جلسه (۱۸) نجاسات
مقام ثانی : نجاست منیّ حیوان ذی نفس السائلة ، اعم از این که مأکول اللحم باشد یا غیر مأکول. معروف ومتسالم علیه عند الاصحاب این است که منیّ کل حیوان ذی النفس ، محکوم به نجاست واز اعیان نجسه است. در میان اصحاب ما مخالفی نداریم. دعوای اجماع متعدد است.
اما روایات: ادعا کردند که روایات اطلاق دارد ومنیّ غیر انسان را شامل می شود. جواب روایات،دوطائفه هستند:
طائفه اول: وارد شده در مقام در مقام سوال که منیّ به ثوب یا بدن اصابت کرد امام (ع) فرمود: آن موضع از ثوب باید شسته شود. یا امام (ع) امر به غسل ثوب کرد اگر منیّ به ثوب اصابت کرد. منتهی امر به غَسل، یا ابتداء امام (ع) فرمود یا بعد سؤال سائل فرمود.
استدلال به این طائفه برا ی نجاست منیّ کل حیوانات،مشکل خواهد بود. چرا؟ چون منیّ انسان به ثوب انسان اصابت می کند. فرقی نمی کند که منیّ از خودش خارج شود یا از حلیله اش یا ثوب برادر خودش را می پوشد تا نماز بخواند. پس انصراف به منّی انسان دارد.منیّ سایر حیوانات را اصابت به ثوب نمی کند اگر هم اصابت بکند امر نادر است شاهد بر ندرت بودن :اگر خروج منیّ از حیوان را ملاخطه کنید می بینید که اصلاً معلوم نیست که سائر حیوانات مثل انسان محتلم شوند. سائر حیوانات فقط عند الجماع خروج منیّ می کند پس چنین صورتی غیر واقع است.
طائفه ثانیه: فقط یک روایت است که گفته شده است دلیل بر نجاست تمام منیّ از انسان وحیوانات است. صحیحه محمد بن مسلم[۱] محمد بن حسن باسناده عن الحسین بن سعید عن حمّاد (بن عیسی) عن حریز عن محمدبن مسلم عن ابی عبداللّه (ع) قال:ذکر المنیّ وشدّده (امام (ع) متذکر منیّ شد وامر منیّ را تشدید کرد) وجعله اشدّ من البول (نجاست منیّ را اشد از نجاست بول قرار داد).
احتمالات در اشدّیت:
۱ـ اشدّیت از حیث تطهیر: بول ، لزوجت وثخونت و چسپندگی ندارد لذا با صبّ الماء علی الثوب یا با اجراء الماء واخراج الماء من الثوب، پاک می شود.
۲ـ شارع نجاست منی را اشدّ گرفته است . از حیثت جعل حکم ، اشدّ است . چون شارع در بعضی از موارد نجاست را برای بول جعل نکرده است مثل بول حیوان مأکول اللحم چون گفته شد که کل ما أکل لحمه فلابأس ببوله و روثه اما جعل نجاست در منیّ ،تشدید شده است یعنی موسّع جعل شده است عین هم منیّ انسان وهم منیّ حیوان ولو مأکول باشد جعل نجاست شده است.
۳ـ مراد از اشدّید ،قذارت منیّ است ، یعنی همان طوری که شارع فرموده لَم یَخلُق خَلْقاً اَنْجَسَ من الکلب وانّ الناصبَ لنا اَهْل البیت لَاَنجسُ منْه . اَنْجَسُ، افعل التفضیل است یعنی نجاست ناصبی از حیث نجاست اشدّ است از نجاست کلب ، نجاست ناصبی بر معنای توسعه نیست به خلاف معنای دوم. در مانحن فیه هم اشد بودن منیّ به همان معناست. طبق معنای اول هم توسعه فهمیده نمی شود.
اشکال به طائفه اول: اصلاً امر نادر نیست. چون انسان برای داشتن نژاد خوب آن حیوانات خودشان کمک می کردند در ضراب فحل . لذا اصابت منی حیوان به بدن انسان معلوم نیست که امر نادر باشد.
علی ای حال،هر معنای برای اشدّیه بگیرید معذلک مقتضای روایت این است که در هرموردی که حکم به نجاست بول شده است منیّ هم نجس است ونجاستش هم اشدّاست. مانند حیوان غیر مأکول اللحم که بول آنها نجاست دارد منیّ هم اشدّ نجاسة از بول است .
