سلسله دروس حدود – جلسه چهل و پنجم (2)

دروس حدود

بله ادب میشود اما اگر مجنونی بود که اصلاً لا یدری، اصلا هیچ چیز را نمیفهمد، او که قابل تأدیب نیست. خود، لعل خود ایشان هم که گفته شده است تعبیر کرده است و المجنون یعدب، تأدیب میشود، یعنی اون مجنونی که قابل تأدیب است. چونکه الجنون فنونٌ دیگر میدانید بعض مجنون ها نه قابل تأدیب هستند. بعض مجنون ها نه قابل تأدیب هستند، وقتی که ترسید دیگر نمیکند. ترسید دیگر رام میشود. اگر اینجور بوده باشد بله عیب ندارد حرف حرف صحیحی هست. و اما آمدیم، اگر مطلبی که هست عکس شد. مطلب عکس شد، بله فرض بفرمایید یه صبی ای مرد بزرگی را فلان کار کرد که لاطی، فاعل صبی ست، ولکن ملوطی که هست مرد کبیری هست. یا فرض کنید لاطی مجنون است ولکن اون دیگری که مأتیٌ به که به او هست شخص کبیر عاقلی هست. در این صورت مأتیٌ به، توجه کردید مأتیٌ به که آتیش مجنون شد، این لا اشکال مأتیٌ به، کشته میشود. او کلامی ندارد. و اما کلام در خود اون مجنون است که اون مجنون را، تأدیب، اگر حد نشد تأدیب هست ها. کلام در این است که به اون خود مجنونی که لاطی ست این قدر میفهمد که این کار را میکند اینقدر لذت را میفهمد، حد دارد یا ندارد، جماعتی ملتزم شده اند که حد دارد. همون مجنون هم کشته میشود حد لواط را میخورد. چجور عاقل، اگر بالغ و عاقل فعل را انجام بدهد کشته میشود، مجنون هم اگر فاعل بوده باشد توجه کردید کشته میشود. چرا برای اینکه اگر یادتون بوده باشد اصحاب این قول، این را در زنا هم گفته اند. گفته اند اگر زنا کند مجنون با زن عاقله ای مجنون کشته میشود. که زانی ست کشته میشود. یه روایتی هم داشت، در اون روایت کأن امام علیه السلام فرموده بود که این لذت را فهمیده است، اگر لذت را نمیفهمید توجه کردید چونکه لذت را فهمیده است کشته میشود. روایت ابان ابن تقلب. روایت دومی بود در باب بیست و یک از ابواب حد الزنا. روایت اینجور بود که بله روایت بیست و یک از ابواب حد الزنا، روایت دومی بود عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن عمر بن عثمان، بله عن بله عمر بن عثمان خزاز است که پدر علی بن ابراهیم از او نقل میکند، عن ابراهیم بن الفضل، عن ابان بن تقلب. این ابراهیم بن فضل توثیقی ندارد. بله قال قال ابو عبدالله، تضعیف ندارد ها، توثیق هم ندارد، از اون معاریف هم نیست. بله اونجا دارد که قال ابو عبدالله علیه السلام اذا زنی المجنون او المعتوح، شخص سفیه، جلّد الحد، حد زنا میزنند که صد شلاق است. و ان کان محصناً رجم اگر زناست دیگر زانی محصن باشد رجم میشود. قلت مع الفرق بین المجنون و المزنون است. فرقی مابین مجنون و مزنونه را وطی بکند مجنونه حد نمیخورد فقط تأدیب است. کما بله تقدم. اگر اون مجنونه مفعول شد، توجه کردید حد نمیخورد، اما مجنون فاعل شد حد میخورد، فرقش چیست؟ فقال المرئه انما تؤتی والرجل یأتی، وطی کننده مرد است و انما یزنی اذا اقل، مرد وقتی اون عمل را انجام میدهد که بفهمد، که دیگر موجب بله وطی هیجان شهوت است، هیجان شهوت در صورتی ست که فهم داشته باشد درک داشته باشد. اما در زن اینجور نیست در زن اون موجود است اون بله توجه کردید بله اون سقب است دیگر به اون سقب فرو بردن است، او عاقله باشد مجنونه باشد، شهوت را بفهمد یا نفهمد او دخلی ندارد. ولکن به خلاف مرد غرضم این است که اون نکته را متوجه باشید که مرد وقتی که در حال عادی که نمیتواند مگر هیجان شهوت بشود. هیجان شهوت هم فرع فهمیدن است . پس بدان جهت حد میخورد. و منهنا بعضی ها مثل صدوق قدس الله نفسه شریف ملتزم شده اند که مجنون حد زنا میخورد اگر واطی، بله واطی بشود که فرض این است، اگر مجنون واطی شد در باب لواط، باز حد میخورد کشته میشود. رو همون حساب که میفهمد شهوت را. رو این حساب است. ولکن سابقاً گفتیم که مقتضای رفع القلم عن المجنون حتی یفیق این