دروس خارج فقه/ صلاة / درس ۳: ابحث در نوافل یومیه و اوقات آنها
صاحب عروه (ره) بعد از بیان فرائض یومیه که هفده رکعت است، فرمود:«اما نوافل الیومیة» به این ترتیب است که هشت رکعت قبل از صلاة ظهر و هشت رکعت قبل از صلاة عصر خوانده می شود. بعد می فرماید: این در غیر روز جمعه است واما در روز جمعه«تزاد علی النوافل اربع رکعات» که در حقیقت بیست رکعت می شود. در کلماتِ جمله ای از اصحاب ما چنین است:« تزاد اربع رکعات قبل الصلاة» یعنی این چهار رکعت، قبل از نماز واجبِ ظهر اتیان می شود.
مقتضای روایات معتبره این است که باید نافله ظهر را بعد از زوال شمس و قبل از صلاة ظهر اتیان کند، این متعین است، یعنی اگر شخص بخواهد قبل از ظهر، نافله صلاة ظهر را بخواهند، مشروع نیست، وقتی مشروع است که قبل از صلاة ظهر و«بعد دخول الظهر» نافله ظهر را اتیان کند. نافله عصر را هم که قبل از صلاة عصر اتیان می کند. چنانچه شخصی بخواهد نافله ظهر یا نافله عصر را قبل از ظهر بخواند که فارغ شود و در وقتِ ظهر، خود فریضه را بخواند، کلام مشهور و مقتضای بعضی از روایات معتبره این است که چنین کاری مشروع نیست. اما تقدیم نافله ظهر قبل از زوال شمس،در بعض روایات ضعیفه وارد شده است. لکن ان شاء الله بیان خواهیم کرد که این نوافل را قبل از ظهر به عنوان رجاء می شود خواند، کما اینکه نافله ظهر را بعد از صلاة ظهر به عنوان رجاء می شود خواند، ولکن آنچه به حسب ادله مشروعیت دارد، این است که نافله ظهر بعد از دخول وقت ظهر و قبل از صلاة ظهر باشد.
نوافل روز جمعه وخصوصیات آنها
در روز جمعه به مقتضای روایات معتبره، خصوصیتی هست، که در این روز تقدیم نوافل بر ظهر جایز است حتی شش رکعت نافله عصر جمعه، بلکه همه نافله عصر را می تواند مقدم کندو قبل از ظهر بخواند،این مشروع است وعیبی ندارد. درتقدیم نوافل، فرقی نمی کند-کما سنذکر-که صلاة الجمعه بخواند یا صلاة ظهر بخواند. بلکه شیخ الطایفه (ره) فتوا داده است- (تهذیب پیش من نبود- وقتی که در استبصار ، نگاه کردم،) می گوید:آنچه من فتوا می دهم این است که در روز جمعه چه نماز ظهر یا نماز جمعه بخواند، مقدم کردن نوافل جمعه، افضل است و بعد هم ایشان شاهدش را نقل می کند. این یک خصوصیتی است که شارع به یوم الجمعه داده است .یک خصوصیت دیگری هم که شارع به یوم الجمعه به حسب روایات داده، این است که نوافل را زیاد کرده است،مشهور این است که آن نوافلی که زیاد شده است، اربع رکعات است و بدان جهت جماعتی بلکه نظر اکثر کلمات بزرگان این است که قبل از ظهر و قبل از اینکه خود صلاة اتیان شود، این اربع رکعات را هم می تواند اتیان کند. لکن مستفاد از بعض از روایات که آنها هم معتبر هستند، این است که شارع شش رکعت نافله جمعه را نسبت به نوافل سایر الایام ، اضافه کرده است، بنا بر مشهور و بناء بر نظر صاحب عروه نافله روز جمعه، بیست رکعت می شود،نافله ظهرین ۱۶ رکعت که با ۴ رکعت اضافه در جمع ۲۰ رکعت می شود. ولی بنابر این روایات، مجموع نافله ظهر وعصر ۲۲ رکعت می شود. چون روایات معتبر است هم در چهار و هم در شش رکعت، ما در مقام جمع بین روایات می گوییم: هر دو این زیادی به نوافل اضافه شده است، اقلش چهار رکعت زاید شده است و تا شش رکعت هم می تواند انسان زیاد کند، چون هر دو مستحب هستند.
