دروس خارج فقه/ صلاة / درس ۲: بیان صاحب عروه (ره) در نمازهای واجب و اوقات آنها
صاحب عروه(ره) می فرماید: نمازهای واجب برای مکلف در شبانه روز، پنج تاست: صلاة الظهرین و العشائین و صلاة الفجر. صلاة صبح دو رکعت، صلاة الظهر و العصر هر کدام چهار رکعت، مغرب سه رکعت وعشا هم چهار رکعت است. بعد می فرماید: این رباعیات یعنی نمازهایی که چهار رکعت هستند، صلاة ظهر،عصر و عشاء در سفر قصر می شوند. امام بقیه ، یعنی صلاة مغرب و صبح و صلاة جمعه در سفر و در حضر فرقی نمی کنند. البته بنابر این که صلاة جمعه در سَفَر، مشروع باشد. ایشان می فرماید: صلوات نافله زیاد است، اما نوافلی که مال فرائض یومیه است، ضِعف فرائض هستند که در مجموع، این نوافل سی و چهار رکعت هستند. هشت رکعت مال صلاة ظهر که قبل از ظهر است، هشت رکعت مال صلاة العصر که قبل از عصر است،و چهار رکعت برای صلاة مغرب بعد از مغرب دو رکعت برای صلاة الصبح که سی و سه تا می شود و شارع ، رکعتین مِن جلوسٍ را برای صلاة عشاء ، نافله قرار داده است که این رکعتین عن جلوسٍ در ما نحن فیه، یک رکعت عن قیامٍ حساب می شود. لذا این سی و سه با یک رکعت عن قیامٍ ، سی و چهار رکعت می شود که ضِعف الفریضه است. این حکم که صلوات یومیه ، خَمس صلوات است، بین علمای مسملین از ضروریات است.
اما آنچه جای کلام است ، اوقات اینها است که اوقات صلوات الخمس در « فصل فی اوقات الصلوات »، بحث خواهد شد.درمقام، کلام در اعداد صلوات خمس است.
اما در صلوات الخمس، در دو جهت حث می کنیم: یک جهت راجع به فرائض است که از اول، چطور پنج نماز شده است؟ جهت ثانیه در عدد نوافل است، پنجاه ویک رکعت است، یا کمتر است؟ بعد از حلّ این مطلب، کلام در دو جهت واقع می شود: یک جهت در نافله عشاء است که آیا نافله عشا از نوافل صلوات یومیه است؟و اگر از صلوات یومیه باشد، باید جالساً خوانده شود یا قیاماً هم جایز است؟ صاحب عروه(ره) آن را از نوافل یومیه قرار داده و فرموده: احوط این است که عن جلوسِ خوانده شود، ولکن اگر قیاماً بخواند، افضل است. شبیه آنچه بعضی فقها در مسافر که در امکنه اربعه ، مخیرٌ بین قصر و تمام است می گویند: تمام افضل است ولکن احتیاط قصر است. در ما نحن فیه هم قیام افضل است ولکن احتیاط، در جلوس است. اگر این مساله اینجا حل شد، معنای عبارت فقها در آنجا هم معلوم می شود. داستان فرائض را ائمه: در روایات معتبره بیان فرموده اند.
