دروس خارج فقه / صلاة / درس ۸۴: عدم مشروعیت نماز قبل از وقت‌ آن

دروس خارج فقه / صلاة / درس ۸۴:  عدم مشروعیت نماز قبل از وقت‌ آن

«یجوز للمسافر و الشاب والذی یصعب علیه نافلة اللیل فی وقتها تقدیمها علی النصف و کذا کل ذی عذر کالشیخ و خائف البرد او الاحتلام و المریض و ینبغی لهم نیّة التعجیل لا الاداء»[۱].

صاحب عروه می‌فرماید: معنای توقیت به انتصاف اللیل، این است که این اتیان به صلاة لیل قبل از انتصاف اللیل، صلاة‌در غیر وقت آن است که محکوم به بطلان است. در این حکم، بین نافله و فریضه فرقی نیست،‌ خواندن نافله عصر را قبل از ظهر یا نافله ظهر قبل از ظهر در غیر یوم جمعه،‌ نافله آن حساب نمی‌شود، علی ما تقدم، چون وقتش مقیّد به زوال شده است «اذا زالت الشمس فصلّ ثمانی رکعات» و چون صلاة‌ لیل هم به انتصاف اللیل توقیت شده، مقتضای توقیت این است که صلوة قبل از آن وقت مشروع نیست.

موارد جواز خواندن نماز شب قبل از نیمه شب

۱ـ نماز مسافر، لکن مع ذلک صاحب عروه(قدّس سره) و اصحاب ما ملتزم شده‌اند، که اتیان صلاة اللیل قبل از انتصاف اللیل در مواردی مشروع است. صاحب عروه (قدس) مسافر را یکی از این موارد می‌شمارد. نافله لیل در سفر ساقط نمی‌شود. اگر بخواهد در اول لیل، نافله لیل را اتیان کند، می‌تواند اتیان کند. منتها در عبارات بعضی این است که «اذا جد بالسیر» وقتی که سیر او را خسته کرد، آن وقت می‌تواند. یا تند می‌خواهد برود، در این صورت می‌تواند. ایشان مسافر را مطلق فرموده است.

۲ـ « الشاب الذی یصعب علیه النافلة اللیل فی وقتها» شخص جوان چون خوابش زیاد است و برای او مشکل است که نافله لیل را در وقتش بخواند می‌تواند آن را بر نصف اللیل مقدم کند.

۳ـ «کلّ ذی عذر» هر کسی که صاحب عذر باشد، مثل شیخ که پیر مرد است که برایش زحمت است که آخر لیل صلاة لیل را اتیان کند. «و خائف البرد و الاحتلام» یا شخصی که می‌ترسد آخر شب سرما بخورد، یا می‌ترسد جنب بشود و نتواند غسل کند «و المریض» یکی هم شخص مریض است. در این صورت اینها می‌تواند صلاة‌لیل را مقدماً بخوانند.

خواندن نماز شب، قبل از وقت از باب تعجیل

بعد می‌فرماید: خواندن صلاة قبل از وقت تعجیل است. عنوان قصدی نیست «و ینبغی له قصد التعجیل» مستحب است که قصد تعجیل کند، نمی‌تواند قصد اداء کند. همان طوری که انسان غسل جمعه را پنجشنبه مقدم می‌کند، غسل یوم جمعه غسل ادائی نیست، یوم جمعه که نشده است، شارع تعجیل را در آن غسل برای کسی که خائف است و نتواند روز جمعه غسل کند، مقدم کرده است. به واسطه مثلا فقد الماء و امثال ذلک. این کلام ایشان است.

باید مشروعیّت اینها که ایشان فرموده است، ثابت بشود. چون قاعده اولی این است که صلاة‌قبل از وقت مشروع نیست، اگر کسی می‌گوید: عیب ندارد، می‌تواند صلاة‌ را مقدم کنند، باید بر مشروعیّت دلیل اقامه شود. ایشان مسافر را مطلق فرموده است. بحث ما فعلاً در مسافر است. وقتی حکمش معلوم شد، بقیه موارد هم معلوم می‌شود.