اما نسبت به اوقات این نوافل جمعه که بعد هم ان شاء الله بحث خواهیم کرد، اجمالش این است که روایات معتبر هستند و مقتضایشان این است که جایز است و می شود همه نوافل را قبل از صلاة ظهر بخواند. چه صلاة جمعه بخواند و چه صلاة ظهر بخواند و جایز است که بعض نوافل صلاة ظهر و بعض نوافل صلاة العصر را قبل بخواند و بعضش را برای بعد بگذارد به آن نحوی که در رویات وارد شده است.
این جهتِ روایات،هم ناظر است بر آن مقدار از عددی که بر نافله ظهر زیاد شده است و هم به اینکه در وقت اتیان آنها توسعه است. یکی از روایاتی که دلالت می کند که بر نوافل جمعه چهار رکعت اضافه شده است. صحیحه بزنطی است« و عنه یعنی محمد بن الحسن باسناده عن احمد بن محمد، احمد بن محمدبن (عیسی) یا احمد بن محمد بن (خالد) فرق نمی کند. سندش به هر دوی آنها صحیح است، هر دو از احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی روایت دارند« عن احمد بن محمد بن ابی نصر قال: سالت ابا الحسن(ع)» سؤال کردم از اباالحسن(ع) «عن التطوع یوم الجمعة» از صلاة تطوع و نافله در یوم الجمعه «قال:ستُّ رکعات فی صَدر النهار» شش رکعت نافله یعنی سه نماز دو رکعتی در اول روز می خوانی و ستُّ رکعات قبل ازوال و رکعتان اذا زالت شش و شش می شود دوازده، این دو تا را هم ه عندالزوال می خوانی ، چهارده رکعت می شود«وست رکعات بعد الجمعة» شش رکعت را هم بعد صلاة الجمعه اتیان می کنی « فذلک عشرون رکعة سوی الفریضة» در این صورت غیر از فریضه، بیست رکعت نافله صلاة، در یوم الجمعه می شود. این دلالت می کند که عدد زاید بر نافلة الظهرین چهار رکعت است . کیفیتش هم اینجور است یعنی چون کیفیت دیگر هم به طریق معتبر بیان شده است که الان خواهیم خواند، این نحو مشروع است. اما روایت فضل بن الشاذان «محمد بن علی بن الحسین فی العلل و عیون الاخبار باسناده عن الفضل بن الشاذان عن الرضا(ع) » که در سندش کلامی هست که ان شاءالله بخث خواهیم کرد«قال: انّما زیدَ فی صلاة السُنَّة یومَ الجمعة اربعُ رکعاتٍ» چهار رکعت زیاد شده است« تعظیماً لذلک الیوم» این چهار رکعت ، تعظیم یوم جمعه است چه صلاة ظهر بخواند و چه صلاة جمعه بخواند. «و تَفرقةً بینَه و بینَ سائر الایام» که در نافله ما بین روز جمعه و سایر الایام فرقی باشد. می گوییم: این چهار رکعت که زیاد شده است، جمعاً بین الروایات و اقلّش است. اما این چهار رکعت را چطور باید اتیان کند؟ این روایت ساکت از آن معناست. اما در صحیحه سعد بن سعد الاشعری می گوید:«و باسناده عنه یعنی عن احمد بن محمدبن- عیسی یا خالد؟-عن البرقی» یعنی محمد بن خالد. ظاهر روایت که برقی (ره) گفته است، معلوم می شود که احمد بن محمد بن عیسی است که از برقی(ره) که محمد بن خالد است،نقل می کند،«عن سعد بن سعد الاشعری قمی(ره)»نقل می کند که از اصحاب امام رضا(ع) بود، در شیخان هم مدفون است«قال: سالته عن الصلاة یوم الجمعة» از صلاة یوم الجمعة سؤال کردم«کَم رکعةً هی قَبلَ الزوال؟» قبل از ظهر چند رکعت است؟ «قال: ستُّ رکعاتٍ بکرة» طرف صبح شش رکعت بخوان«وست رکعات بعد ذلک» شش رکعت هم بعد صبح بخوان، در این صورت«اثنتا عشرة رکعةً» دوازده رکعت می شود «و ستُّ رکعات بعد ذلک» شش رکعت هم بعد از این بخوان که مجموعش می شود هیجده رکعت «و رکعتان بعد الزوال» بعد از زوال یعنی بعد از اینکه ظهر شد دو رکعت بخوان« فهذه عشرون رکعة» این بیست رکعت شد« و رکعتان بعد صلاة العصر» بعد از عصر هم دو رکعت بخوان، «فهذه ثِنتانِ و عشرون رکعةً»بیست و دو رکعت نماز می شود. در روایت دیگر هم هست که روز جمعه ده رکعت قبل از زوال بخوان، ده رکعت هم بعد صلاة العصر بخوان .