ذیل صحیحه آمده است: أنْ رأیت المنیَّ قبلَ أوبعدَ ماتدْخُلُ فی الصلاة فعلیک اعادةالصلاة، وانْ نظرت فی ثوبک فلم تُصِبْه ثم صَلّیّت فیه ثم رأیته بعده فلا اعادةَ علیک وکذلک البول.
اگر نسیان داشتی باید نمازت را اعاده کنی اگر جاهل بودی جهل به نجاست ثوب است که ضرر ندارد.
صدر روایت : بحث اشدّیت است . ذیل روایت : بحث رؤیت منیّ است.ذیل برای منیّ انسان بود، دلیل نمی شود که صدر هم مختص به منیّ انسان شود چرا؟ چون بحث اشدیت منیّ حکم مستقل است ومتفرّع نیست. و اوذیل آن یعنی ان نظرتَ فی ثوبک ،حکم مستقل دیگر باشد که منیّ انسان باشد.
پس علی کل حال به این صدر روایت می توانیم تمسک کنیم که منیّ حیوان غیر مأکول اللحم اشدّ نجاسة من البول است. انما الکلام در حیوان مأکول اللحم است که بولش نجس نیست اما منیّ او نجس است. اگر اشدیّت به معنا توسعه در جعل باشد در این صورت اشدّیه منیّ در حیوان مأکول اللحم معقول است. ولکن شاید اشدّیت،به معنای شدّت در تطهیر، یا قذارت بودن منیّ مانند نجاست ناصبیّ است که انجس است از کلب است. اما انصاف این است که معنای سوم اشدّید مناسبتی با ما نحن فیه ندارد چون نجاست بول اشدّ است زیرا شارع در تطهیرش غَسل مرتین را اعتبار کرده است ولکن در منیّ دوبار لازم نیست ، بلکه غَسْله ای که مزیلِ منیّ باشد منیّ را پاک می کند . وایضاً انصاف این است معنای اول اشدّید هم خلاف ظاهر است چون مزیل عین مقوِّم غَسل است نه این که شرط شرعی باشد. تا مادامی که عین زائل نشده غسل هم صدق نمی کند (اگر دست شما خون خشک باشد و آب بریزید ولی خون باشد، شسته نشده است بلکه عرفاًغسل هم با ازاله دوم صدق می کند وبعد رفتن دم آب به بشره برسد.)
بدان جهت امام (ع) وقتی فرمود: منیّ باید از ثوب شسته شود ،معنای نجاست همین است که باید شسته شود. منیّ اشدّ از بول است نمی تواند به معنا ی اول باشد . زیرا وقتی شارع امر به غَسل منی کرده است پس باید شسته شود وشستن هم به این است که ازاله عین بشود. ازاله عین، مقوِّم عنوان غسل است نه شرط زائد بر غَسل. پس بعید نیست که اشدّید به معنای دوم یعنی توسعه در جعل است جعلی که تکلیف آور است توسعه دارد. وقتی معنای دوم برای اشدّیت معقول شد اشدّیت نجاست منیّ در حیوان مأکول اللحم، درست خواهد شد، اما اگر اشدّیت به معنای توسعه در جعل نباشد گفته اند که منیّ حیوان مأکول اللحم مانند بولش پاک خواهد بود لاصالة الطهارة . اما اجماع وتسالم اصحاب بر نجاست تمام منیّ مقدم بر این اصل طهارت است.
جواب به قیل: اگر روایات دلالت نداشت حکم به طهارت منی حیوان مأکول اللحم می کنیم مثل بولش وبه اجماع اعتناء نمی کنیم ،
واقِع منیّ مانع نیست. بلکه اگر علم به منیّ داشتی منجَّز خواهد شد واگر فراموش کنی نماز باطل است . اما اگر بعد از نماز به یاد تان بیاید اشکال ندارد.