روایات دالّ بر جواز تقدیم نماز شب برای مسافر

روایات دو طائفه هستند: یک طایفه از روایات که در حق مسافر وارد شده، مطلق است. مطلقِ مسافر می‌تواند صلاة لیل را مقدم بر نصف اللیل کند. طایفه ثانیه تقیید کرده‌اند. مسافر وقتی می‌تواند صلاة را مقدم کند که از تأخیر معذور باشد، بترسد که اگر مقدم نکند نماز شب از او فوت شود از روایاتی که دلالت می کند مطلقاً جایز است، یکی موثقه سماعة بن مهران[۲] است. صدوق (قده) این روایت را سندش از سماعه بن مهران است، نقل کرده و سندش هم معتبر است. شیخ هم همینطور نقل کرده است « رواه الشیخ باسناده عن الحسین بن سعید، عن النضر بن سوید، عن زرعة عن سماعة» زرعه و سماعه واقفی هستند سند موثقه می‌شود. در اینجا سماعة بن مهران می‌گوید: «أنه سأل أبالحسن الأوّل» از امام موسی بن جعفر علیه‌السلام سؤال کرد: «عن وقت صلاة اللیل فی السفر» وقت صلاة لیل در سفر چه موقع است؟ «قال: من حین تصلی العتمة» از وقتی که صلاة عشاء را خواندی « الی أن ینفجر الصبح» تا زمانی که طلوع فجر کند، وقتش از حینی که عشاء را تام کردی تا طلوع فجر است.

باز یکی از روایتی که در مانحن فیه معتبر است و اشکالی ندارد، صحیحه محمدبن حمران[۳] است: «و باسناد الشیخ (قده) عن الحسین بن سعید، عن محمد بن زیاد»‌که محمد ابی عمیر است «عن محمد بن حمران» که از اجلاء است «عن أبی عبدالله علیه‌السلام قال: سألته عن صلاة اللیل أصلّیها اول اللیل؟» اول لیل بخوانم؟ قال: نعم أنی لافعل ذلک» من امام این کار را می‌کنم «اذا أعجلنی الجمّال» وقتی که جمال به من مهلت نداد و گفت: می‌خواهیم برویم «صلیتها فی المحمل» آن را هم در محمل می‌خوانم. بنابر این که «صلّیتها فی المحمل» قرینه باشد که سؤال از سفر است «عن صلاة اللیل، أصلّیها أوّل اللیل؟ امام می‌فرماید: در محمل می‌خوانم که مراد، سفر می‌شود.

روایات مقیّده در مورد نماز شب مسافر

ولکن در مقابل اینها طائفه ثانیه است که تقیید می‌کنند که در صورت خاص در اوّل لیل می‌توانی بخوانی، یکی از این طایفه صحیحه حلبی[۴] است «محمد بن علی بن الحسین باسناده عن الحلبی» سند صدوق (قده) به حلبی، عبیدالله بن علی بن الحلبی صحیح است. در ذیل آن دارد که شیخ هم نقل کرده است: و رواه الشیخ باسناده عن احمد بن محمد بن ابی عمیر، عن حماد بن عثمان عن الحلبی»، «و باسناده عن الحلبی عن أبی عبدالله علیه‌السلام» ‌امام صادق علیه‌السلام «قال: ان خشیت أن لاتقوم فی آخر اللیل» اگر ترسیدی که خواب بمانی و آخر لیل بیدار نشوی «او کانت، بک علة» یا مریض باشد، «أو أصابک بردٌ یا سر ما به تو اصابت کند «فصلّ و أوتر فی أول الیل فی السفر» صلاة لیل در سفر را اول لیل بخواند. وقتی که انسان صلاة لیل را مقدم می‌کند، دو رکعت فجر را بخواند یا نخواند، گفتیم: عیب ندارد بخواند. بعضی خواندن آن را اشکال کرده‌اند، ما به مطلقات تمسک کردیم. اشکال آنها این است که مثل صحیحه حلبی (قده) که مرحوم بروجردی(قده) هم در جواز تقدیم فرموده است: «فیه تأمّلٌ». این که در صلاة لیل در اول لیل خوانده بشود، سرّش این است که فرمود: در این صورت که این کار را اتیان می‌کنی «فصلّ و أوتر فی أول اللیل» رکعتین فجر را نگفته است، روی این اساس شبهه کرده‌اند ما گفتیم: شبهه ندارد. در بعض روایات هم تصریح شده است وقتی که مسافر تقدیم می کند، دو رکعت فجر را هم اول لیل بخواند «ان خشیت أن لاتقوم فی آخر اللیل او کانت بک علة أو صابک برد فصلّ و أوتر فی أول اللیل فی السفر» مقید کرد صلاة‌لیل را که در سفر مقدم کن.