وقت نافله روز جمعه و نظر شیخ الطایفه (ره)
مجموع رکعات روز جمعه با توجه به این روایات معتبره،افضلش بیست و دو رکعت و اقلّش رکعت است و در کیفیت اتیان که در نافله صلاة الجمعه مذکور است، هر کدام از آنها جایز است و اشکالی هم ندارد. لکن شیخ الطایفه(ع) که ملتزم شده است و بعید هم نیست که بگوئیم اتیان تمام نوافل یوم الجمعه قبل از صلاة در یوم جمعه، افضل است، دلیلش صحیحه علی بن یقطین است« و عنه یعنی محمد بن الحسن باسناده عن محمد بن احمد بن یحیی» صاحب نوادر الحکمة «عن احمد بن محمد بن عیسی «عن حسن بن علی بن یقطین » پسر کوچک علی بن یقطین است،« عن اخیه حسین بن علی بن یقطین» از برادر بزرگش نقل می کند و آن هم «عن ابیه» نقل می کند که علی بن یقطین است، دو پسر، هر دو جلیل بودند و پدر که اجلّ شاناً بود«قال: سالت ابا الحسن(ع) عن النافلة التی تُصلَّی یومَ الجمعة وقتَ الفریضة، قبلَ الجمعة اَفضلُ او بَعدَها» هم نافله عصر را می گیرد و هم نافله صلاة ظهر و صلاة جمعه را می گیرد، این نوافل قبل صلاة جمعه افضل است یا بعد از صلاة جمعه؟قال: قَبلَ الصلاةِ امام(ع) فرمود که قبل از صلاة، افضل است. مقتضای اطلاق این است که چه نماز جمعه بخوانی یا چه نماز ظهر بخوانی، این نوافل را قبل از صلاة بخوانید افضل است. بدان جهت شیخ (ره) فرموده است: با استفاده از این روایات آنچه که فتوا می دهم افضلیتِِ نوافل قبل از صلاة است. عرض می کنیم که بعید هم نیست چون روایتِ معارض ندارد. امام(ع) فرمود: افضل است، نه اینکه آنها فضلیت ندارند و مستحب نیستند. پس جمع بین الروایات این می شود.
نافله مغرب را هم گفتیم که چهار رکعت بود، امام(ع) فرمود: این نافله چهار رکعت را در سفر و حضر ترک نکن،چون نماز مغرب تقصیر نمی شود و نافله اش هم ساقط نمی شود. بعد نافله عشا می رسیم ،نافله عشا دو رکعت عن جلوسٍ است.
