر الرجل وهومقیم صلبه» مأموم تکبیرة الاحرام بگوید در حالی که استقرار دارد « مقیم صلبه» هست « ثم رکع قبل ان یرفع الامام رأسه فقد ادرک الرکعه» رکعت را درک کرده است این اطلاق دارد. اگر صلات ظهر را مثلا درک کرده است وهکذا در روایت دیگری که باز صدوق (ره) از حلبی نقل می کند که صحیحه حلبی[۴]است. « محمد بن علی بن الحسین باسناده عن الحلبی عن ابی عبداللّه (ع) أنه قال: اذا أدرکت الامام وقد رکع» توبه امام رسیدی در حالی که امام در رکوع بود « فکبرت » توتکبیر گفتی « ورکعت قبل این یرفع الامام رأسه» وتورکوع کردی قبل از این که امام سرش را بردارد « فقد ادرکت الرکعة» تو ادراک رکعت کرده ای وان رفع رأسه قبل این ترکع» لکن اگر امام سرش را از رکوع برداشت قبل از اینکه تورکوع کنی« فقد فاتتک الرکعة» رکعت از توفوت شده است ،یعنی صلات را درک نکرده ای . وهکذا روایات دیگری که مطلق هستند ، اگر ظهور روایت حلبی در صلات جمعه را قبول کردید واخذ به آن ظهور کردید این مطلقات قابل تقیید است « الا فی صلاة الجمعة» که در صلات جمعه باید قبل از رکوع امام باید امام را درک کنی چون که این روایات غایتش مطلق است ودر خصوص صلات جمعه نیست . ولکن آن دو روایت که می گوید:قبل از رکوع امام باید داخل صلات شوی، مختص به صلات جمعه وآن مطلقات تقیید می شود.
تفاوت درک نماز جمعه ودر نماز جماعت
لذا اصحاب مدارک (ره) وهکذا صاحب ذخیره (ره) گفته اند بعید نیست که بگوییم: جماعت در سایر صلوات ، مختلف است با جماعتی که در نماز جمعه معتبر است.جماعتی که در سایر صلوات خوانده می شود، اگر امام را در رکوع درک کند کافی است. ولکن جماعتی که در نماز جمعه معتبر است، آن جماعت را باید قبل از رکوع امام درک کنیم واما بعد الرکوع نه، مختلف می شود . البته این در ذهن می آید که این که این صلاتین در درک جماعت مختلف باشند، بعید است . چون اگر ادراک رکعت به ادراک امام ـدر حالی که راکع است ـ بشود، در صلاتین فرفی نمی کند . چرا این به ذهن می آید؟ چون در صلات جماعت هم روایاتی وارد شده است که اگر آمدی به صلات جماعت رسیدی ودیدی امام در رکوع است ،به آن رکعت داخل نشود. آن روایات را بخوانم، یکی صحیحه محمد بن مسلم[۵] است ومحمد بن مسلم این حکم را از امام باقر (ع) وامام صادق (ع) نقل کرده است. « محمد بن الحسن باسناده عن الحسین بن سعید عن النضر بن سوید، عن عاصم ، بن حمید ، عن محمد بن مسلم روایت صحیحه است « عن ابی جعفر (ع) قال: اذا ادرکت التکبیرة قبل ان یرکع الامام فقد ادرکت الصلاة» وقتی نماز را درک می کنی که تکبیره رکوع امام را درک کنی. یعنی قبل از این که امام به رکوع برود ،تو هم داخل صلات شوی . روایت بعد[۶] در مانحن فیه این جوری است محمد بن الحسن باسناده عنه یعنی عن حسین بن سعید « عن ابن ابی عمیر عن جمیل بن دراج عن محمد بن مسلم عن ابی جعفر (ع) قال: قال لی: اذا لم تدرک القوم قبل این یکبّر الامام للرکعة» اگر جماعت را درک نکردی قبل از این که امام تکبیر بگوید «فلاتدخل معهم فی تلک الرکعة» در آن رکعت داخل نشود وصبر کن تا رکعت دیگر، واگر رکعت دیگری ندارد فرادی بخوان کسی نگوید که این روایت صلات سنی ها را می گوید. این می گوید: فلا تدخل معهم فی تلک الرکعة» در آن رکعت داخل نشود، یعنی در رکعت دیگری که قبل از تکبیر، تکبیر امام را درک کردی داخل شو، این صلات صحیح را می گوید. هکذا روایت سوم[۷] « وعنه» یعنی عن الحسین بن سعید« عن صفوان عن العلاء عن محمد بن مسلم عن أبی جعفر (ع) قال: لاتعتدّ بالرکعة التی لم تشهد تکبیرها مع الامام» امام که تکبیر می گوید به رکوع برود،اگر آن را درک نکردی،در آن رکعت داخل نشو« لاتعتد» اعتنا نکن وآن را نشمار« بالرکعة التی لم تشهد تکبیر ها مع الامام» امام را اگر درک نکردی، به آن اعتنا نکن. باز روایت چهارم[۸] « محمد بن یعقوب عن محمد بن اسماعیل عن الفضیل بن شاذان عن ابن ابی عمیر عن جمیل بن دراح عن محمد بن مسلم قال: قال ابوعبداللّه (ع) : اذا لم تدرک تکبیرة الرکوع فلاتدخل معهم فی تلک الرکعة» در آن رکعت داخل نشود.