صحیحه عبدالرحمان بن ابی نجران[۵] «قال: سألت أبا الحسن علیه‌السلام عن الصلاة باللیل فی السفر فی اول اللیل» آیا انسان می‌تواند در سفر صلاة لیل را در اول لیل بخواند؟ «فقال:‌اذا خفت الفوت فی آخره» می‌تواند بخواند، ولکن در صورتی که بترسی در آخر لیل نتوانی اتیان کنی، آن وقت می‌توانی اوّل بخوانی، مفهومش این است که در صورتی که خوفی ندارد، بیدار هم می‌شود، فرقی هم به حالش نمی‌کند، اینطور نمی‌شود.

رفع ید از اطلاق روایات جواز تقدیم صلاة لیل مسافر به رو ایات مقیّد

گفته شده از اطلاق طایفه اولی به طایفه ثانیه رفع ید می‌شود، و اینجا هم محلّ تقیید است. برای این که ادله توقیت دلالت کرد بر عدم مشروعیّت، این روایت هم مشروعیتش را به عسر و خوف فوت مترتب کرده است، بدانجهت از آن مطلق رفع ید می‌شود. قرینه‌اش را اینجا ذکر کرده است، که مشروعیّت در این موارد است، اینجا ولو حمل کردن و تقیید کردن مستحب است، چون ادله اوّل گفته است که «لا مشروعیّة لصلاة اللیل قبل انتصاف اللیل» لذا در مانحن فیه مقداری که بر خلاف قاعده است ثابت می‌شود و رفع ید می‌کنیم از همان ادله توقیت به اینکه قبل از انتصاف اللیل شخص مسافر باشد چنین عذری داشته باشد، می‌تواند مقدّم کند. اشکال این تقیید است: در موثقه سماعه بن مهران می‌گوید: «انه سأله أبا الحسن علیه‌السلام عن صلاة‌ اللیل فی السفر؟ فقال: من حین تصلی العتمة الی أن ینفجر الصبح» ظاهر این موثقه و نظیر این موثقه این استکه سفر یک خصوصیتی دارد که شارع در سفر امر صلاة‌ لیل را تسهیل کرده است، اشکال این است که اگر این سفر را به صورت عذر مقیّد کنیم که در اول لیل با عذر می‌توانی بخوانی، باید عنوان سفر را الغاء کنی. برای این که در غیر سفر هم اگر این عذر موجود باشد، انسان از سرما و جنابت بترسد، ‌خوف داشته باشد که بیدار نشود، می‌تواند صلاة‌ اللیل را در اول لیل بخواند. با این که موثقه سماعة و آن روایاتی که می‌خوانیم ظاهرشان این است که خود سفر خصوصیتی دارد «فی‌ السفر». آن کدام دلالت که می‌گوید: سفر خصوصیت ندارد؟ در حضر هم می‌شود صلاة لیل را رد صورت عذر مقدم کرد؟ صحیحه ابی بصیر[۶] است «و باسناده الشیخ عن علی بن مهزیار» که سند آن به علی بن مهزیار(قده) صحیح است «عن الحسن» حسن بن محبوب است که علی بن مهزیار از او نقل می کند، حسن بن محبوب است «عن حماد بن عیسی، عن شعیب»‌ شعیب ابرغوفی است «عن أبی بصی، عن أبی عبدالله علیه‌السلام قال: اذا خشیت أن لاتقوم آخر اللیل» ترسیدی در آخر لیل بیدار نشود « أو کانت بک علّة یا مرضی داشته باشی «أو أصابک بردٌ فصل صلاتک، و أوتر من أول اللیل» صلاتت را بخوان و در اوّل لیل صلاة وتر خودت را بخوان! این قید سفر ندارد. هر وقت که ترسیدی حتی در حضر، پس اگر سفر هم مثل حضر، و جواز تقدیم معلّق به خشیة از خوف و عذر باشد، خصوصیت سفر ملغی می‌شود. با وجود این که ظاهر موثقه و غیر موثقه این است که سفر خصوصیت دارد. از این شبهه که شبه‌ قویه‌ای است، جواب داده‌اند.