استدلال به روایات در اوقات صلوات یومیه
داستان فرائض در روایات معتبره از طریق ائمه(علیهم السلام) بیان شده است. یکی صحیحه زراره است« محمد بن یعقوب، عن علی بن ابراهیم عن ابیه» این سند اول. « محمد بن یحیی العطار، عن احمد بن محمد» این هم سند دوم «وعن محمد بن اسماعیل ، یعنی کلینی عن محمد بن اسماعیل ، عن الفضل بن شاذان » سند سوم «جمیعا عن حماد بن عیسی، عن حریز، عن زرارة» روایت به این سه سند معتبر، نقل شده است از حماد بن عیسی عن حریز عن زراره ، زراره هم که معلوم است که از فقها است،نکاتِ دقیق اَحکام را از امام(ع) می پرسد. «قال: سالتُ ابا جعفر(ع) عَمّا فَرَضَ اللهُ عَزَّوجَلّ مِن الصلاة » از آن صلواتی که خدا فرض کرده است، پرسیدم. «فقال: خَمسُ صلواتٍ فی اللیل و النهار » درشب و روز پنج نماز است« فُقلتُ هل سَمّا هُنَّ اللهُ و بَیَّّنَهُنَّ فی کتابه» زراره می گویند: پرسیدم آیا خداوند اینها را در قرآنش اسم برده و بیان کرده است؟« قال: نَعَم» امام(ع) جواب دادند بله « قال الله تعالی» امام باقر(ع) توضیح می دهد که چطور خدا بیان کرده است« قال اللهُ لنبیِّه اَقِمِ الصلاةَ لدلوک الشمس الی غَسَقِ اللیل و دلوکُها زوالُها» از دلوک شمس تا غَسَق اللیل نماز خوانده می شود، تو هم در این زمان اقامه نماز بکن، امام(ع) می فرماید: دلوک یعنی زوال الشمس، زوال شمس از دایره نصف النهار که ظهر می شود« و فیما بَینَ دلوکِ الشمس الی غَسَق اللیل اربعُ صلواتٍ» ما بین « دلوک الشمس الی غَسَق اللیل» یعنی نصف اللیل که خواهد آمد «اربعُ صلواتٍ سَمّاهُنَّ اللهُ و بَیَّنَهُنَّ و وقَّتَهُنَّ و غَسَقُ اللیلِ هو انتصافُه » غَسَقُ اللیل، انتصافُ اللیل است که آخر وقت صلاة مغرب و عشا است، « ثم قال الله تبارک و تعالی و قرآن الفجر اِنّ قرآنَ الفجر کان مشهودا » قرآن فجر ، مشهود می شود. یعنی به نزول ملائکه که حاضر می شوند، رسول الله (ص) که صلاة صبح را می خواند، هم مؤمنین، هم ملائکه در جماعت حاضر می شدند که در روایات است «فهذه الخامسةُ» قرآن فجر که صلاة صبح است، صلاة پنجمی است.
این که پنج نماز باید خوانده شود ، از این آیه استفاده می شود، و اینکه چه زمانی خوانده بشوند؟ بعضی ما بین دلوک الشمس الی غسق اللیل و یکی هم بعد الفجر «و قال تبارک و تعالی فی ذلک اَقِمِ الصلاةَ طَرَفَیِ النهارِ » نماز را در دو طرف روز اقامه کن، «و طَرَفا ها المغربُ و الغَداةُ » دو طرفش یک مغرب است، که طرف خارج از نهار می شود. و دیگری هم غَداة است آیا طرف خارج از نهار است، یا طرف داخل نهار است؟ ببینید این از بقیه حدیث چطور استفاده می شود.
