دروس خارج فقه/ صلاة / درس ۴: وتیره یا نافله عشاء
فضیلت ایستاده خواندن نماز وتیره
صاحب عروه(ره) فرمود: صلاة وتیره که همان نافله صلاة عشا است، گرچه نشسته خوانده می شود، اما نماز گزار می تواند دو رکعت ایستاده اتیان کند و فرمود: ایستاده اتیان کردن افضل است. در صحیحه فضیل بن یسار امام(ع) تقیید فرمود« و الفریضة و النافلة احدی و خمسون رکعة، منها رکعتان بعد العتمة جالسا، تُعَدُّ برکعةٍ» دو رکعت نشسته نافله است که یک رکعت حساب می شود و در مجموع پنجاه ویک رکعت می شود. ایشان فرمود: قیام افضل است، جایز است قائما این دو رکعت را بخواند. ایشان از کجا این مطلب را استفاده کرده است؟
در روایاتی که وارد شده است: «الفریضة و النافلة احدی و خمسون » معنایش این است که دو رکعت وتیره نشسته خوانده شود تا مجموع نمازها «احدی و خمسون»بشود. ایشان کأنّ از موثقه سلیمان بن خالد استفاده فرموده است«محمد بن الحسن باسناده عن الحسین بن سعید، عن عثمان بن عیسی» به واسطه عثمان بن عیسی موثقه گفتیم، «عن ابن مسکان- عبدالله بن مسکان- عن سلیمان بن خالد، عن ابی عبدالله(ع) قال: صلاة النافلة ثمان رکعات حین تزول الشمسُ» که مراد نافله ظهر است. در روایات، نافله ظهر و عصر را قبل الظهر و قبل العصر دارد یعنی نافله ظهر قبل از صلاة ظهر خوانده می شود. اما اگر کسی قبل از دخول وقتِ ظهر، نافله آن را اتیان کند،مشهور برای آن مشروعیت قائل نیستند و باید به عنوان رجاء اتیان کند.«و ستُّ رکعاتٍ بعد الظهر و رکعتان قبل العصر» در مجموع هشت رکعت می شود که شش رکعت را بعد از ظهر قرار می دهد، وقتی که نماز عصر را از ظهر جدا می کند و دو رکعت را قبل از عصر می خواند«و اربع رکعات بعد المغرب و رکعتان بعد العشاء الاخرة» که برای صلاة عشا دو رکعت خوانده می شود« یُقرَأُ فیهما ماةُ آیةٍ قائماً او قاعدا» در دو رکعت بعد از حمد، صد آیه قائما یا قاعدا می خواند« و القیامُ افضلُ» قیام افضل از جلوس است« و القیام افضل و لا تَعُدَّهما مِن الخَمسین» این دو رکعت، جزء پنجاه نماز شبانه روز نیست، بلکه زائد بر آنها است که اگر شخص این دو رکعت را نشسته بخواند، پنجاه و یک رکعت حساب می شود. پس فتوای صاحب عروه(ره) هم مطابق این روایت است.