نافله نماز عشاء
در نافله عشا کما ذکرنا در سه جهت محل کلام است:آیا این دو رکعت، نافله صلاة العشا است یا دو رکعت، نافله صلاة العشا نیست؟ چون نافله، ضِعف الفریضة است،فریضه ای که بر ما واجب است، هفده رکعت است و نوافل هم که ضعف الفریضه است، سی وچهار رکعت می شود و سی و چهار با هفده می شود پنجاه و یک و اگر ما وتیره را بخوانیم، می شود پنجاه و دو رکعت، دو رکعت عن جلوسٍ است. ائمه هدی(ع) به مقتضای ظاهر بعض از روایات،فرموده اند: شارع این دو رکعت را جای یک رکعت گذاشته است که فریضه ای که هفده رکعت است، سی وچهار نافله داشته باشد، چون اگر این دو تا را حساب کنی، پنجاه و دو می شود، در روایت هم دارد که این « رکعتین عن جلوسٍ تُعَدَّانِ برکعةٍ عن قیام» یک رکعت عن قیامٍ حساب می شود. بعضی فرموده اند: اصل این دو رکعت نشسته،نافله نیست، بلکه جای نافله هم نیست، چون مجموع نوافل با فرائض پنجاه رکعت است ، هفده رکعت نماز واجب است، سیزده رکعت نماز شب و نافله صبح است ، بعد هم هشت رکعت مال ظهر و هشت رکعت عصر و چهار رکعت مال مغرب است و نماز عشا نافله ندارد. این دو رکعتی که اتیان می شود، نماز مستحبی است ونافله نمازها نیست، دو رکعت عن جلوسٍ را شارع تشریع فرموده است تا این دو رکعت یک رکعت حساب شود و نوافل «من حیث العدد ضِعف الفریضة» شود، نوافل یعنی مستحبات ،نه اینکه این دو رکعت، نافله عشا حساب شود، نمازهای مستحبی که انسان اتیان می کند، ضعف الفریضه بشوند، مثل صلاة اللیلی که صلاة نوافل یومیه نیست، این هم همینجور است، پس نافله صلاة عشا حساب نیست.
جهت دیگر؛ علی کل تقدیر که این صلاة مستحب است و هر جوری که باشد آیا متعین است که«عن جلوس» خوانده شود یا «عن قیام» هم می شود این دو رکعت را اتیان کرد؟
حکم دو رکعت وتیره در سفر و حضر و نظر صاحب عروه(ره)
مطلب سوم که محل بحث است، این است که آیا این دو رکعت وتیره صلاة العشاء، در سفر که خود صلاة عشا قصر می شود و دو رکعت خوانده می شود، در سفر ساقط می شود یا نه؟ در این سه جهت صاحب عروه(ره) فتوا دارند، ایشان این دو رکعت وتیره را نافله عشا قرار داده و در مقام ثانی گفته: افضل در نافله عشا این است که «عن قیام» بخواند ودو رکعت را دو رکعت«عن قیام» بخواند ولکن احوط خواندن«عن جلوس» است که در بحث قبل گفتم و وجهش هم معلوم می شود چرا که احوط است؟ و در مطلب سوم فرمود: «علی الاقوی» ساقط می شود، چون این دو رکعت، نافله صلاتی است که خود آن صلاة تقصیر می شود و بدان جهت نافله اش هم عند السفر ساقط می شود. این سه مرحله را باید بحث کنیم.
اما نسبت به روایات، در بعض روایات، صلوات واجبه و مندوبه را پنجاه رکعت شمرده اند، مثل صحیحه معاویة بن عمار که آمده است:«محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی عن احمد بن محمد بن عیسی عن علی بن نعمان عن معاویة بن عمار» روایت صحیحه است«قال: سمعت ابا عبدالله(ع) یقول: کان فی وصیة النبی(ص) لعلیّ(ع) الی اَن قال: یا علی! اُوصیک فی نفسک بخصالٍ فاحفَظها عَنِّی ثم قال: اللهم اَعِنه» خدایا علی را کمک کن، خیلی چیزها به سرش خواهد آمد «الی ان قال: و السادسةُ الاَخذُ بسُنّتی فی صلاتی» به سنت من در صلاة من اخذ کن«و صَومی و صدقتی» .