جواب از اشکال وارده بر تقیید تقدیم صلاة لیل در سفر

صحیحه ابی بصیر، بعینها صحیحه حلبی روایت دو در باب ۴۴ بود «ان خشیت أن لاتقوم فی آخر اللیل، او کانت بک علة أو أصابک بردٌ و أوتر فی اول اللیل فی السفر» اینها فرقشان در کلمه شرط است، که در صحیحه أبی بصیر «اذا» است، در صحیحه حلبی «ان» است. هر دو هم از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کنند. گفته شده است: بعید است امام صادق علیه‌السلام دو نحو و دو حکم بیان کند، فقط در حرف شرط فرق دارد. در صحیحه ابی بصیر «اذا» است لکن در صحیحه حلبی این است: «ان خشیت أن لاتقوم فی آخر اللیل» ان، ذکر شده است. جملاتشان یکی است. منتها صحیحه حلبی « فی السفر» دارد ولکن صحیحه ابی بصیر مطلق است قید سفر ندارد و بعید است آنجایی که حدیثین تمام جملاتش در تعداد و در کیفیت یکی است دو روایت باشد. هر دو هم از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند، دو جور گفته باشد. هم به تقیید و هم به مطلق. امام را کی گفته است،‌ بقیه آن اشتباه راوی ها است، یا تقیید اشتباه است و یا اطلاق، اشتباه است که قید اینجا بود وقتی که این جور شد روایت از حیث اطلاق و تقیید مجمل می‌شود. چون نمی‌دانیم اطلاق از امام‌علیه‌السلام صادر شده یا مقید بوده لذا به قدر متیقن که تقیید است اکتفاء می‌شود. اصل جوازتقدیم در غیر سفر به این نحوی که گفته شده ثابت نشده است. لذا این روایت همان روایت سفر می‌شود.

عبارات مختلف است. چون خود امام در هر دو وقتی که به حلبی فرمود است، جملات را یکی گفته است وفقط حرف شرط مختلف است. هر دو صورت یکی را مطلق فرموده است و یکی را مقید فرموده است.

روایت صحیحه معاویة بن وهب[۷] که قبلاً خواندم دلیل بر توقیت به انتصاف اللیل بود. در آنجا دارد «محمد بن علی بن الحسین باسناده عن معاویة بن وهب، عن ابی عبدالله علیه‌السلام أنه قال: قلت له: أنّ رجلاً من موالیک من صلحائهم»‌ از صلحای موالی شما است «شکی الیّ ما یلقی من النوم» خشیت ان لاتقوم للنوم است «و قال: انی ارید القیام باللیل (للصلاة) فیغلبنی النوم حتی أصبح» تا این که طلوع فجر می‌شود «فربّما قضیت صلاتی الشهر المتتابع و الشهرین أصبر علی ثقله فقال: قرة عینٍ والله، قرة عین و الله، ولم یرخص فی النوافل أول اللیل وقال: القضاء بالنهار أفضل» افعل تفضیل است. معنایش این است که اوّل لیل هم بخواند عیبی ندارد. این اول لیل هم حضر است، دیگر سفر فرض نشده است. یا مطلق است یا یقیناً حضر را می‌گیرد.