شروع روز؛ طلوع شمس یا طلوع فجر
در مبدأ نهار بین علما خلاف است که آیا مبدأش، طلوع شمس است، همین که می گوییم« اذا طَلَعَت الشمسُ فالنهارُ موجودةٌ» که ملاک، طلوع شمس است، نهار، آن وقت موجود می شود، یا نهار به طلوع فجر است که از طلوع فجر، نهار شروع می شود، و تا مغرب، روز است؟ در بعضی جاها مسلَّم است که مراد شارع از شب، تا طلوع فجر است، یکی مثل باب صوم؛ معلوم است که ( کلوا و اشربوا) را خود خداوند متعال فرموده است که(حتّی یَتَبَیَّنَ الخیطُ الابیضُ من الخیط الاسود) اکل و شرب عند طلوع الفجر تمام می شود. مقارناً لطلوع الفجر باید روزه بگیرد . و یکی مبیت در منی است« فی لَیالی الرَمی» که مبیت در منی واجب است ،آن شبی که باید مبیت کند، تا طلوع الفجر است، ولکن کلام این است که اینها تخصیص در لیل است، یا تخصُّص هستند؟ آنجاها که حکم معلوم است اثری ندارد. انما الکلام در این است که مبدأ در نهار و در یوم ، طلوع الشمس است(یومی که مقابل لیل است، که به معنی النهار می شود) آیا مبدأ آن، طلوع الشمس یا طلوع الفجر است؟ این اثر عملی دارد. در باب حیض که دم حیض، سه روز مستمر باید باشد، از طلوع شمس حساب می شود بنابر این که یوم من طلوع الشمس است، اگر بنا بشود از طلوع الفجر حساب بشود ، باید سه روز از طلوع الفجر باشد. و هکذا برمسافر که اقامه عشره ایام واجب است، آیا این عشره ایام من طلوع الشمس است، که ده روز بماند یا من طلوع الفجر حساب است؟ و معنای عرفی نهار ( یوم در مقابل لیل ) ظاهراً همان طلوع الشمس است. لذا مادامی که شمس طالع نشده، آن را جزء شب می دانند، عرفاً هم اینطور است. لذا گفته اند« اذا طلعت الشمس فالنهار موجودة» ولکن ما بین فقها محل خلاف است که مبدأ یوم و نهار، مِن طلوع الفجر است یا من طلوع الشمس؟ اگر مراد از نهار ، طلوع الشمس باشد، طَرَفَیِ النهار که صلاة صبح و صلاة المغرب است، هر دو از نهار خارج می شوند، چون بعد از طلوع الفجر تا طلوع الشمس باید نماز صبح را بخواند، آن در طرف خارج می افتد. کما اینکه مغرب را بعد از مغرب شدن باید خواند، و اما اگر نهار از طلوع الفجر حساب بشود صلاة الغداة در طرف داخل نهار واقع می شود و مغرب در طرف خارج نهار حساب می شود.
ببینید از این روایت صحیحه معتبره مبارکه، کدام یک از اینها استفاده می شود؟ آیا نهار من طلوع الفجر است او من طلوع الشمس ؟امام (ع) می فرماید: «و قال تبارک و تعالی فی ذلک اقم الصلاة طرفی النهار و طرفها المغرب و الغداة» دو طرفش مغرب و صلاة صبح است« و زلفا من اللیل و هی صلاةُ العشا الآخِرة »و خداوند( زلفاً من اللیل ) گفته است، آن هم صلاة العشاء الاخرة است نه مغرب . صلاة ظهر می ماند« و قال تعالی (حافظوا علی الصلوات والصلاة الوسطی) وهی صلاة الظهر » آن صلاة وسطی، صلاة ظهر است« وهی اوّلُ صلاةٍ صَلّاها رسولُ الله(ص) » اول صلاتی است که رسول الله (ص) ( یعنی بعد از نزول آیه اَقِم،) آنرا خوانده است« اوّلُ صلاةٍ صَلّاها رسولُ الله (ص) و هی وَسَطُ النهار» صلاة ظهر وسط النهار است« و وسطُ الصلاتین بالنهار» و وسط دو نمازی است که در روز واقع می شوند. در این عبارت، طلوع فجر را داخل نهار کرده است چون نهار از طلوع الفجر است، می گوید: « فهی » یعنی صلاة ظهر« وسط النهار » است« و وسطُی الصلاتین بالنهار » است . دو نمازی که در نهار خوانده می شود صلاة الغداة و صلاة العصر، هر دو در روز خوانده می شود، مغرب که قطعا خارج است، آیا صبج خارج از نهار است یا نه ؟ « و زلفا من اللیل و طرفاه المغرب و الغداة و زلفا من اللیل هی صلاة العشا الاخرة و قال» این چهار نماز شد، مغرب ، عشا و زلفا من اللیل که صلاة العشا می باشد، یکی هم قرآن الفجر، تا اینجا چهار نماز می شود، صلاة ظهر ماند لذا می فر می فرماید: « وقال الله تعالی (حافظوا علی الصلوات والصلاة الوسطی ) و هی صلاة الظهر و هی اول صلاة صلاها رسول الله (ص) و هی وسط النهار و وسط صلاتین بالنهار».