چون این اجماع ، اجماع مدرکی است. مدرکی بودن اجماع را می توانید از کلام محقق اول وعلامه حلیّ بدست آورید. محقق وعلاّمه فرمودند: منیّ کل حیوان، نجس است ولو مأکول اللحم باشد لعموم الاخبار و اطلاقها اطلاق. تمسک به عموم واطلاق اخبار کرده اند،بدون اینکه ذکری از اجماعی بودن مسأله بکنند، اصلاً به اجماع اعتناء نکردند. این اجماع یا قطعاً مدرکی است (یا از اخبار عموم واطلاق فهمیده می شود. یا محتمل المدرکیه است. پس رجوع به اصالةالطهارةمی کنیم.
در تنقیح آمده اگر فرض کنیم که اشدّیت به حسب توسعه در جعل باشد معذلک با دوتا موثقة معارضه دارد.
۱ـ موثقه ای که در مورد بول وروث حیوان مأکول اللحم وارد شد.[۲]
عن المفید عن جعفر بن محمد(بن قولویه) عن ابیه (محمد بن قولویه) عن سعد بن عبداللّه عن احمد بن الحسن (بن فضال) عن عمرو بن عبید عن مصدّق بن صدقةعن عمار عن ابی عبداللّه (ع) قال: کلّ ما اُکِلَ لحمه فلابأس بما یخرج منه. هر چیزی که از مأکول اللحم خارج شد پاک است ، یکی از آنها منیّ است.
این صحیحه تعارض می کند با صحیحه محمد بن مسلم چون عامین من وجه است. صحیحه محمد بن مسلم می گوید: هر منیّ نجس است ولوحیوان مأکول باشد(اطلاق دارد).
موثقةعمار می گوید هر چیزی که از مأکول اللحم خارج می شود پاک است ولو منیّ باشد.(اطلاق دارد).
محل اجتماع : منیّ حیوان مأکول اللحم است.
۲ـموثقة عبداللّه بن بکیر که در لباس مصلیّ وارد شده: [۳]
امام(ع) فرمود: صلاة در هرشی از مأکول اللحم (بول و روث ومنیّ آن) اشکال ندارد. پس اگر منیّ نجس باشد نمی توانیم در آن نمار بخوانیم پس معلوم است که منیّ حیوان مأکول اللحم پاک است .
اللّهم الّا این یقال: این موثقة ابن بکیر، به دوجهت نمی تواند معارضه کند با صحیحه محمد بن مسلم.
۱ـصلاة فی کل شیء منه ،در مورد منیّ ،اصابت به ثوب نمی کند چون منیّ این حیون عند الجماع خارج می شود .
۲ـ روایت ناظر به مانعیت نجاست نیست ،بلکه در مقام مانعیت است از حیث این که جزء الحیوان ورطوبت حیوان است چون اگر غیر مأکول باشد مانع است ولو پاک بشد . مثلا بصاق گربه اگر بر دست شما باشد وبا آن نماز بخوانید نماز تان باطل است چون مانعیت دارد ولو پاک است. پس روایت در مقام مانعیت است یعنی منیّ مأکول از ناحیه این که مأکول اللحم است ،منیّ بما هومنیّ ،مانعیت ندارد. پس منافات ندارد که از حیث نجاست مانع باشد. نظیر دوم مأکول اللحم که می حیث انه مأکول اللحم مانعیت در صلات ندارد، بلکه از حیث نجاست مانع است.
*قاضی زاده: مرحوم خوئی(ره) در ج ۱ ص ۴۹۴ می فرماید که موثقة عمار با صحیحه محمدبن مسلم تعارض دارد معذلک می فرماید: فلوکنا نحن وهذه الاخبار لحکمنا بطهارة المنیّ فی هذه المسألة خوئی(ره) اصلاً دلیل نگفته است.
مرحوم تبریزی(ره) صحیحه را مقدم دانست به خاطر اشدّیت.
مرحوم امام(ره) موثقة عمار را مقدم دانست للحکومة اما توضیح نداد.
قاضی زاده : فلابأس بما یخرج منه، وانیسان این روایت لسان استثناء است یعنی فرض اموری که نجاست را دارند شده است ولی اموری استثناء شدند از موثقه عمار مقدم است. پس این احتمال وجه قولی خوئی وامام راحل است .
مرحوم حاج آقا مصطفی: نسبت را تغییر داد ونسبت عامین من وجه نیست بلکه عام وخاص مطلق است. کل ما أکل لحمه (موضوع است) فلابأس بما یخرج منه (قید حکم است نه قید موضوع) پس درست نیست بسنجی قید حکم نمی آید. اما منیّ در صحیحه عام است . لذا موثقه بر صحیحه مقدم است.