لذا ملتزم شدن بر این که مثلاً «ان خشیت» در حضر نیست در سفر است، فرض نمی‌کند. باز آن اشکال بر می‌گردد که اگر بنا باشد در حضر با این قیود مقدم کردن صلاة‌ لیل جایز بشود، قید سفر در موثقه سماعة که سفر را مطلق فرموده است لغو می‌شود.

خصوصیت سفر در تقدیم نماز شب و روایات دالّ بر آن

این معنا را قبول داریم که اطلاق موثقه مقیّد می‌شود، ولکن سفر خصوصیتی دارد. در سفر اگر امر دایر بشود صلاة را در اول لیل بخواند یا قضاء کند ، صلاة در اوّل افضل است. چرا؟ چون در سفر کسی که معذور است، مثل نافله مغرب وعشاء برای شخص مضطر و معذور تا طلوع فجر است، در سفر هم برای معذور وقت صلاة لیل از لیل است، نه بعد از انتصاف اللیل، خود موثقه سماعه «سألته عن وقت صلاة اللیل فی السفر» سؤال از وقتش می‌کند «قال: من حین تصلی العتمة الی أن ینفجر الصبح» تا آن وقت، وقتش است. هر وقت در سفر خوانده بشود، در وقت خوانده می‌شود، کسی که معذور است اوّل لیل بخواند، در وقتش خوانده است. کسی که غیر معذور است در آخر لیل بخواند در وقتش خوانده است. این مختص سفر است. ما نوشته‌ایم سفر مثل سایر اعذار نیست. در سفر صلاة لیل در اول لیل اداء است. به قصد تعجیل اتیان نمی‌شود، صلاة در وقتش است. چون این خصوصیّت در سفر است.

امام علیه‌السلام این خصوصیت را در موثقه فرمود: سفر اینطور است. بعد در سفر که این خصوصیت را دارد مطلق نیست. در صورتی که مصلیّی عذر داشته باشد. اگر مصلی عذر داشته باشد اینعیب ندارد صلاة در وقتش است در روایت حلبی[۸] دارد «باسناده عن الحسین بن سعید عن محمدبن سنان، عن ابن مسکان عن الحلبی قال: سألت أبا عبدالله علیه‌السلام عن صلاة اللیل و الوتر فی أول اللیل فی السفر اذا تخوّفت البرد، و کانت علّة فقال: لابأس، أنا أفعل اذا تخوفت» من این کار را می‌کنم وقتی خوف داشته باشم.

در روایت دیگری صحیحه أبان بن تغلب[۹] است «محمدبن یعقوب، عن محمد بن اسماعیل، عن الفضل بن شاذان عن صفوان بن یحیی،‌عن منصور بن حازم، عن أبان بن تغلب، قال: خرجت مع أبی عبدالله علیه‌السلام فیما بین مکة و المدینة فکان یقول: أمّا أنتم فشبّاب تؤخّرون» شما شباب هستند باید در اوّل وقتش بخوانید «أمّا أنا فشیخ أعجّل» من هم که شیخ هستم، زود تر می‌خوانم«فکان یصلی صلاة اللیل اول اللیل» امام علیه‌السلام صلاة‌اللیل را در اول لیل می‌خواند. این در سفر بود، اگر شخص در سفر معذور باشد، اداء است و محتمل نیست که امام قضاء را افضل از این است، نمی‌خواند. این را اختیار می‌کند «فکان» عادتش این بود.