این دوطائفه را چگونه جمع کنیم؟ آن روایات که می گفت که اگر امام را درک کردی « قبل ان یرفع رأسه» روایات معتبره متعدد صحیحه ای گفت: وقتی که امام را در رکوع درک کردی قبل از این که سرش را از رکوع بردارد،رکعت را درک کردی . این روایات می گوید که اعتنا نکن وداخل نشو به رکعتی که تکبیرة رکوعش را با امام درک نکرده ای . اینها جمع عرفی دارد، کما این که اصحاب هم ملتزم شدند. وآن این است که روایاتی که می گویند « ادرکت الرکعة» صریح هستند که یک رکعت درک شده است اما این رکعت ثواب نماز جماعت را دراد یانه این روایات می گوید که ثواب جماعت را ندارد. اگر برای ثواب جماعت آمده ای به صلات جماعت، این رکعتی که تکبیر و رکوعش ر با امام درک نکرده ای ، آن رکعت را اعتنا نکن یعنی صلات جماعت نمی شود، حساب صلات جماعت من حیث الفضیله نمی شود.
نتیجه اش این می شود: که وقتی انسان وارد شد واما در رکعت اخیره بود وامام هم در رکوع بود واین شخص داخل شد، این فرق نمی کند که صلات جماعت را بخواند ویک رکعت را با امام درک کند یا این که فرادی بخواند، فرقی نمی کند، یعنی آن ثوابی که از جماعت مترقب است،از دست رفته است واین رکعت اخیره به درد نمی خورد همین حرف را هم صاحب وسایل (ره) در این روایات فرموده است، لذ ایشان در عنوان باب می گوید: « من ادرک تکبیر الامام قبل ان یرکع فقد ادرک الرکعة ومن أدرکه راکعاً کره له الدخول فی تلک الرکعة» در این رکعت داخل شود مکروه می شود. البته کراهت اصطلاحی که در عبادت معنا ندارد، بلکه معنایش این است که فضلیت جماعت را درک نمی کند، آن فضلیتی که برای رکعات جماعت است، آ ن را درک نمی کند.
این را هم نگوئید که روایاتی وارد شده است که وقتی که آمدی دیدی امام نشسته است در رکعت اخیره تشهد می گوید، تکبیر بگو وبنشین، امام وقتی که تشهد وتسلیم را گفت، بلند شو نمازت را شروع کن که این در ثواب جماعت است معنای این روایت این است که ثواب درک می شود ، ولی آن ثواب موعود صلات جماعت وآن فضلیتی که دارد که اگر مأمومین از ده نفر گذاشتند، اگر دریا ها قلم بشوند ثوابش را ملائکه نمی توانند بنوسند،آن ثواب دیگر به دست انسان نمی آید. این روایات جمع عرفی اش این است وآن اشکال، درست نیست. حال وقتی که این طور شد، یک راه حلی پیدا شد. و آن راه حل این است که این را حل در صلات جمعه هم هست. اگر صلات جمعه را انسان با تکبیره امام درک نکند، این فضلیتی که برای صلاه جمعه است، درک نمی کند آن وقتی که درک می شود که تکبیرش را درک کند. لذ اگر دیدی امام در رکعت دوم ودر رکوع است، توبه نیت صلات ظهر داخل شو که صلات ظهر را با جماعت خوانده باشی.