دلیل محسبه روز از طلوع شمس
آنهایی که روز را از طلوع شمس حساب می کنند و نماز صبح را خارج از آن می دانند، چنین می گویند: همانطوری که نماز مغرب خارج بود، در اینجا هم همینطور است، اینکه قرآن می فرماید: صلاة ظهر در وسط روز است، دلیل است بر اینکه صلاة صبح خارج از روز است . چرا؟ چون وسط، آن وقت می شود که شمس از دائره نصف النهار زائل بشود. دائره نصف النهار از طلوع شمس حساب می شود . پس خود این وسط النهار قرینه است که مراد در ما نحن فیه آن طرف، طرف خارج از نهار است.
ولکن این حرف قابل خدشه است، چون فرمود:«و هی وسط النهار و وسط الصلاتین بالنهار» فرض کنید مثلا عده ای دور این مسجد نشسته اند، یک کسی هم در آن وسط نشسته است، به این شخص می گویند که از این وسط برخیز، او وسط حقیقی که نیست، وسط حقیقی این است که این شخص در جایی بنشیند که نسبتش به همه اطراف ، علی حدّ سواء باشد. این وسط به معنای میانه است ، میانه دو نماز است. وسط النهار ، دائره نصف النهار نیست. لذا در ما نحن فیه تقیید کرد« وهی وسط النهار و وسط صلاتین بالنهار» دو صلاة یعنی همانطور که صلاة عصر در نهار است، صلاة الغداة هم در نهار است. ما می گفتیم مستفاد از این صحیحه این است که مبدأ روز عند الشارع طلوع فجر است، لذا در آنجاهایی که در کلام شارع ،نهار موضوع حکم باشد، باید از طلوع فجر شمرده بشود و دلیلمان هم این روایت مبارکه بود که شارع مبدأ نهار را از طلوع فجر حساب کرده است بنابر این وسط النهار قرینه بر خلاف نمی شود. چرا؟ چون « و وسط الصلاتین بالنهار» به معنای میانه می شود، نه وَسَطی که نسبتش به این طرف و آن طرف علی حدّ سواء باشد.
(سؤال…و پاسخ استاد): و « و وسطُ الصلاتین بالنهار» صلاتین است« و هی وسطُ النهار و وسطُ الصلاتین بالنهار، صلاة الغداة و صلاة العصر» تصریح است. یعنی صلاة بین وسط این دو تا صلاة است . در این روایت مبارکه امام (ع) به صلاة وُسطی متعرض شد، صلاة وُسطی را هم در صلاة ظهر تعیین کرد و صاحب عروه (ره)هم در آخر اعداد الفرائض فرموده که صلاة الوُسطی ، صلاة ظهر است.
مراد از صلاه وسطی و اقوال در آن
بنابر این صلاة الوسطی (چه صلاة ظهر باشد یا صلاة دیگر) واجب است. وجوب صلوات یومیه از ضروریات است و باید اتیان بشود و مشهور بین الاصحاب این است که صلاة وُسطی همان ظهر است. از اصحاب ما سید مرتضی(ره) گفته است که مراد صلاة عصر است، ما دلیلی هم بر این معنا نداریم . ائمه(علیهم السلام) صلاة وُسطی را خلافاً للعامّه در صلاة ظهر تعیین کردند، عامّه، صلاة وُسطی را صلاة عصر می دانند. اثر جایی ظاهر می شو که مثلاً شخصی بگویید:« لله علیّ» که صلاة وسطی را همیشه یا امروز در مسجد بخوانم. بنابر قول صاحب عروه (ره) که در آخر این فصل تصریح دارد، اگر ناذر فقط صلاة ظهر را در مسجد بخواند، وفای به نذر کرده و اگر نخواند، مخالفت نذر کرده است . ایشان صلاة وسطی را صلاة ظهر تعیین می کند ، خلافا للمشهور بین عامه ولو مابین عامّه، خلاف است، ولکن اکثر شان ملتزم هستند که صلاة الوسطی ، صلاة العصراست.