کلینی(ره) در صحیحه حارث بن مغیرة النَصریّ ،نقل می کند«عن محمد بن یحیی عن احمد بن محمد ، عن علی بن حدید» سند به خاطر علی بن حدید در این روایت ضعیف است«عن علی بن نعمان ، عن الحارث بن مغیرة النصری» این سندِ کلینی(ره) است. ولکن شیخ(ره) این روایت را به سند دیگری نقل کرده است«و باسناد الشیخ عن احمدبن محمد بن عیسی، عن علی بن النعمان، عن الحارث المغیرة النصری قال: سمعت اباعبدالله(ع)» که در آن سند، علی بن حدید نیست و روایت من حیث السند،صحیحه به حساب می آید«سمعت اباعبدالله(ع)» حارث می گوید: از امام صادق(ع) شنیدم«یقول : صلاةُ النهار ستةَ عشرَ رکعةً،ثمانٍ اذا زالت الشمس» این قرینه است که نافله نماز ظهر باید بعد از دخول وقت خوانده شود«و ثمانٍ بعد الظهر»هشت رکعت هم بعد از ظهر است،که نافله عصر می شود.و اربعُ رکاتٍ بعد المغرب یا حارثُ ، این چهار رکعت مغرب، در سفر ، ساقط نمی شود چونکه مغرب، تقصیر نمی شود،پس نافله مغرب را رها نکن. «لا تَدَعهُنَّ فی سَفَرٍ ولا حضر و رکعتان بعد العشاء الآخرة» دو رکعتی که بعد از عشای آخره است«کان أَبی یصلِّیهما و هو قاعد» امام صادق(ع) می فرماید: پدرم اینها را نشسته می خواند«و انا اُصلِّیهما و اَنا قائم» من آن دو رکعت را ایستاده می خوانم . چنین گفته اند که امام باقر(ع) بدنش ثقیل بود،لذا قیام برایشان مشکل بود و نوافل را نشسته می خواند ولکن امام صادق(ع) که می فرماید: من ایستاده می خوانم، به جهت این که بدنش سبک بود. لذا در مانحن فیه علاوه بر اینکه تخییر را می رساند،ممکن است به آن وجهی که گفته شد، افضلیت قیام هم فهمیده شود. این فتوای صاحب عروة می شود.
در روایات ما، چهار رکعت بعد از صلاة عشاء وارد شده است، دو رکعتش، نشسته بود که در صحیحه فضیل بن یسار چنین داشت که «اضاف رکعتین جالساً تعدّان برکعةٍ» که پنجاه ویک رکعت تمام شود. دو رکعت دیگر هم که مقبول پیش عامّه هست که بعد از صلاة عشا می خوانند، ابتداء حمد را می خوانند و بعد صد آیه می خوانند.اهل سنّت، سوره اتیان نمی کنند بلکه آیه می خوانند. در ما نحن فیه استحباب صلاة ثانی محل تأمل است چون موافق با عامّه است . و در روایات هم نافله، پنجاه ویک رکعت شمرده شده است، لذا دو رکعت دیگر اگر از نوافل شب و روز باشد، پنجاه وسه رکعت می شود. و در ما نحن فیه مشکل است که این را قبول کنیم و احتمالاً امام(ع) برای رعایت تقیّه، این را فرموده است.
در صحیحه عبدالله بن محمد حجّال می فرماید:«و باسناد الشیخ عن محمد بن احمد بن یحیی» که صاحب (نوادر الحکمة) است و سند شیخ(ره) هم به کتاب او صحیح است«عن احمد» که یا احمد بن محمد بن عیسی یا احمد بن محمد بن خالد است چون محمد بن احمد بن یحیی از هر دو روایت دارد. «عن الحجّال» یعنی عبدالله بن محمد الحجّال که از ثقات عدول است عن ابی عبدالله (ع) « قال: کان ابو عبدالله(ع) یصلِّی رکعتین بعد العشاء یَقرأ فیهما بماةِ آیةٍ» حضرت بعد از عشا در دو رکعت، صد آیه می خواند«ولایَحتسب بهما» و آنها را هم به حساب نمی آورد که بفرماید من نماز خواندم«و رکعتین و هو جالس» دو رکعت هم نشسته می خواند«یقرأ فیهما بقل هو الله احد و قل یا ایها الکافرون» که در رکعت اولی و ثانیه سوره توحید و کافرون مستحبّ است. این روایت ذیلی دارد که بماند برای جای خودش. بنابر این معلوم می شود که دو صلاة بوده، صلاة اولی که در آن روایت، امام(ع) فرمود: دو رکعت صلاة است که « یَقرا فیهما ماةَ آیةٍ» و پدرم نشسته می خواند و من ایستاده می خوانم، مال دو رکعتی است که به شهادت صحیحه عبدالله بن حجّال، موافق با عامه است، که این غیر، از رکعتین نشسته است که نافله عشا شمرده شده است. امام(ع)در صحیحه عبدالله بن محمد بن حجّال دارد که رکعتین نشسته را می خواند. لذا بعضی ازفقهای فحول گفته اند که باید دو رکعت،نشسته خوانده شود و قیام در این دو رکعت مشروع نیست و آنچه«شَرَعَ نافلةً» عبارت از دو رکعت نشسته است که یک رکعت حساب شود و اما جواز آن چیزی که در روایات به عنوان افضل آمده است، دو رکعت دیگر است که موافق است با صلاتی که عند جماعة یا معظم العامه مرسوم است که اصل استحبابش محل کلام است.