پس عمده همین موثقة عمار است که کل ما اکل لحمه فلابأس مما یخرج منه. با صحیحه محمد بن مسلم معارضه می کند وتساقط می کند ورجوع به اصالة الطهارة می شود مگر این که اجماعی بوده باشد برای نجاست کل منیّ ولو حیوان مأکول اللحم باشد.
اقوال: این حرف تمام نیست. چرا؟ این مبحث از مباحثی است که در علم اصول نیامده است شاید تلویحاً باشد. ما نحن فیه، جای عامین من وجه نیست. باید صحیحه محمد بن مسلم مقدم شود.
والوجه فی ذلک: اگر اطلاق موثقه عمار را مقدم بکنیم وبگوئیم که تمام مما یخرج اشکال ندارد. لازم می آید که صحیحه محمد بن مسلم الغاء شود نه این که تقیید شود. چون صحیحه،حکم در آن، اشدیت است. معنای اشدیت توسعه در جعل شده اگر موثقه عمار مقدم شود دیگر منیّ اشدّیت نخواهد داشت پس اصل حکم الغاء شده است. در هرجایی از عامین من وجه که تقدیم احدهما سبب الغاء حکم مذکور در دیگری شود باید طرف دیگر را تقدیم کرد.
تنظیر: در باب مطلق ومقیّد اعتق رقبةً اعتق رقبةً و مؤمنةً مطلق را قرینه بگیرید تا حکم مقيّد، حمل بر خلاف ظاهر شود یعنی حمل بر استحباب وافضل افراد کنید می گویند که جمع عرفی نشده است. در مانحن فیه ایضاً هرجا که حکم مذکور در عامین من وجه، واقع التوسعه فی الحکم باشد نه عنوان التوسعه فی الحکم مثل اکرم العالم ، شامل فاسق می شود وحکمش سعه دارد چون که موضوعش سعه دارد حکمش سعه واقعی دارد به سعه موضوعش اگر این معارضه کرد با خطاب دیگران که آن هم حکمش سعه داشت به سعه موضوع می گویند که متعارضین هستند وتساقط می کند. اما در جائی که در احد الدلیلین اصل عنوان مذکور توسعه در حکم مثل این که گفت: اکرم العالم، فرمود:فی حرمة اکرم الفاسق سعةٌ اگر این را گفت دیگر عامین من وجه نیست. اگر بقاء باشد که فاسق جاهل مراد باشد دیگر سعه نیست وربطی به عالم نداشت. پس اکرم العالم را مقدم بر فی حرمة اکرم الفاسق سعة بکنید اصل عنوان حکم الغاء می شود. در چنین موارد ولوعامین می وجه بوده باشد ومطلقین من وجه باشند معذلک آن طرف دیگری که حکمش الغاء خواهد شد باید مقدم شود.
خلاصه: ااگر ثابت شد که اشدّیت توسعه در جعل است، صحیحة محمد بن مسلم مقدم می شود وموثقه عمار مقیّد به غیر منیّ می شود، کما این که موثقة عمار ، مقیّد به غیر دم نیز شده است. چون اگر دم از حیوان خارج شود محکوم به نجاست است به خاطر اطلاق ادله دم.
هذا کلّه نسبت به منیّ حیوان مأکول اللحم که حکم به نجاست منیّ کردیم امّا من باب الفتوی او من الاحتیاط چون اشدّیت در روایت مناسبت با توسعه در جعل دارد
*قاضی زاده: در توسعه در جعل بکار نمی رود بلکه اوسع است. و یا لااقل احتمال است. شاید اشدّیت برای تطهیر باشد. پس روایتی دالّ بر نجاست منیّ حیوان مأکول اللحم نداریم.