بیان صاحب وسائل ; در رسیدن به رکوع آخر نماز جمعه ورد استاد
در آن روایات محتمل است این تعبیر باشد ولی یک حملی هم صاحب وسائل (ره) ودیگران کرده اند گفته اند: در روایاتی که چنین داشت؛ شخص داخل شود د رحالی که « قبل أن یرکع » قبل از این که امام رکوع کند،مراد این است که قبل از این که رکوع را تمام کند. این «اذا ادرکت الامام قبل ان یرکع الرکعةالأخیرة» یعنی قبل از این که رکوع رکعت اخیره فارغ شود، نه این که در رکوع داخل شود« قبل ان یرکع الرکعة الاخیرة » مثل این که فرض کنید « قبل ان یصلی » این «یصلی» یعنی تمام الصلاة ، یرکع یعنی تمام الرکوع،قبل از این که رکوع را تمام کند، داخل شدید ، درک رکعت کرده اید. اما اذا أدرکته بعد ما رکع» یعنی بعد از این که رکوع را تمام کرد «فلاجمعة » دیگر جمعه نیست وبایدصلات ظهر بخواند.
در ما نحن فیه، صاحب وسائل (ره) ودیگران این احتمال ثانی را دادند، چون بعد از روایت صحیحه حلبی، ایشان دارد که « ویمکن أن کون المراد»از این صحیحه حلبی« اذا ادرکته بعد فراغه من الرکوع ورفع رأسه » « بعد ما رکع» یعنی« بعد الفراغ من الرکوع لما یأتی فی احادیث الجماعة » ، آن احادیث جماعت را قرینه گرفته است . چون آنها اطلاق دارد، نه مجرد اطلاق است ،چون در آن روایات هم احادیث مانفی هست، مثل صحیحه محمد بن مسلم.
در ما نحن فیه هم همان احادیث هست، ممکن است بگوییم که این فضیلت جمعه را درک نمی کند و وقتی که امام را در رکوع درک کرد صلات ظهر بخواند. نه این که اگر صلاه جمعه خواند ویک رکعت دیگری به آن اضافه کرد، صلات جمعه اش باطل است. ولکن می دانید که « فی النفس شیء » در روروایاتی که چنین داشت « رجل شک فی التکبیرة بعد ما قرء »یعنی سجود ش را تمام کند آن وقت شک کند؟ این جورکه نیست ، « بعد ماسجد» دخول در سجود است، دخول در رکوع است.
لذا این روایات را حمل کردن به معنای فراغ از رکوع که صاحب وسائل (ره) ودیگران گفته اند، این معنا در این روایات بعید است . لذ در نفس شیئی هست.ممکن است حرف صاحب مدارک (ره) صحیح باشد که بین جماعتین فرق است . در سایر صلوات درک رکعت به رکوع، به درک امام« وهوراکع» می شود، لکن باید د رصلات جمعه درک رکوع از قبل بشود. ومقتضای احتیاط این است که اگر کسی مبتلا به این مسأله شود وبه قصد این که شاید جمعه را درک کند ، به قصد صلات جمعه وارد شود وصلات جمعه راهم تمام کند ولکن ظهراً اداء شود احتیاطاً. لذاعمل کرده است به وظیفه واقعیه وصلاتی که را که اتیان کرده که قطعا مجزی است از این مسأله گذشتیم.
حکم نماز ظهر درزمان قدرت بر اتیان نماز جمعه بنابر وجوب عینی
مسأله بعد یکه محل ابتلا است . محقق (ره) در شرایع دارد: اگر کسی می تواند صلات ظهر را یوم الجمعه در اول وقت خودش خواند، در وقتی که می شد صلات جمعه را درک کنید ولی صلات ظهر را یوم الجمعه در اول وقت خودش خواند، دروقتی که می شد صلات جمعه را درک کند، صلاتش محکوم به بطلان است وباید نماز جمعه را اتیان کند.اگر وقت صلات جمعه را درک کرد « فهو» مجزی است وتکلیفش را امتثال کرده والا اگر درک نکرد، نماز ظهری را که خوانده باید اعاده کند ، چرا؟ برای این که نماز ظهری که خوانده است، اوغیر مأمور به است . این کلام محقق (ره) در جای است که اقامه صلات جمع واجب عینی باشد،در این صورت حرفش صحیح است. چون روز جمعه صلات ظهر متعلق تکلیف نیست « الا بعد فوت الجمعة» والا فالمتعین لکل مکلف تعییناً این است که صلات جمع را اتیان کند و او را اتیان کند او اگر اول صلات ظهر را خوانده است، صلات ظهر امر ندارد، نه امر فعلی دارد ونه امر ترتبی دارد.