(سوال… و پاسخ استاد): امام(ع) هم من حیث العمل تقیه می کند. فقط حضرت علی(ع) فرمود:« لا اَتَّقی فی ثلاثةٍ » که از جمله آنها « شرب المسکر» و «مسح علی الخُفّین» است، در اینها تقیه نمی کنم، یعنی در سایر جاها تقیه می کنم . همانطوری که شما در مسجد آنها به آنها اقتدا می کنید وصلاة می خوانید،تقیه است و باید حمد وسوره را خودتان بخوانید والا نماز باطل می شود، امام(ع) هم تقیه می کرد. تا حرف را جمع کند.
دلالت روایت حجّال بر نشسته خواندن وتیره
در ما نحن فیه روایت صحیحه عبدالله بن حجّال به دو تا دو رکعتی تصریح دارد که حضرت(ع) یکی را نشسته و یکی را ایستاده با صد آیه می خواند . معلوم می شود که در صحیحه فضیل بن یسار که می گوید: دو رکعت نماز است و قیام افضل است و «ماة آیة» خوانده می شود،رکعتین جالساً نیست که جلوس د رآن شرط است و از نافله عشا شمرده می شود، این مطلب جای کلام نیست. چهار رکعت است، حجّال می گوید :«کان ابو عبدالله(ع)» یک دفعه نبود بلکه «کان ابو عبدالله(ع) یصلِّی رکعتین بعد العشاء یَقرا فیهما بماةِ آیةٍ و لا یَحتسبُ بهما» اینها را به حساب نمی آورد،امام به چه لسانی بگوید که این دو رکعت، دو رکعت نافله عشا نیست؟«و رکعتین» دو صلاة می آورد «و هو جالس یَقرأ فیهما ب”قل هو الله احد”و “قل یا ایها الکافرون”» امام(ع) روشنتر از این، چطور بگوید؟ لذا بعض فحول (ره) که فرموده اند : نشستن در وتیره متعین است و حتی فقیهی که اینجا خوابیده است،گفته:احوط وجوبی اتیان جلوسا است که اینها را باید نشسته اتیان کرد. سرّش این است که این صلاة،صلاة دیگری است و ربطی به آن ندارد. احوط وجوبی، بلکه لا یبعد بلکه اظهر این است که این دو رکعت وتیره باید جلوسا خوانده شوند و آن دو رکعت دیگر هم مشروع شود، این صورت نوافل شب و روز پنجاه وسه رکعت می شود، چون که پنجاه و یک رکعت که نوافل نماز نیست، نماز شب یازده رکعت خوانده می شود، هشت رکعتش صلاة اللیل و دو رکعتش صلاة الشفع ویک رکعتش صلاة الوتر ، اینها نوافل فرائض نیستند بلکه مجموع نوافلی که در روایات مشروع است ، در بعض روایات به پنجاه رکعت و در بعض روایات دیگر به پنجاه و یک رکعت منحصر کرده است، اگر این دو صلاة هم از نوافل شب و روز مشروع شود، پنجاه وسه تا می شود و روایات این تعداد را نفی می کند، لذا در مشروعیت این دو رکعت تأمل است ولی اگر کسی رجائا اتیان کند، عیب ندارد. ولکن تحدید،نفی استحباب و مشروعیت این دو رکعت می کند.