منشأ این اختلاف ، بعضی روایات آنها است که یکی از آن روایات از عایشه است. عایشه به یک مولایی گفته که برایش مصحفی بنویسد و به او گفت : هر وقت به آیه ( حافظوا علی الصلوات) رسیدی به من خبر بده، آن که من خودم از رسول الله(ص) شنیده ام، آنطور بنویسی. وقتی به او خبر داد، عایشه گفت: بنویس« حافِظُوا علی الصلواتِ و صلاةِ الوُسطی ، صلاةِ العصر» بدون واو که صلاة العصر، بیان صلاة الوسطی می شود. بعضی از حَفَظه هم نقل کردند . وقتی مصحف را می نوشت، گفت به این آیه که رسیدید به من بگویید تا بگویم رسول الله(ص) چطور خوانده، آنطور بنویسد او اینطور گفت: «حافِظُوا علی الصلوات و الصلاةِ الوسطی و صلاةِ العصر» واو آورده که صلاة وسطی، صلاة ظهر می شود، اگر بدون واو باشد، عصر می شود، این را عامه نقل کرده اند.
این قرائت هست و از ائمه (علیهم السلام) ما هم نقل شده است ، یکی از آن مواردی که نقل شده ، این است، می فرماید:« حافظوا علی الصلوات و الصلاةِ الوسطی وهی صلاةُ الظهر و هی اوّل صلاةٍ صَلّاها رسولُ الله (ص) و هی وسطُ النهار و وسطُ صلاتَین بالنهار صلاةِ الغداة و صلاةِ العصر و فی بعض القرائة حافظوا علی الصلوات و الصلاة الوسطی، صلاة العصر» بعضیها گفتند این کلام راوی است، می گوییم: نه ؛بقیه هم کلام امام (ع) است، معنا ندارد در وسط، روای چیزی بگوید. امام(ع) می گوید: در بعضی قرائتها اینطور است. این اشاره است که صلاة ظهر است و آن قرائت ها اعتباری ندارد اگر روایت مخالف با این کلام از اصحاب ما برسد، حمل بر تقیه می شود. چون امام (ع) جزماً صلاة ظهر را تعیین کرده است، فرمود:« هی اوّلُ صلاةٍ صلّاها رسول الله(ص) » بعد که می گوید :«وفی بعض القرائة» این اشاره است و این را می گویند:« حکومةُ هذه الروایه علی بقیّةِ الروایات».
آن بقیه روایات، صاحب حدائق(ره)از تفسیر علی بن ابراهیم دو روایت نقل کرده است: یک روایت همین طور است( حافظوا علی الصلوات و الصلاة الوسطی) آنجا هم « صلاة العصر» نقل شده است اما با واو نقل شده یا بدون واو ، نمی دانم کدام یکی است؟ آنها حمل بر تقیه می شود. امام(ع) می فرماید: صلاة الوسطی این است، که بعض قرائت است.
بعد به عامه اشکال کردند که امر دائر بین الامرین است، یا آن زن دروغ گفته است ،یا اگر راست گفته، پس چرا در قرآن صلاة العصرنیست ، عذر آورده اند که این نسخ در تلاوت است. چون عامه به نسخ در تلاوت ملتزم هستند، یعنی می گویند بعض آیات در قرآن بود که مردم آنها را نخواندند. از جمله در باب حد الزنا بحث کردیم که عامه ملتزم شدند « الشیخ و الشیخة» آیه بود، ولکن تلاوتش نسخ شده است! ولی اصل این ادعا، هم تحریف در قرائتش و هم اصلش ، باطل است. امام (ع) می فرماید که صلاة وسطی این است و او را نفی می کند.
