دروس خارج فقه / نجاسات/میته / درس ۱۶ : سقط ۲

دروس خارج فقه / نجاسات/میته / درس ۱۶ : سقط ۲

۳) روایت دیگر بر نجاست میّت آدمی مطلقا (چه رطوبت مسریه داشته باشد یا نداشته باشد) توقیعی است که از ناحیه مبارکه صادر شده است. مرحوم طبرسی در الاحتیاج نقل کرده است البته توقیعاتی که در الاحتاج است،سنداً مشکل دارند ولکن مرسله حساب می شود.

احمد بن علی بن ابی طالب الطبرسی فی الاحتجاج قال مّما خرج عن صاحب الزمان (عج) الی محمد بن عبدالله عبدالله بن جعفر الحمیری(از مشایخ کامل الزیاة است. در کامل الزیارة، روایات زیادی از او نقل کرد پس شخص معتبری است) حیث کَتَبَ الحمیريُّ الی صاحب الزمان (عج) رُوِیَ لنا عن العالم (ع) اَنّه سُئلَ عن امامِ قومٍ صلَّی بهم بعضَ صلاتهم و حَدثت علیه حادثةٌ (امام جماعت، سکته کرد و مُرده است) کیف یَعمل مَن خلفَه فقال یوخَّر و یَتقدَّم بعضُهم (جنازه را کنار می کشند و بعض از مامومین، جلو بروند) و یُتمُّ صلاتَهم (این حکم، خلاف ادله جماعت است . اما این یک مورد، منصوص است) و یَغتسلُ مَن مَسَّهُ (کسی که جنازه را کشید باید غسل کند) التوقیعُ (یعنی یک توقیع دیگری به همین مضمون داریم) لیس علی مَن نَحّاه (مَن مَسَّه) الّا غَسلُ الید[۱] (این جنازه که سکته کرد حرارت بدن دارد. معذلک امام (ع) فرمود باید غَسل ید بکند خواه رطوبت داشته باشد یا نه. اطلاق دارد. ظاهر روایت این است که میّت را مس کرد نه لباس میّت را .اطلاق روایت، شامل لباس میّت می شود اما ظاهراً خود بَشَره میّت را مسّ کرد.) .

جواب به این طائفه:

۱- اگر بناء بود به این اطلاقات تمسک کنید دیگر مختص به میّت انسان نمی شود. در بعضی نجاسات دیگر هم به همین صورت مطلق آورده شده است. پس باید ملتزم شوید که غَسل در آنجا هم واجب است مطلقا ولو رطوبت مسریه نداشته باشد.

مانند محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن حماد بن عیسی عن حریز عن محمد بن مسلم قال: سالتُ ابا عبدالله (ع) عن الکلب یصیب شیئاً مِن جسد الرجل قال یَغسل المکانَ الذی أصابَه[۲] اصابت کلب، مطلق است خواه رطوبت مسریه داشته باشد یا نه.

چرا در این موارد، تقیید به رطوبت مسریه می کنید.

کلینی عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن محبوب عن العلاء عن محمد بن مسلم قال: سالتُ ابا عبدالله عن الکلب السلوقیّ فقال اذا مَسِستَه فاغسِل یدَک.[۳]

اطلاق مسّ،شامل جفاف هم می شود. در حالی که شما تقیید به رطوبت مسریه می زنید چون ارتکاز این است که اگر رطوبت نباشد سرایت هم نیست.

۲- در ما نحن فیه فرض کردیم که روایات، مطلق است اما روایاتی داریم که قید به رطوبت مسریه زدند. موثقه ابن بکیر که حلال مشکلات است.

و باسناده عن محمد بن احمد بن یحیی عن محمد بن الحسین (ابی خطّاب اشعریّ) عن محمد بن خالد (برقی) عن عبدالله بن بکیر(فطحی موثق) قال: قلتُ لابی عبدالله (ع) الرجُل یبول و لایکون عنده الماءُ فیَمسَحُ ذَکَرَه بالحائط قال: کل شیءٌ یابسٍ ذکیٌّ.[۴] ذکیّ یعنی پاک است یعنی ثوب را نجس نمی کند.

نکته: زکیّ (زاء، اُخت راء صحیح است . نه ذال اخت الدال)

مارواه محمد بن احمد بن یحیی….. قال : قلت لابی عبدالله…

قال : کل شیءٍ یابسٍ. زکیٌّ (طاهرٌ)[۵]. پس این میّت که بدنش خشک است و در دست، رطوبت مسریه نیست طاهر و زکیّ است. کل شیءٍ، میّت را هم شامل می شود و میته را نیز شامل است.