*کل ما اکل لحمه فلابأس بما یخرج منه: حضرت امام(ره) اگر این موثقة با صحیحه ابن مسلم تعارض کنند موثقه حاکم است بر صحیحه بر خلاف مرحوم تبریزی. استاد: ظهور ما یخرج منه،در بول وغایط است چون ما یخرج دم نیز است وباید تخصیص بزند ولی کس تخصیص نزده است لا اقل انصراف دارد. بالاخره حکم منیّ حیوان مأکول اللحم چیست؟ اجماع که می رود چون محتمل المدرکیه قطعاً است ، روایات هم انصراف به منیّ انسان داشت طبق نظر علماء .اما استدلال می گوید انصراف نیست بلکه اطلاق دارد وشامل منی حیوان می شود به خاطر آن زمان ولی قبول نداریم چون آن روایات انصراف به منی انسان دارد. (ص ۹۹ همین دفتر).
اگر حیوان غیر ذی النفس السائله منیّ داشته باشد که قاعده ای منیّ دارند چون زاد ولد می کنند ، منیّ آنها پاک است.چرا؟ موثقه لایفسد الماء الاّ ماکانت له نفس سائلة. حیوانی که نفس سائله ندارد وقتی درآب بیفتد متفسّح می شود منیّ او ترشح می کند معذلک اشکالی ندارد. اگر صحیحه محمد بن مسلم اطلاق داشته باشد وشامل منیّ حیوان غیر ذی النفس شود توسط موثقه بالا تقبید می خورد اگر عامین من وجه هم باشد تعارضا تساقطا یرجع الی اصالة الطهارة.
شبهة : شما گفتید که موثقه عمار با صحیحه محمد بن مسلم معارضه نمی کند در حالی که در ما نحن فیه موثقة بالا با صحیحه محمد بن مسلم تعارض کردند. موثقه عمار را مقدم بر صحیحه محمد بن مسلم نکردند. در حالی که موثقه بالا (عدم فساد ماء) بر صحیحه مقدم شده است یا لا اقل تعارض می کنند وتساقط می کنند. چرا از اول موثقه بالا را با صحیحه محمد بن مسلم حساب نمی کنید چرا اول موثقه عمار را با صحیحه محمد مسلم حساب می کند تا بگوئید برای ….نشدن اشدّیت باید صحیحه مقدم شود. اگر از اول موثقه بالا (عدم فساد ماء) با صحیحه ملاحظه شود ودیگر نمی تواند با صحیحه معارضه کند زیرا اشدّیت ملغی می شود.
جواب: احتمال این که منیّ حیوان غیر ذی النفس السائله نجس شود ولی منیّ حیوان مأکول اللحم ذی النفس،نجس نشود، بعید است . لذا اول باید موثقه عمار با صحیحه ملاحظه شود. بعداً که موثقه بالا با صحیحه روبرو معنای اشدّیت تحقق پیدا کرد لذا صحیحه اطلاق دارد منیّ غیر ذی النفس را نجس می داند اما موثق بالا منی غیر ذی النفس را پاک می داند تعارضا تساقطا، یرجع الی اصالة الطهارة یا بگوئید که موثقه بالا مقید است مقدم می شود.
نتیجه بحث: منیّ انسان ذکراً او انثی نجس است . منیّ حیوان ذی النفس السائله اگر غیر مأکول اللحم باشد نجس است منیّ حیوان ذی النفس السائله اگر مأکول اللحم باشد لایبعد که نجس باشد منیّ حیوان که نفس سائله ندارد محکوم به طهارت است لأصالة الطهارة.
*وعنه عن احمد بن محمد عن ابیه عن احمد بن ادریس عن محمد بن احمد بن یحیی عن ابی جعفر عن ابیه عن جعفر بن غیاث عن جعفر بن محمد عن ابیه (ع) قال: لایُفسدُ الماء الاّ ما کانت له نفس سائلة (شیخ از مفید نقل می کند).
*کلام مرحوم تبریزی در منی حیوان غیر ذی النفس در لایقال ، مشخص نیست . چون چه صحیحه ابن مسلم با موثقه عمار ملاحظه شود وجه با موثقه جعفر بن غیاث سنجیده شود معذلک برای لغو نشدن اشدّیت باید صحیحه مقدم شود.
————————————————–
[۱] وسائل الشیعةج۳ ،ص ۴۲۴ باب ۱۶ ح۲٫
[۲] واسائل الشیعة ج۳، ص ۴۰۹ باب ۹ ابواب النجاسات ح۱۲٫
[۳] وسائل الشیعة ج۴ ص ۳۴۵ باب ۲ لباس مصلی ح۱٫