در بحث قبل چیزی را وعده داده بودم که بیان آن اهم است، اینکه رسول الله(ص) در صلاة، رکعاتی را اضافه کرد، آن اضافه، تشریع است، کما اینکه در سایر روایات هم بیان شده است که فی الجمله این روایات معتبره را خواهیم خواند، خدواند متعال تکریما للنبی(ص) به ایشان اختیار تشریع داده بود که می توانی این ده رکعتی که گفتم به این اضافه کنی یا می توانی از شریعت حکمی را جعل کنی، بدان جهت به نبی اکرم(ص) وصف شارع را اطلاق می کنند کما اینکه به خداوند متعال شارع اطلاق می شود«شَرَعَ رسولُ الله(ص) » یعنی جزو شریعتش قرار داده است. این لفظ سنت در روایات که می فرماید:« و الاخذ بسنتی فی صلاتی و صومی» یعنی آنهایی که در صلاة و صوم، مجعول من هست، چه واجب و چه مستحب باشد، اخذ به سنت من کن. این تشریع است یعنی شیئی را جزو شرع قرار دادن، چون خداوند این اجازه را فرموده بود و امر هم کرده است بر اینکه( ولکم فی رسول الله اسوة حسنة) یعنی هر چیزی که رسول الله(ص) جعل فرمود، او برای شما اسوه حسنه است که واجب است این معنا مُتّبع شود. رسول اکرم(ص) اوامری دارد که آنها را جزو شرع قرار نداده است، آنها را بما هو رئیس القوم و زعیم الامّه امر می کرد، آن امر، امر ولایتی است.
بیان مناصب رسول اکرم(ص)
رسول اکرم(ص) سه منصب داشت: یک منصبش این بود که وحی بر او می شد و لو اینکه بعضی از احکام ، جعل خودش باشد و وحی نباشد ولی مبیِّن وحی و شرع است، این وحیی که به او می شد،یک منصب است، که شرع را بعد از جعل خداوندی یا بعد از جعل خودش بیان می کرد،این هم که مبین احکام شریعت بود، منصب دوم او بود و این احکام باید از او اخذ شود. منصب سومی که رسول الله(ص) داشت، اینکه زعیم المسلمین و المؤمنین بود، ولایت امر داشت، ولیّ امر بود و بدان جهت هر چیزی را که امر می کرد که مثلاً فرمود امروز برای جهاد خارج شوید، لازم الإتباع بود. تشریع اصل وجوب جهاد، من الله است ولکن تعیینش که ای فلان و فلان خارج شوید،( کما اینکه گفته اند،)
اینها امر ولایتی و زعامتی بود،زعیم الأُمّه بوده است و قولشان مسموع بود. در مورد کارهای رسول الله (ص) در روایات دارد:« وَضَعَ رسولُ الله(ص) الزکاةَ علی تسعةٍ» تشریع است،امر مولوی نیستند، همانگونه که در باب صلاة به رسول الله(ص) تفویض شده بود که مقدار نماز ها را خودش تعیین کند، در باب زکات هم تفویض شده بود بر او ، چون در آیه فقط(ایتاء الزکاة) آمده بود و تعیین نشده بود. به رسول اکرم (ص) تفویض شده بود که مقدار زکات را به آنهایی که متعلق است، تشریع کند. بدان جهت رسول الله(ص) « وَضَعَ علی تسعة» بر نُه تا، این زکات تشریعی است، شرع و حکم شرعی است، حکم مولوی نیست،این به خاطر آن منصب اول بود که به او وحی می شد و بعضاً تفویض شده بود که خصوصیات شرع را خودش تکمیل کند. بدان جهت از امام (ع) که سؤال کردند: چرا در برنج زکات نباشد؟ امام (ع) فرمود: در زمان جدّم هم ارز یعنی برنج بود ولکن جدّم وضع نکرد یعنی تشریع در برنج نیست، تشریع زکاتی نیست. بدان جهت فقیه باید ملتفت شود، آن مواردی که جَعَلَ رسولُ الله(ص)،تفویض من الله است، می خواهد از شرع قراد بدهد،این را قاطی نکند به اوامری که از رسول الله(ص) بعضاً به عنوان ولی الامر صادر می شد، چون ولی امر بود، واجب الإتباع بود ولکن آنها مال شرع نبود. وجوب اطاعت نبیّ خدا در اوامر زعیمیّه اش حکم خداست، اما امری که رسول لله(ص) به جهت رعایت نظم می کرد، که فرمود: ای فلان کس! موقع مردن من بلند شو، بروبه جیش و لشکر فلانی متصل شو، اینها امر ولایی است و ربطی به حکم شریعت ندارد. بدان جهت ائمه هدای (علیهم السلام) ما هم منصب اول را که جعل احکام کنند و در احکام ، وحی به آنها شود، ندارند. رسول الله(ص) احکامی را که در شرع بود، بیان می کرد و احکام شریعت از او اخذ می شد.امام (ع) دو تا منصب دیگر دارد. یکی اینکه مبیِّن احکام است مانند پیامبر(ص) عقیده شیعه این است که این احکامی که هست، بعد النبی(ص) از اوصیاء النبی(علیهم السلام) اخذ می شود لحدیث المتواتر:« انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی لم تمسکتم بهما لن تضلو ابدا ان یفترقا حتی یردا علیّ الحوض» حدیث متواتر بین الفریقین است که اگر کسی تتبع کند، ادنی شکی در او نمی ماند که احکام شریعت از چه کسی باید اخذ شود. بدان جهت مرحوم سید بروجردی(ره) فقیه عظیم الشأن در مباحثه می فرمود: ما اگر قضیه ولایت و زعامت بر مسلمین را گذشتیم و اغماض کردیم و از آن حرفی نزدیم، شما درباره اینکه احکام شرع را باید از اهل بیت(علیهم السلام) گرفت:« انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» در این چه بهانه ای دارید؟ این منصب اخیری که اینها مبین احکام هستند، این را چرا طرد کردید؟ معلوم است کسی که در بیان احکام مرجع باشد، خودش هم زعامت پیدا می کند، آنها می دانستند چه می کردند. تمام اسبابِ رو آمدن اهل بیت(علیهم السلام) را می خواستند از بین ببرند«ولکن کیف یطفأ نور الله؟».
( سؤال… و پاسخ استاد:) می گوید:« یا علی! اوصیک فی نفسک بخصال فاحفظها عنّی ثم قال اللهم اَعِهه و السادسة الأخذ بسنتی فی صلاتی و صومی » این حکم مولوی نیست، این الحاق به شریعت است« و صدقتی» زکات من ، سنت من در زکات، آنچه رسول الله(ص) در زکات وضع کرده است، سنت است.«اما الصلاة فخمسون رکعة» یا علی صلاة پنجاه رکعت است،پنجاه رکعت چه موقع می شود؟ پنجاه رکعت آن وقتی می شود که در ما نحن فیه نافله عشا حذف شود، هشت رکعت ظهر ،هشت رکعت عصر ، (شانزده رکعت می شود) و چهار رکعت مغرب ، (که بیست رکعت می شود). (سیزده رکعت می ماند،) صلاة نافله شب و نافله فجر، این می شود سی و سه ، هفده رکعت هم که فریضه است و مجموعش می شود خمسین.عَتَمه، حذف شد.