است که حدی ندارد، این روایت فی نفسه من حیث السند ضعیف است و معارض هم هست با روایتی که در موردش خواندیم، حتی در باب الزنا، خواندیم که دلالت میکرد حدی برای مجنون نیست. حدی از حدود برای بله توجه کردید برای مجنون نیست و دلالت میکرد، با او هم معارض است. بدان جهت از صاحب جواهر میگوید که ما اصلاً اصلش را قبول نداریم، یعنی صدوق علیه الرحمه تفریع کرده است لواط مجنون را به زنای مجنون. بدان جهت ایشان میفرماید که ما در اصل، اصلش را قبول نداریم یعنی در زنای مجنون قبول نداریم که مجنون حد میخورد، تا به لواط مجنون تعدی کنیم، و سرّ حرفم همین است، اما صحبت تأدیبی که هست، صحبت تأدیب هست، یه نکته ای را بگویم، اگر یادتون بوده باشد در باب زنا ملتزم شدیم، زن شوهر داری اگر صبی ای او را وطی کرد. زن محصنه است لا یُقتل رجم نمیشود. لا یرجم. زن رجم نمیشود. امام علیه السلام تعلیق فرمود لأن الذی أتا بها غیر مدرکٍ، اونی که او را وطی کرده است غیر مدرک است. اون نتیجه اش این میشود که اگر فرض کنید یه مرد گردن کلفیتی را ولو محصن هم بوده باشد زن دار باشد صبی اگر وطی کند توجه کردید لا یقتل بشود، او کشته نشود دیگر، چونکه لأن الذی وطئه غیر مدرکٍ، همون تعلیل میاد دیگر. این را نه، فقط مختص به باب الزناست، تعدی به ما نحن فیه نمیتوانیم بکنیم، چرا؟ چونکه اطلاق اینکه محصن یرجم، دلیل داشتیم که واطیش اگر غیر مدرک بوده باشد لا ترجم. اون بله مزنیٌ بها. و اما در ما نحن فیه که لواط حدش همون قتل است که هست، اطلاقش میگیرد و در این هم نصی وارد نشده است، تعدی از اونجا به باب اللواط غیر ممکن است. چونکه در باب زنا این اهمیت لواط نیست. سدّ طریقی که شارع در لواط فرموده است به جهت توجه کردید هم فساد نسل میشود هم فساد جامعه میشود توجه کردید نسل بله کم میشود بله اکتفاء الرجال بالرجال، و نمیدانم فساد جامعه میشود که امر اهمی است، شارع نه در اینجا، هر کسی گردن کلفتی ولو صبی ای او را وطی بکند که نعوذ بالله، بعض مرضی که اسمش هم معروف است میدانید، رو اون حساب بله اون کشته میشود که اقلاً خودش بله به جهنم برود دیگران هم راحت بشوند، زمین هم یخورده صاف بشود چونکه زمین از این فساد. بدان جهت تعدی ممکن نیست ملتزم بشوند. یبقی در مقام یه مطلب دیگری که اون مطلب دیگر را عرض بکنیم اون مطلب دیگر این است که ما که گفتیم، لواط به اجرا ثابت میشود همون شرایطی که در باب زنا گفته بودیم، مقر باید داشته باشد اون شرایط را. مقر اون شرایط را داشته باشد، مقر بله اقرار، بالغ بشود عاقل بشود مکرهه نشود در حال عقل در حال بلوغ، بدون اکراه، که اکراه، از اینکه جانش را خلاص کند فعلا بعدش خدا فهیم است اقرار کرد، او فایده ندارد باید مختار بشود. بدان جهت اگر کسی بله، اقرار کرد، اربع مرات هم که بله توجه کردید من این لواط را کرده ام. مثلا نعوذ بالله مأتیٌ به واقع شده ام، ولکن عبد بود، این اقرار کننده عبد بود که گفتیم قتل است دیگر. ولکن بعد این عبد ادعا کرد که توجه کردید ولو من اقرار کرده ام که من اون عمل را اتیان کرده ام، ولکن من مکره بوده ام. زور کردند بر من دیگر چکار کنم، من اقرار کردم ولکن مکره بودم. اونوقتی که اقرار کرده بود، توجه کردید در حال اختیار بود اکراهی بر او نبود. ولکن بعد اقرار به لواط کرد، ولکن بعد ادعا کرد بر اینکه، یا همون وقت ادعا کرد، چهار دفعه اقرار کرد که بله من مأتیٌ به فی دبره هستم، ولکن به من زور کردند. این بلا اشکال مسموع است. بدان جهت محقق میگوید که اگر ادعا بکند که مکره بودم عبد، در اقرارش بعد از اقرارش مسموع است. چرا؟ برای اینکه در عبید همینجور است دیگر، عبید در دست، زیر دست اون مولاهایی که ملعون و شقی بودند زیر دست اونها بودند، دیگر حرفی نمیتوانستند بزنند، بکن یا بله، چاره ای نداشت. چونکه این قرینه ی عامه است که اونها بله مکره مورد اکراه میشوند بدان جهت مسموع میشود. بعد ایشان میفرماید، صاحب جواهر قدس الله سره در ذیلش چونکه اختصاص به عبد نداد، هرکس همینجور است، عبد هم نباشد اگر اقرار به لواط کرد یا به زنا کرد، اقرار کرد و گفت بر اینکه من مکره بودم، دعوای اکراه تسمع. یعنی حد از او ساقط میشود. و انی که صاحب جواهر قدس الله نفسه شریف میفرماید، اون حرف حرف صحیح است، چرا؟ چونکه در باب زنا دلیل داشتیم، اون زن گفت و اقرار کرد که مزنیٌ بها هستم، ولکن گفت یا امیرالمؤمنین ولله من مکره بودم. مولانا امیر المؤمنین حد را اسقاط کرد و اون هم گفت اگر بله اگر کسی بله دیگری بود تصدیق نمیکرد قول مرا. یعنی به مجرد این که ادعا کرد مکره بودم، اقرار از مسقطیت یعنی موجب حد بودن ساقط میشود. از اون روایات و نظیر اونها استفاده میکنیم که اگر احتمال بدهیم که این که میگه من مکره بودم راست میگه، یه وقت معلوم است که شیطان است از چشمهاش معلوم است، کی مکره بوده است. بدان جهت در ما نحن فیه بله اون اگر علم داشته باشیم احتمال عقلایی ندهیم بله یا سمع دعوای اکراه، و الا اگر احتمال عقلایی بدهیم تسمع، این نه فقط الحدود ؟؟؟ شبهات که بگیم من حیث السند ضعیف است. خود روایاتی که در باب زنا وارد شده بود، از اونها استفاده میشود. پس در ثبوت زنا یا در ثبوت اللواط یا باید بر اینکه اقرار اربع مرات بشود، یا اربع از او شد یا علم حاکم. بعضیها یه تفصیل داده اند گفته اند بعضی اشخاص هستند که مأتیٌ به واقع میشوند ملوط واقع میشوند، ولکن اونها از سیما شون معلوم است، بله برای خودش پستان گذاشته خودش را بزک کرده، هست دیگر در بلاد مسلمین هم پیدا میشود. بعضی بلاد مسلمینی که هست، فعلا هم هست. خودش را حاضر میکند آماده میکند که مشتری هرجا گیر آورد توجه کردید حاضر باشد دیگر معطلی نبوده باشد. این جور اشخاص گفته اند که احتیاج به ثبوت ندارند، اربع شهادات بگویند که این مأتیٌ به شده است یا لاطی شده است، این جور اشخاص همینجور کشته میشدند. ولو حاکم هم علم نداشته باشند، ولو اقرار هم نکند من لواطی شده در من یا کرده ام. اینجور اشخاص، ولکن این را نمیشود به ادله اثبات کرد. اگر حاکم علمی نداشته باشد، تازه امروز این کار را افتاده که هنوز مشتری پیدا نکرده، عمل واقع نشده این کشته میشود این را نمیشود. یا اونی که کهنه کار است ولکن احتمال میدیم تا حالا عملی را انجام نداده، بله چیزی براش تصادفی نکرده است، این عمل حد مال لواط بود. لواط اگر محرز بود کما یذکر صاحب  الجواهر قدس الله نفسه شریف اگر لواط محرز بشود اون حد مترتب میشود. اما این افعالی که این شخص میکند ولو مخنس از او تعبیر میکنند ولو حرام است ولو خلاف شرع است ولکن اون حد خاص به اینها تعیین نشده این همون تعزیر است و تأدیب. اینی که در بعضی روایات درست توجه کنید هست که مولانا امیر المؤمنین وارد مسجد شد، یکی از این ها را دید گفت اخرج یا مخنس. خب مولانا امیر المؤمنین چرا نکشت، این جوابش واضح شد چونکه به مجرد این به صورت مخنس بودن این دلیل نمیشود که فعل واقع شده است. که حد بر او جاری بشود. ولکن خود اون فعل، چونکه خودش از مبغوضات الهیه است و محرم الهی ست بدان جهت تعزیر دارد راندن دارد، تعزیر دارد، هرچه مصلحت، منافات بودش با مسجد، مسجد بیت الله است معبد است اونجا احترام دارد، بیرون کرد تعزیر کرد عیب ندارد. منافات ندارد، فعل حرامیست کرده است، باید تعزیر دارد، هذا کله، در صورتی که لواط به معنی الظاهر بوده باشد، و اما لواط به معنایی که ایقاب توش نبود، یه کاری کرد، مس بین العلیتین شخص آخری، ذکری با اون ذکر دیگر این کار را کرد، ولکن ایقاب نبود در مسئله، اونجا حدش صد تازیانه است. منصوص هست ها. حدش صد تازیانه است که انشاالله فی مابعد متعرض میشویم، و الحمدلله رب العالمین.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شرح کتاب القصاص