بیان اقوال در مورد نافله عشاء در سفر و مختار استاد
مرحله دوم عبارت از این است که در سفر، نماز عشا تقصیر شده و دو رکعت خوانده می شود، اما آیا دو رکعت نافله آن مثل نافله صلاة الظهر و العصر، ساقط می شود؟ یا اینکه نافله عشا سفرو حضر ندارد و علی کل تقدیر، این دو رکعت نشسته خوانده می شود؟ صاحب وسائل(ره) بابی قرار داده است به اینکه نافله مغرب که ساقط نمی شود،نافله عشا هم ساقط نمی شود و مستحب است که مکلف نافله عشا را هم اتیان کند . باب ۲۹ « باب استحباب المداومة علی نافلة العشاء جالسا او قائما» که ایشان هم تخییر فرموده است« و القیامُ افضلُ و عدمُ سقوطها فی السفر» در سفر ساقط نمی شود. اما صاحب عروه(ره) فتوا می دهد بر اینکه ساقط می شود« علی الاقوی». ایشان می فرماید: ما دلیل داریم نوافلِ صلوات فرائض که در سفر اتیان می شود، دو رکعت است« الّا المغرب» آنچه که انسان غیر از مغرب در سفر اتیان می کند،دو رکعت است،«لیس قَبَلَهما ولابعدَهما نافلةٌ» قبل و بعدش نافله ندارد. مغرب که تصریح شده بود وصلاة صبح هم در روایات تصریح شده است که« الّا الصبح» که رکعتین قبل الفجر خوانده می شود، اطلاق آن اقتضا می کند که در سفر ساقط شود. آنها کدام روایات است؟ یکی صحیحه عبدالله بن سنان است« و عنه عن النضر بن السُوَید» شیخ الطایفه(ره) این روایت را از کتاب حسین بن سعید اهوازی نقل می کند و حسین بن سعید اهوازی هم «عن نضر بن السوید» نقل می کند نضر بن سوید هم از عبدالله بن سنان،« عن ابی عبدالله(ع) قال: الصلاة فی السفر رکعتان لیس قبلهما و لابعدهما شیءٌ الّا المغربَ ثلاثٌ» مگر اینکه صلاة مغرب که سه رکعت است، نافله آن و نافله صبح ساقط نمی شود که آن دلیل دارد که این اطلاق را تقیید می کند. می گوییم : نافله عشا هم ساقط می شود چون عشا دو رکعت است« لیس قبله و بعده صلاةٌ» نافله ای قبل و بعدش نیست. صحیحه ابی بصیر هم دلالت می کند بر این معنا که صلاة ثابت می شود«وعن علی بن ابراهیم، عن محمد بن عیسی بن عبید» که از یونس بن عبدالرحمان نقل می کند« عن عبدالله بن مسکان، عن ابی بصیر ، عن ابی عبدالله(ع) قال: الصلاة فی السفر رکعتان لیس قبلهما ولا بعد هما شیءٌ الّا المغرب فانّ بَعدَها اربعَ رکعاتٍ» لا تَدَعهُنَّ فی سفرٍٍ ولا حضرٍ در سفر و حضر، این چهار رکعت نافله مغرب را ترک نکن نظیر این در نافله صلاة صبح است که ساقط نمی شود، مقتضای الصلاة فی السفر رکعتان این است که در ما نحن فیه، نافله عشا هم ساقط می شود. این فتوای صاحب عروه (ره) است.