لذا سید مرتضی(ره) که ملتزم شده است، صلاة الوسطی صلاة العصر است، اگر مستندش روایت علی بن ابراهیم از پدرش باشد که در تفسیر علی بن ابراهیم نقل شده است یا روایت از فقه الرضا باشد که آنجا هم صلاة العصر نقل شده است ، آنها اگر روایت صحیحه معتبره بودند، این روایت حاکم بر آنها است و معلوم می شود که آن روایات للتقیه است.
(سؤال… و پاسخ استاد): ائمه(علیهم السلام) در مجلس در مقام افتاء تقیه می کردند، لذا اگر از امام سؤال می کرد ، امام تقیةً فتوای عامه را نقل می کرد.
وقتی شخصی می پرسید که این آیه چطور است؟ امام(ع) می فرمود که« حافظوا علی الصلوات و صلاةِ الوسطی صلاةِ العصر» ائمه (ع) بتلا بودند. امام (ع) فتوایی را که قبول ندارد و می داند حکم الله نیست، « رعایةً لحقن دماء الشیعة و المومنین» و اینکه ضرر به اینها نرسد، فتوای عامه را می گفت . امام معصوم(ع) به وظیفه اش آشنا بود. بعد امام (ع) فرمود:« و فی بعض القرائة حافظوا علی الصلوات و صلاةِ الوسطی صلاةِ العصر و (قوموا لله قانتین) »، «قال و اُنزلت هذه الایةُ یومَ الجمعة و رسولُ الله (ص) فی سَفَره فقَنَتَ فیها رسولُ الله(ص) و تَرَکَها علی حالها فی السفر و الحضر» این هم یکی از ادله ای است که صلاة الجماعة درسفر مشروع است. در این صورت رسول الله(ص) قنوت گرفت«وتَرَکَها علی حالها فی السفر و الحضر» در سفر و حضر آن را به حال خودش گذاشت ، صلاة جمعه در سفر و حضر،دو رکعت است یک مشکله ای در صلاة جمعه است که به این بیان امام(ع) حلّ می شود. « و اضاف للمقیم رکعة» و رسول الله (ص) برای شخصی که مسافر نیست دو رکعت دیگر را اضافه کرد که چهار رکعت می شود«و انما وُضِعَت الرکعتانِ اللتان اضافهما النبیّ یومَ الجمعة للمقیم» یوم جمعه برای کسی که مسافر نیست اضافه کرد« لمکان الخطبتین مع الإمام»، چون در صلاة جمعه با امام دو جطبه خوانده می شود« و من صلَّی یومَ الجمعة فی غیر جماعة» کسی که صلاة را در یوم جمعه بغیر جماعةٍ بخواند، از این روایت استفاده می شود که صلاة ظهر و صلاة جمعه یک صلاة است، هر دو، صلاة جمعه است. منتها شخصی که با امام خطبه بخواند دو خطبه به جای، دو رکعت است و اما اگر امام ٌ یَخطُبُ، نباشد ، چهار رکعت می شود، می گوید:« فَمن صَلَّی یومَ الجمعة فی غیر جماعة فلیصلّها اربعاً» همان صلاة جمعه را چهار رکعت بخواند« کصلاة الظهر فی سائر الایام» مثل صلاة ظهر در سائر الایام، از این روایت صحیحه معلوم می شود، نماز را که خدا فرض کرده است ، تعداد رکعات آن را رسول الله(ص) تعیین کرده است. هم عامه وهم خاصه این را قبول دارند.
استدلال به روایات درتعداد رکعات
دلیل ین مطلب ، روایاتی است که یکی از آنها، صحیحه فُضَیل بن یسار است که از آن معلوم می شود که صلاة چطور بوده و چطور اعتبار شده است«عن علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن ابن ابی عمیر، عن عمر بن اذینه، عن فضیل بن یسار» روایت صحیحه است. «قال:سمعت ابا عبدالله(ع) یقول فی حدیث ان الله عزوجل فَرَضَ الصلاةَ رکعتَین رکعتین عَشرَ رکعاتٍ»خداوند متعال در ابتدا که امر به صلاة کرده و حتی رسول الله (ص) به همان صورت نمازش را مدتی می خواند، ده رکعت بود. صلاة صبح دو رکعت ، ظهر دو رکعت ، عصر دو رکعت،مغرب دو رکعت ، عشا دو رکعت ، در مجموع ده رکعت بود. این را خدا فرض کرده بود.
