این از باب اداى وظیفه و امر به معروف بود
مرحوم میرزا (قدس سره) و اداى وظیفه در قبال مذهب
حجّت الاسلام والمسلمین، شیخ على دهنین مى گوید: من خدمت مرحوم میرزا (قدس سره) بودم که به ایشان خبر دادند یکى از علماى بزرگ یمن که زیدى مذهب است مى خواهد خدمتتان برسد، مرحوم میرزا (قدس سره) فرمود: مانعى ندارد. بعد از ورود آن شخص و احوال پرسى، کنار مرحوم میرزا (قدس سره) نشست و بعد از گذشت چند لحظه مرحوم میرزا (قدس سره) پرسید: تو حدیث اثنى عشر را مى دانى یا خوانده اى؟ عالم زیدى گفت: خیر آقا! مرحوم میرزا (قدس سره) با آن لبخند ملیحانه تمام حدیث را خوانده، معنا کردند و گفتند: »زید از این ها که نام بردم نیست، زید، بنده اى از بندگان خدا بوده مانند سایر مردم، و منزلت و مرتبه اش به آن ائمه ى اثنى (عشرعلیهم السلام) که از سوى خدا منصوب شده اند، نمى رسد.
آیا سزاوار است، آن که از سوى خدا به واسطه ى معصوم قبلى (علیه السلام) تعیین شده را رها کرده و به یک بنده ى صالح خدا تمسک کرد؟ شما با چه منطقى، امام معصوم (علیه السلام) را رها کرده و به زید تمسک مى کنید؟ به نظر شما، که عالم دین هستى وقت آن نرسیده که بیشتر تعمّق کرده و کمى به قبل برگردید و ببینید امامانى که قبل از زید به آن ها عقیده داشتید چه گفته اند و وقایع پیش آمده نهایتش به کجا انجامید؟«
شیخ على دهنین مى گوید: این عالم زیدى با تمام وجود به حرف هاى میرزا (قدس سره) گوش فرا داده و سر تکان مى داد و نشان مى داد که سخت تحت تأثیر قرار گرفته است و بعد از آنکه عالم زیدى از مجلس میرزاى تبریزى (قدس سره) خارج شد، میرزا (قدس سره) به من گفت: »این حرف هایى را که زدم نه به عنوان آن بود که در موقعیت مرجعیت قرار دارم، بلکه این یک تکلیف است، من به تکلیف عمل کردم. از باب امر به معروف، تکلیف من این بود که با این شخص مجامله نکنم و حقیقت را بیان نمایم تا بلکه به واسطه ى عنایت ولى عصر (علیه السلام) ضمن عمل به تکلیف شرعى، تأثیرى در او بگذارد؛ زیرا او عالم زیدى هاست و حرفش نفوذ دارد.«
شیخ على دهنین مى گوید: من بلافاصله از میرزا (قدس سره) خداحافظى کردم و به سوى عالم زیدى حرکت کردم، به او که رسیدم، دیدم عالم زیدى سخت تحت تأثیر قرار گرفته است، آن عالم به من گفت: این عالم خیلى بر من تأثیر گذاشت، من با عده ى زیادى مجالست کرده ام، اما ندیدم کسى این گونه صحبت کند؛ حرف هایش منطقى و دلنشین بود.
—————————————————-
** برگرفته از کتاب سیره استاد الفقهاء و المجتهدین میرزا جواد تبریزی (ره)