لکن جماعتی با این فتوا مخالفت کرده اند و می شود گفت که وجه این مخالفت وجه صحیحی است. آنها فرموده اند: از روایات استفاده می شود که بعد از عشا که دو رکعت نشسته خوانده می شود، نافله عشا نیست ولو اینکه این رکعتین جلوساً بعد العشاء خوانده می شود، اما نافله عشا نیست و آنچه که در سفر ساقط می شود،نوافل فریضه است. اما نوافلی که در شبانه روز است ولکن مال فریضه نیست،ساقط نمی شود، صلاة اللیل چه در حضر و چه در سفر خوانده می شود که با نافله فجر سیزده رکعت است. فرموده اند: از روایات استفاده می شود که این دو رکعت، نافلة اللیل است نه نافلة العشا. چون شارع که دو رکعت را نشسته جعل کرده است، به جهت این است که نوافل شب و روز ضِعف الفریضه بشوند. فریضه هفده رکعت است و نافله باید سی و چهار رکعت شود و سی و چهار رکعت به علاوه هفده رکعت، پنجاه و یک می شود. نوافلی که ما داشتیم، هشت رکعت قبل از ظهر و هشت رکعت قبل از عصر و چهار رکعت بعد از مغرب که در مجموع بیست رکعت شد. سیزده رکعت هم نافله شب با نافله فجر است و سیزده با بیست، جمعاً سی وسه رکعت می شودو سی وسه با هفده رکعت فریضه، پنجاه رکعت می شود. می بینید که نافله، ضِعف الفریضه نمی شود بلکه یک رکعت ناقص است چون آن هفده رکعت است و مجموع این، سی وسه رکعت است و باید آن یک رکعت را درست کرد، لذا شارع وتیره را تشریع فرموده است که سی و چهار رکعت درست شود، نه اینکه نوافل فریضه درست شود بلکه نوافل شب و روز درست شود و نوافل شب و روز پنجاه و یک رکعت شود. پس نوافلی که برای فرائض و غیر فرائض است مثل نماز شب، مجموعش ضِعف الفریضه شود. ملاک این تشریع که فرموده مجموع نماز ها پنجاه و یک رکعت تمام بشود، چیست؟ شارع برای صلاة الوتری که در صلاة اللیل مشروع است که بعد از هشت رکعت نماز شب ، صلاة الشفع و صلاة الوتر است که در روایات هم فضیلت صلاة الوتر وارد شده است، برای آن بدل درست کرده است که اگر کسی به صلاة الوتر موفق نشد، وتیره را که در فضیلت کوچکتر است، بدل او قرار داده است. این طور فرموده اند. عقل هم که براین مسأله راهی ندارد و باید روایات این مطلب را بگوید.
استدلال به روایات در مورد نافله عشاء در سفر
در صحیحه فضیل که امام(ع) تشریع فرائض را بیان می کرد، فرمود:«و الفریضة و النافلة احدی و خمسون» فریضه و نافله، نه نافله فرائض فقط بلکه مطلق النافلة در شبانه روز با همه فرائض، پنجاه و یک رکعت است« منها رکعتان بعد العتمة» از این نوافل نه از نوافل فریضه«منها» به « احدی و خمسون» بر می گردد. از آن احدی و خمسون «رکعتان بعد العتمة تعد برکعة» یک رکعت حساب می شود،«مکان الوتر» این وتیره را مکان وتر قرار داده است، این نوافل شب است نه نافله ظهر.
اینکه در روایت دارد که رسول الله(ص) بعد از صلاة عشا نماز نمی خواند و می خوابید، بعد از اینکه عشا تمام شد«آوی الی فراشه» می خوابید، چون صلاة اللیل بر او واجب بود و صلاة وتر را باید اتیان کند، خودِ مُبدل را اتیان می کرد، آن هم شاهد بر این است که این صلاة وتیره است یعنی در ثواب کوچک است، نه اینکه در نشستن وتیره می شود، قدش کوتاه می شود، وتیره یعنی وتر کوچکی است. لذا وقتی این بدل آن شد، در سفر ساقط نمی شود بلکه نوافل فرائضی که در سفر قصر می شود، ساقط می شود و اما این دو رکعت نافله عشا نیست لذا ساقط نمی شود.
( سوال… و جواب استاد): روایات ما مثل قرآن مجید است« کما ان القرآن یفسر بعضه بعضا» روایات ما هم همینطور است، روایات را باید روی هم حساب کرد. کاش آنهایی که بر قرآن مجید تفسیر می نویسند، این جهت را مراعات می کردند که این آیه با آن آیه نسبتش چیست؟ قرینه تخصیص یا تقیید می شود؟ اینکه از خودشان توجیه کنند که مثلا این منافاتی با آن ندارد،اینطور نمی شود.