«فأَضافَ رسولُ الله(ص) الی الرکعتین، رکعتین»، رسول الله(ص) به دو رکعت، دو رکعت دیگر اضافه کرده است«و الی المغرب رکعة» به مغرب هم یک رکعت اضافه کرده است« فصارت» در این صورت « عدیل الفریضة» این را که رسول الله(ص) اضافه کرده ،عِدل فریضه است، یعنی با فریضه هیچ فرقی ندارد و اتیانش واجب است«لایجوز تَرکُهنّ الّا فی سَفَر» ترک آن مقداری را که رسول الله (ص) اضافه کرده است ، جایز نیست مگر در سفر « و اَفرَدَ الرکعةَ فی المغرب » در مغرب یک رکعت اضافه کرده است«فَتَرکَها قائمةً فی السَفَر و الحضر» و مغرب را در سفر و حضر به حال خودش گذاشت « فاَ جاز اللهُ له ذلک کلَّه» این اختیار را خود خداوند به رسول الله(ص) داده بود. این مقدار زیادی را رسول الله (ص) اضافه کرد« فصارت الفریضةُ سبعةَ عشرَ رکعةً» صلوات فرائض هفده رکعت شدند.
داستان این هم در روایات چنین است که رسول الله(ص) لیلة المعراج خیلی تضرع به خداوند کرده است که نسبت به امت من تخفیف قائل بشو تا مثل انبیا سابق نشوند. لذا خداوند فرموده بود ، در پنج وقت نماز، ده رکعت واجب است، شما هر قدر می خواهی اضافه کن .
لذا حضرت رسول(ص) آنجا آنقدر اضافه کرد. «ثم رسول الله (ص) سَنَّ النوافلَ اربعاً و ثلاثین رکعةً مِثلَیِ الفریضةِ» دو مقابل نوافل را تشریع کرد« فاجاز الله له ذلک» هم نوافل و هم فرائض را خداوند اجازه فرمود« والفریضة و النافلة احدی و خمسون رکعةً» فریضه و نافله پنجاه ویک رکعت است« منها رکعتان بعد العتمة» در نوافل که اختلاف هست، این یکی اشاره به آن است. بعد العَتَمة یعنی بعد العشاء « منها رکعتان بعد العَتَمة جالساً » آن را جالسا می خوانند «تُعَدُّ برکعةٍ مکانَ الوَتر» می شود.
« الی ان قال و لم یرخِّص رسولُ الله(ص) لاحدٍ تقصیرَ الرکعتین اللَّتین ضَمَّهما علی ما فَرَضَ اللهُ عزوجل بل اَلزَمَهم ذلک» یعنی مستحب قرار نداد. نمی شود این را که رسول الله(ص) زیاد کرد کسی ترک کند« و اَلزَمَهم ذلک الزاماً واجباً فلم یرخِّص لاحدٍ فی شیٍ مِن ذلک الّا للمسافر و لیس لاحدٍ اَن یرخِّص ما لم یرخِّص رسولُ الله(ص) » . در بحث بعد توضیح می دهم مواردی که تشریع با امر حکومتی اشتباه می شود ومیزانش چیست؟ ان شاء الله.
پرسش
۱- صاحب عروه(ره) در صلوات یومیه و اوقات آنها چه بیانی دارند؟
۲- استدلال به روایات در اوقات صلوات خمسه را به طور خلاصه ذکر کنید.
۳- توضیح دهید آیا مبدأ نهار، طلوع شمس است یا طلوع فجر؟
۴- دلیل قائلین به محاسبه نهار از طلوع الشمس و ردّ استاد را شرح دهید.
۵- مراد از صلاة وسطی در کلام اصحاب و اقوال مختلف در آن را نقل کنید.