اما بناء علی ماذکرنا که در زمانی که أئمه (علیهم السلام) بسط ید نداشتند و ودرزمان غیبت، این وجوب تعیینی نیست . آنهایی که اصحاب ائمه بودند که « لولا هولاء الستة لاندر ست آثار النبوة» آنها صلات الجمعه رانمی خواندن ولو امام (ع) فرمود که بخوانید،ولکن ترغیبی بود که در روایت هم داشت« حثّنا أبوعبداللّه (ع) بصلاة الجمعة» وجوب، وجبوب تخییری است وچون وجوب تخییری است ،وجوب تخییری « اذا زالت الشمس» است و وقتی که زالت الشمس شد، مخیری هستند صلات ظهر بخوانند یا صلات جمعه. در زمان غیبت هم همینجوری است.امام (ع) وقتی که بسط ید ندارد، دلیلی نداریم. یعنی دلیل بر عکس داریم که وجوب، وجوب تعیینی نیست. روی این اساس ممکن است در این بلد صلات جمعه را در جمعه ای تکرار کنند وهمه صلات ظهر بخوانند، مانعی ندارد. وجوب تعیینی ندارد. وقتی که بنابر این شد، کسی که اول ظهر،صلات ظهر می خواند، می گوید: می جمعه نمی خواهم بخوانم، صلات ظهرش صحیح است چون که یکی از دوواجب تخییری را آورده است. حال اگر شخصی صلات ظهر را می تواند اتیان کند وحال اتیان کرده صلات ظهرش صحیح است. مسأله دیگر اقامة الجمعة است که در اقامه جمعه در روز جمعه فی مثل زماننا هذا وجوب تعینی نیست . اصلاً می توانند صلات جمعه اقامه نکنند واگر صلات ظهر بخوانند صحیح است، فرادی یا با جماعت ، فرقی نمی کند. اما یک مطلب دیگری هست وآن این که صلات جمعه را صحیحاً و واجداً للشروط اقامه کردند، برساید مردم واحب است حاضر شوند. این فقط تکلیف است، نه این که صلاتشان به صلات جمعه مبدل می شود. آنها در صلات ظهر مخیر هستند، ولکن بعد الاقامه حضورشان واجب می شود که در بعضی از روایات بود که؛ معذور نمی شوند الاچند نفر، این حضور شان واجب میشود که در بعضی از روایات بود که ؛ معذور نمی شوند الاچند نفر این حضور واجب می شود. و ربّما این که ما گفتیم که اصحاب ائمه حاضر هم نمی شدند، البته در آن زمان بعضی نماز جمعه می خواندند ، چون اقل تعداد نماز گزاران پنج نفر است در روایات هم بود که « اذاکان القوم سبعاً أمهم بعضهم وخطبهم» با هفت نفر می شود صلوة جمعه خواند، روایت در معنا صریح بود . اینها حاضر نمی شدند منتها یک شبهه ای که در ذهنمان آمده که این که اینها حاضر نمی شدند لعل به خاطر این بود که ترسیدند که نشان بشوند، روی این اصل احتیاط کردیم. والا اگر صلات جمعه را شخصی حاضر نشود، به نظر قاصر فاتر ما خلاف احتیاط عمل وجوبی کرده است اما صلات جمعه را اگر بخواند، صلات جمعه اش صحیح است . والله سبحانه هوالعالم.
——————————————————————————–
[۱] وسائل الشیعة، ج۵، باب ۲۶ ابواب الصلاة الجمعة وآدابها، ح۱٫
[۲] وسائل الشیعة، ج ۵ ، باب ۲۶ ابواب صلاة الجمعة وآدابها، ح۲٫
[۳] وسائل الشیعة ج۵ ، باب ۴۵ ابواب صلاة الجماعة، ح۱٫۱
[۴] وسائل الشیعه ج ۵ ، باب ۴۵ وابواب صلاة الجماعة ح۲٫
[۵] واسائل الشیعةج۵ ، باب ۴۴ از ابواب صلاة الجماعة، ح۱٫
[۶] وسائل الشیعةج۵ باب ۴۴ از ابواب صلاةالجماعة، ح۲٫
[۷] وسائل الشیعة ج۵ باب ۴۴ از ابواب صلاةالجماعة، ح۳٫
[۸] وسائل الشیعة ج۵ باب ۴۴ از ابواب صلاة الجماعة، ح۴٫