قرینه دیگری بگویم، روایت محمد بن مسلم «محمد بن الحسن باسناده ،عن الحسین بن سعید ، عن صفوان بن یحیی عن العلا» که علاء بن رزین است«عن محمد بن مسلم، عن احدهما(ع) قال: سالته عن الصلاة تطوعا فی السفر» ، از امام (ع) در صلاة نافله در سفر سوال کردم. معلوم است که محمد بن مسلم وقتی سوال از نافله می کند، نوافل فرائض را می گوید. می فرماید:«لا تصلِّ قبل الرکعتین و لا بعد هما نهارا» در سفر یادت باشد وقتی که روز شد،باید دو تا دو رکعتی بخوانی، چون صلاة ظهر و عصر است« لاتصلِّ» قبل از آن رکعتین چون دو تا دو رکعت است«و لا بعدهما شیئا نهارا» نهارا خوانده نمی شود. ما سابقا گفتیم صلاة الغداه را از صلاة النهار قرار داده است، دلالت آن صحیحه تمام است و اینکه شارع در برخی موارد بعد از طلوع فجر را داخل نهار کرده است، این را هم قبول داریم و صحیح است و لکن نهار به معنای عرفی، بعد از طلوع شمس است . و در جایی که شارع نهار را موضوع حکمی قرار دهد، ظاهرش حمل به معنای عرفی است، حتی در قرآن مجید، نهار را که خداوند متعال ذکر کرده است( و جعلنا النهار معاشا) ، یعنی بعد از طلوع شمس است هکذا « مبصرة» بعد طلوع الشمس است. و عند طلوع الفجر که چیزی دیده نمی شود، اینها در روایات چنین است و حتی در کلام خداوند متعال اگر نهار ذکر شود ( و النهار اذا جلیّها) مراد طلوع شمس است، اینجا هم که امام(ع) می فرماید:« لا تصلِّ قبل الرکعتین و لا بعد هما شیئا نهارا» برای صلاة ظهر و عصر است. اما شب چطور؟ نافله صلاة صبح قبل از فریضه صبح خوانده می شود، مغرب هم خوانده می شود و مقتضایش این است که در عشا هم خوانده شود و منعی ندارد چون به «نهارا» تقیید کرده است، به این معنا که از «نهارا» معلوم می شود که در شب، نافله صلاةِ مقصوره نیست، صلاة مقصوره در شب هست ولکن نافله ندارد. دو رکعتی که نشسته خوانده می شود، برای نافله شب است و ربطی به نافله صلاة العشا ندارد.
این تاییدی که گفتم، محل اشکال است. و آن این است که عموم در نهار است که در دو رکعتی که در نهار خوانده می شود، قبلش و بعدش نیست ولکن دو رکعتی که در شب خوانده می شود، قبل و بعدش هست، نه اینکه در هر یک از دو رکعت باشد. مفهوم تقیید این نیست که در هر دو رکعتی هست بلکه در رکعتین شب، قبل و بعدش نافله دارد، صلاة صبح هم همین طور است که نافله دارد. این روایت تایید بر این است که بعض اعاظم(ره) که به این روایت بر ثبوت استدلال کرده اند که نافله لیل ساقط نمی شود، نه! اینطور نیست، مفهومش این است که لیل مثل نهار نیست، در لیل غایت تقیید این است که ثبوت نافله می شود، اما آیا ثبوت نافله در عشا هم هست، نافله او هم ثابت می شود یا ساقط می شود؟ اینجا دیگر دلالتی نسبت به آن معنا ندارد.