بتعبیر آخر: موثّقه ابن بکیر، بر ادله تنجس اشیاء، حاکم است. ادلّه تنجس اشیاء، ظهور داشتند که ملاقی، نجس می شود «تعبیر شایع در نزد ائمه(ع) بوده است که وقتی سوال از اصابت بول می کردند،در جواب می فرمودند که باید آن ثوب(ملاقی) شسته شود.» این موثقه، حکومت دارد. اگر این نجاسات، یابس بودندد ذکیّ هستند یعنی شیی را نجس نمی کنند. سائل می دانست که بول نجس است و می دانست که بول رطوبت شده، ملاقی را نجس می کند اما احتمال می داد که اگر بول یابس ،شد بازهم ملاقی را نجس کند؟ امام (ع) فرمود: اگر نجس العین، خشک بود زکیّ است یعنی ملاقی خودش را نجس نمی کند.

ولو اُغمض عن الحکومة: کل شیءٍ یابسٍ بالعموم ميّت انسان را شامل می شود.کل شیء، غیر از بول را هم شامل می شود. اما ادله نجاست ملاقی میّت یا میته، شامل رطوبت مسریه و یابس می شود. نسبت بینهما، عام و خاص من وجه است. موثقه ابن بکیر، از حیث یابس بودن، اخص است. اما از حیث اینکه آن نجس، بول است یا میت انسان است، ملاقی بیرون است.

نجاستی که رطوبت مسریه دارند از موثقه ابن بکیر خارج است . ماده اجتماع، میّت آدمی که دست خشک به آن ملاقات کرد. تعارضا تساقطا یُرجع الی اصالة الطهارة. پس نمی توانیم قول شهیدین و علامه را بپذیریم . به علاوه اینکه باید موثقه ابن بکیر مقدم شود چون عموم وضعی، بر اطلاق ادله نجاست،مقدم است.

نکته: اگر در ماده اجتماع، احدهما وضعی بود و دیگری مطلق بود وضعی ،مقدم می شود و عام وضعی، بیان است و مقدمات حکمت، تمام نشد.

ذکاةٌ الجنین ذکاةٌ اُمّ: قال فی النهایة: و یُروی هذا الحدیث بالرفع و النصب فمن رفعه جعله خبرَ المبتدا هو ذکاةٌ الجنین(یعنی جمله، مبتدا و خبر می شود) فلا یحتاج الجنینُ الی ذبح مستانف. مَن نَصَبَ کان التقدیر ذکاةٌ الجنین کذکاة اُمّه فلّما حُذف الحمّار نُصبَ اَو علی تقدیر یذکَّی تذکیةً مثلَ ذکاة اُمّه فحُذف المصدر و صفتُه و اقام المضاف الیه مقامَه. فلا بدّ عند مِن ذبح الجنین اذا فرج حَیّاً. و منهم مَن یرویه بنصب الذکاتین ای ذَکَّوا الجنینَ کذکاة اُمَّه فی الحدیث: کل شیءٍ یابس ذکیٌّ ای طاهرٌ[۶].

موثقه عبدالله بن بکیر که به دست ما رسیده است خیلی از مشکلات را حل می کند. نظر حکومتی دارد به قرینه مورد. موردش عین نجسه است. نظر امام (ع) این است که اعیان نجسه در حال یابس بودن، منجِّس اشیاء نیستند. در تعارض بین موثقه ابن بکیر (ص ۱۸۹ همین دفتر) با صحیحه حلبی (ص ۱۸۷ همین دفتر) ،سه جواب می دهیم.

۱- موثقه ابن بکیر، حکومت دارد به حسب مورد.

۲- کل یابس در موثقه ابن بکیر،بالعموم الوضعی است اما صحیحه حلبی، بالاطلاق است. اطلاق در مقابل عام وضعی تمام نیست.

۳- اگر یک پلّه هم پایین بیائیم تابه سطح سرداب بر سیم ، یعنی قبول کردیم که عموم وضعی بااطلاق ، تعارض می کنند معذلک عامین ه من وجه هستند. تعارضا تساقطا یرجع الی اصالة الطهارة.

————————————————————-

[۱] – وسائل ج ۳/۲۹۶ باب ۳ غسل مس میت ح ۴٫
[۲] – صحیحه محمد بن مسلم وسائل ج ۳/ ۴۱۶ باب ۱۲ نجاسات ح ۸٫
[۳] – صحیحه محمد بن مسلم وسائل ج ۳/۴۱۶ ح ۹٫
[۴] – وسائل ج ۱/ ۳۵۱ باب ۳۱ احکام خلوه (تخلی) ح ۵٫
[۵] – الاستبصار ج ۱/۵۷ ج ۱۶۷ .
[۶] – مجمع البحرین ج ۱/ ۱۵۹٫