روایت دیگری که در مانحن فیه می خوانم، صحیحه حنّان بن سدیر است. بنابر قرائنی که در روایت موجود است، این روایتِ حنّان بن سدیر، صحیحه می شود. « عن محمد بن یحیی عن محمد بن الحسین عن محمد بن اسماعیل بن بزیع عن حنّان قال: سأل عَمرُو بن الحُرَیثٍ ابا عبدالله (ع)»حنان می گوید: عمرو بن حریث سؤال کرد از امام صادق(ع) «و انا جالس» من هم خدمت ایشان نشسته بودم«فقال له: جعلت فداک اَخبِرنی عن صلاةِ رسولِ الله(ص) » از اینجا معلوم می شود که عامه در نوافل با شیعه اختلاف دارند، به واسطه اینهاست که اصحاب از ائمه(علیهم السلام) اینجور سؤال می کنندکه نافله رسول الله(ص) چگونه است؟ «اخبرنی عن صلاة رسول الله(ص) فقال : کان النبیُّ یصلِّی ثمانَ رکعاتِ: الزوالِ» وقتی که ظهر شد، هشت رکعت می خواند « و اربعا للاولی» چهار رکعت هم صلاة ظهر می خواند و ثمانیَ بعدها بعد صلاة ظهر،هشت رکعت می خواند. «و اربعاً العَصرَ» چهار رکعت هم که صلاة عصر را می خواند «و ثلاثاً المغربَ» سه رکعت هم نماز مغرب می خواند « و اربعا بعد المغرب» بعد از مغرب می خواند «و العشاءَ الآخرةَ اربعاً» عشای آخره را می خواند « و ثمانی صلاةِ اللیل» ثمان رکعات، صلاة لیل را می خواند« ثلاثاً الوَتَرَ»،صلاة وتر را هم سه رکعت می خواند، شفع و وتر که ما می گوییم، در روایات به عنوان صلاة الوتر است. بدان جهت این سه رکعت در روایات ما هم هست که ان شاء الله خواهد آمد که باید بینشان فصل شود،یعنی یک رکعت را جدا بخواند و بعضی از اصحاب گفته اند: متصل عیب ندارد کما اینکه عامه هم متصل می خوانند. پس یازده رکعت شد«و رکعتی الفجرِ» دو رکعت نافله فجر را می خواند« صلاة غداة را رکعتین» ، صلاة الغداده رکعتین می خواند. « قلت: جعلت فداک و ان کنتُ اَقوی علی اکثر مِن هذا یعذِّ بُنی الله علی کثرة الصلاة؟» بعد می پرسد: اگر من بیشتر بخوانم ، ضرری دارد؟ فرمود: « فقال: لا» به بیشتر خواندن عذاب نمی کنند، اینها هم که بیشتر می خوانند ضرری برای آنها ندارد « ولکن یعذِّب علی ترک السنة» چون معنای این زیاد کردن، تشریع است، در حالی که سنت همان اولی است، سنت رسول الله(ص) را رها کردن و ملتزم شدن با اینکه اینجور صلاة، مطلوب است، بر این عذاب می شود یعنی عذاب تشریع، منتها بیشتر از این نمی شد که حضرت آشکار بگوید، امام(ع) آن زمان بیشتر از این، این مطلب را نمی توانست باز کند که خداوند متعال بر ترک سنت که شخص سنت را رها کند و بر خلاف او فتوا دهد، عذاب می کند.
(سؤال …و پاسخ استاد:) تشریع امر قصدی است اولا خواهیم گفت که صلوات نافله در وقت اگرفریضه خوانده نشده است، یا مشروع نیست، یا کراهت دارد. بدان جهت وقت آن بعد اتیان الفریضه است.
کلام در تشریع با قصد می شود، بعضی گفته اند که حرمت تشریع به فعل خارجی سرایت نمی کند، بعضی اینجور ادعا کرده اند که تشریع، امر قلبی است، بنا می گذارد که اینجور است، این بنای قلبی است و حرام است و افترای علی الله است، فعل چرا حرام باشد؟! آن بحث دیگری دارد که قبح تشریع، سرایت بر فعل می کند. فعلی که «یشرّع به» قبیح است، افترای علی الله و افترای عملی است. بدان جهت در ما نحن فیه حرام است. غرض این است که دو رکعت بودن نافله صلاة العشا در این روایت ذکر نشده است. این معنا در خاطرتان باشد تا ببینیم در بحث بعد به کجا می رسیم؟ ان شاء الله.
پرسش
۱- نوافل یومیه و اوقات آنها را بیان کنید.
۲- نوافل یوم الجمعة و خصوصیت آنها چیست؟
۳- وقت نافله یوم الجمعة و نظر شیخ الطائفة(ره) در آن را توضیح دهید.
۴- حکم دو رکعت وتیره در سفر و حضر چگونه است؟
۵- مناصب رسول اکرم(ص) کدامند؟ ارتباط این مسأله با بحث ما در چیست؟