دلیل عمده در عدم سقوط وتیره در سفر
عمده دلیل در عدم سقوط وتیره کما اینکه صاحب وسائل (ره) هم در بابش ذکر کرده است، روایاتی است که دلالت می کند امام(ع) فرموده است:« مَن کان یومن بالله و الیوم الآخر فلا یَبیتَنَّ الّا بوَترٍ» یکی روایت زراره است« و فی العلل مرحوم صدوق عن محمد بن الحسن الولید،عن الصفار(محمد بن حسن صفار) عن یعقوب بن یزید الکاتبی، عن محمد بن ابی عمیر،عن حماد عن حریز عن زرارة، قال ابو جعفر(ع) : من کان یومن بالله و الیوم الآخر فلا یَتیتَنَّ الا بوَترٍ» . هکذا در حسنه حمران «عن الصدوق، عن ابیه، عن سعد بن عبدالله، عن محمد بن عیسی بن عبید» ، یا «محمد بن عیسی الاشعری» ،« عن محمد بن اسماعیل بن بزیع، عن عمر بن اذینه، عن حمران،عن ابی عبدالله(ع) قال: قال رسول الله(ص) :لا یَبیتَنّ الرجلُ و علیه وَترٌ» بیتوته معنایش این است که به شب داخل نمی شود ، عند دخول اللیل نمی خوانند،آن وتری که جزء صلاة لیل است، وقتش۰ بعد از انتصاف اللیل است، کما اینکه در وقت نوافل خواهیم گفت که بعد از انتصاب اللیل است. آن وقت که دیگر انسان به لیل داخل شده، معنای ظاهری این است که «فلا یبیتن»یعنی شب را به آخر نرساند، الا اینکه در آن شب صلاة وتر را بخواند«لا یبیتن» به معنای دخول است،نه اینکه به معنای به آخر رساندن است« فلا یبیتن» معنایش نوم است، کسی که ایمان به خدا و رسولش دارد، بیتوته نکند« الا بصلاة الوتر» منظور کدام صلاة الوتر است؟ صلاة الوتر، صلاة وتیره است چون وقت وتر قریب به طلوع الفجر است. «فلا یبیتن» بیتوته نکند،به شب داخل نشود یعنی به نوم شب داخل نشود و معنایش کما اینکه اصحاب فهمیده اند، این است«فلا یبیتن» یعنی نوم نکند. و دارد:«قال رسول الله(ص) : لا یبیتن الرجل و علیه وتر» یعنی هنوز وتر را نخوانده است، نخوابد. در روایات دیگر مثل روایت مفضَّل ،چنین است«قلت اصلِّی العشاء الآخرة،فاذا صلَّیتُ، صلَّیتُ رکعتین و انا جالس» صلاة نافله عشا را بخوانم «فقال: أَما ِانّها واحدةٌ ولو مِتَّ، مِتَّ علی وَترٍ» رکعتین نشسته یک رکعت حساب می شود، اما اگر مُردی ، مُردن شخصی را داری که بعد از صلاة وتر مرده است یعنی آن را درک کرده است ، این مکان صلاة الوتر است. مثل آن است که صلاة وتر را درک کرده ای،مقتضای روایات این است که این صلاة وتیره و وتر کوچک،ساقط نمی شود بلکه این بدل او قرار داده شده است که چون آن را درک نکرد، اقلا این را اتیان کند. اینکه بعض فقها که گمان می کنم یکی از آنها مرحوم نائینی(ره) باشد،فرموده اند: « فی عَدِّ رکعتین الوتیرة من نافلة العشاء اشکالٌ» اقلا انسان این را که اتیان می کند، به احتمال نافله عشا اتیان کند. و چون نافله عشا بودنش ثابت نیست بلکه وتیره است یعنی وتر کوچک است و برای آن بدل گذاشته شده است،و لذا در سفر هم ساقط نمی شود.
پرسش
۱- آیا ایستاده خواندن نماز وتیره، فضیلت دارد؟ توضیح دهید.
۲- کیفیت دلالت روایت حجّار بر نشسته خواندن وتیره را بیان کنید.
۳- اقوال در مورد نافله عشاء در سفر و مختار استاد چیست؟
۴- چگون به روایات در مورد نافله عشاء در سفر استدلال شده است؟
۵- مراد از «فلا یبیتن الا بوتر» چیست؟ توضیح دهید.