پس از خواند نماز شب در اوّل شب در سفر به نیّت اداء در صورت عذر، معلوم می‌شود این صلاة در وقتش است، این که گفته شده است: سفر خصوصیتی دارد، خصوصیّت آن این است که صلاة در سفر در اول اللیل اداء است، منتها لامطلقا. چون ادلّه توقیت دلالت کرده است بر این که صلاة لیل قبل از لیل مشروع نیست، به قانون اطلاق تقیید در روایاتی که تعجیل را در خصوص سفر معلق کرده است که به «خشیة الفوت و العذر» این روایت مثل موثقه سماعه را تقیید می‌کند. اصلاً در خود موثقه سماعه می‌شود اشکال کرد که می گوید: «سألت أبا الحسن علیه‌السلام عن وقت صلاة اللیل فی السفر» صلاة لیل در سفر وقتش چه موقع است؟ «فقال: من حین تصلی العتمة الی أن ینفجر الصبح» تا وقتی منفجر بشود. این سؤال از وقتش کرده است. امّا چه کسی می‌تواند در این وقت اتیان کند. در مقام بیان این نیست. در سفر وقتش موسّع است، امّا در حقِ چه کسی موسع است؟ اگر اطلاق داشته باشد به روایت دیگری تقیید می وشد، و اگر اطلاق هم نداشته باشد از اول در مقام بیان این جهت نیست.

فرق است مابین سفر و غیر سفر، در غیر سفر ما ملتزم به وقت نیستیم، که اگر در غیر سفر اوّل وقت اتیان کرد، وقت آن باشد. چرا؟ چون خود صحیحه معاویه بن وهب دلالت کرد بر این که «القضاء افضل» در حضر بود، کسی که در نوم بود، صلاة لیل به واسطه نوم فوت می‌شود، امام علیه‌السلام فرمود: قضاء افضل است. چون نمی‌شود قضاء از صلاة ادائی افضل است. پس معلوم می‌شود د رحضر اداء نیست،‌فقط تعجیل است.

لذا این که صاحب عروه(قده) تمام این اقسام را به یک نحو شمرده است، و فرموده است که همه‌اش به قصد تعچیل است و قصد اداء نمی شود، این جور نیست. صلاة‌ مسافر، هم قید دارد با این قید که گفتیم و هم اداء است. به خلاف موارد دیگری که در آن موارد مثل خوف الفوت که «ان خشیت ان لاتقوم» و امثال آن قهراً اداء نیست، و آنجا قضاء افضل است. آن که صاحب عروه در مسأله دیگر می‌گوید: قضاء از جواز تقدیم افضل است، این در صورتی که تقدیم جایز باشد قضاء از مسافر افضل نیست و تقدیم در مسافر افضل است. همه اینها نسبت به مسافر بود.

——————————————————————————–
[۱]ـ عروه ج۱، ص۵۲۵، مسأله۹٫
[۲]ـ وسایل الشیعه، ج۳، ابواب المواقیت، باب۴۴، ح۵٫
[۳]ـ وسائل الشیعه، ج۳، ابواب المواقیت، باب۴۴، ح۱۱٫
[۴]ـ وسائل الشیعه، ج۳، ابواب المواقیت، باب۴۴، ح۲٫
[۵]ـ وسائل الشیعه، ج۳، ابواب المواقیت، باب۴۴، ح۷٫
[۶]ـ وسائل الشیعه، ج۳، ابواب المواقیت، باب۴۴، ح۱۲٫
[۷]ـ وسائل الشیعه، ج۳، ابواب المواقیت، باب۴۵، ح۱٫
[۸]ـ وسائل الشیعه، ج۳، ابواب المواقیت، باب۴۴، ح۸٫
[۹]ـ وسائل الشیعه، ج۳، ابواب المواقیت، باب۴۴، ح۱۸٫