تنقيح مباني الشرايع كتاب القصاص استاد الفقهاء والمجتهدین آیة العظمی المیرزا جواد التبریزی ره

شرح کتاب المکاسب(جلد الاول)

ارشاد الطالب فی شرح المکاسب ( جلد الاول) استاد الفقهاء والمجتهدین آیة العظمی المیرزا جواد التبریزی ره

َشرح کتاب الحدود

تنقيح مباني الشرايع كتاب الحدود  استاد الفقهاء والمجتهدین آیة العظمی المیرزا جواد التبریزی ره

شرح کتاب الصوم

تنقيح مباني الشرايع كتاب الصوم  استاد الفقهاء والمجتهدین آیة العظمی المیرزا جواد التبریزی ره

صورة الدروة الصیفیة – سوريه

صور من اختتام الدروة الصیفیة فی حسینیه و مکتبه ایت الله العظمی میرزا جواد التبریزی– سوریه – السیدة زینب (س)

شهر الرمضان

السبت اول یوم من شهر رمضان المبارک مطابق  August 23, 2009 ( السنة المیلادیة )

مجلس توسل و عزاء (صور)

مجلس توسل وعزاء ( بیت  الفقیه المقدس المیرزا جواد التبریزی (ره) ) دار الصدیقة (س)

نصائح دينية (1)

1 . ما هي نصيحتكم حول الحث والاهتمام بالقرآن الكريم؟
2 . ما هو نظركم حول حقيقة الحب والتولي للنبي .. ؟

كتاب الصلاة

المبحث الأول: في احكام القراءة.   المبحث الثاني: في الاجزاء والشرائط المبحث الثالث: في صلاة الجمعة والنوافل.